بازدید :
424
زمان ارسال :
5 سال پيش
بازدید :
424
زمان ارسال :
5 سال پيش
کانال : داستان کوتاه
داستان کوتاه دوست واقعی یکی از روزهای سال اول دبیرستان بود، من از مدرسه به خانه برمی گشتم که یکی از بچه های کلاس را می دیدم ، اسمش مارک بود. انگار تمام کتابهایش را به خانه می برد، با خودم گفتم: چه کسی این همه کتاب را آخر هفته به خانه می برد حتما این پسر خیلی بی حالیه، من برای آخر هفته ام برنامه ریزی کرده بودم ...
توضیحات :
داستان کوتاه دوست واقعی یکی از روزهای سال اول دبیرستان بود، من از مدرسه به خانه برمی گشتم که یکی از بچه های کلاس را می دیدم ، اسمش مارک بود. انگار تمام کتابهایش را به خانه می برد، با خودم گفتم: چه کسی این همه کتاب را آخر هفته به خانه می برد حتما این پسر خیلی بی حالیه، من برای آخر هفته ام برنامه ریزی کرده بودم ...
0نظر ثبت شده
آیا از حذف این لیست پخش اطمینان دارید؟
0نظر ثبت شده
لیست پخش ایجاد شد.
نظر شما ثبت گردید و پس از تایید منتشر خواهد شد.