بازدید :
18,714
زمان ارسال :
7 سال پيش
بازدید :
18,714
زمان ارسال :
7 سال پيش
کانال : کارتون هایدی دختری از کوه آلپ
«هایدی، دختری از کوه آلپ» نام مجموعه تلویزیونی ایست که بر اساس رمانی سوییسی به نام «سالهای سرگردانی و آموزشِ هایدی» در ۱۹۷۴ ساخته شد. این رمان توسط «جوانا اسپری» حدود یک قرن قبل یعنی در ۱۸۸۰ نوشته شده بود.
داستان این سریال دنبالهدار درمورد دختر بچهای پنج ساله است که یک سال بعد از تولدش پدر و مادرش را از دست داده و عمهاش سرپرستی او را بهعهده میگیرد. در واقع داستان از روزی شروع میشود که عمه «دت» کاری در شهر فرانکفورت پیدا کرده و دیگر نمیتواند از «آدلاید» که همه او را هایدی مینامند نگهداری کند بنابراین تصمیم میگیرد که او را به نزد پدربزرگش که تنها فامیل اوست ببرد تا او مسئولیت سرپرستی از هایدی را به عهده بگیرد.
اما پدربزرگ در دامنه کوههای آلپ دور از روستا و مردمش، با سگش «جوزف» به تنهایی زندگی میکند. او ظاهراً دوست ندارد با کسی مراودهای داشته باشد، شایع است که او در جوانی کسی را کشته و بخاطر این شایعات مردم از او دوری میکنند و به همین علت هم با عمه دت که میخواهد هایدی را به نزد او بفرستد مخالفت میکنند. با این وجود هایدی خیلی زود خود را در قلب پیرمرد جا میکند. تنها کسی که به خانه پیرمرد رفت و آمد میکرده چوپان کوچولویی به نام «پیتر» است که روزها بُزهای اهالی روستا را برای چرا به اطراف خانه پیرمرد میبرد. پیتر نزد مادربزرگش زندگی میکند. او پیرزنی نابیناست و بزرگترین آرزویش این است که کسی برایش از روی کتاب محبوبش بخواند. او معتقد است که پدربزرگ هایدی حق ندارد از رفتن هایدی به مدرسه جلوگیری کند.
روزها میگذرد. یک روز عمه دت متوجه میشود که یک تاجر ثروتمند آلمانی دختری فلج به نام «کلارا» دارد و چون کلارا دچار افسردگی ناشی از بیماری شده به دنبال یک همراه و همدم برای او میگردد. عمه دت این موضوع را فرصت خوبی برای آموزش و تحصیل هایدی میبیند و ترتیبات سفر هایدی به آنجا و ماندن او پیش کلارا را فراهم میکند. اما هایدی بیش از پیش به کوهستان و پدربزرگ و پیتر انس گرفته و اصلاً دوست ندارد آنجا را ترک کند و …
توضیحات :
«هایدی، دختری از کوه آلپ» نام مجموعه تلویزیونی ایست که بر اساس رمانی سوییسی به نام «سالهای سرگردانی و آموزشِ هایدی» در ۱۹۷۴ ساخته شد. این رمان توسط «جوانا اسپری» حدود یک قرن قبل یعنی در ۱۸۸۰ نوشته شده بود.
داستان این سریال دنبالهدار درمورد دختر بچهای پنج ساله است که یک سال بعد از تولدش پدر و مادرش را از دست داده و عمهاش سرپرستی او را بهعهده میگیرد. در واقع داستان از روزی شروع میشود که عمه «دت» کاری در شهر فرانکفورت پیدا کرده و دیگر نمیتواند از «آدلاید» که همه او را هایدی مینامند نگهداری کند بنابراین تصمیم میگیرد که او را به نزد پدربزرگش که تنها فامیل اوست ببرد تا او مسئولیت سرپرستی از هایدی را به عهده بگیرد.
اما پدربزرگ در دامنه کوههای آلپ دور از روستا و مردمش، با سگش «جوزف» به تنهایی زندگی میکند. او ظاهراً دوست ندارد با کسی مراودهای داشته باشد، شایع است که او در جوانی کسی را کشته و بخاطر این شایعات مردم از او دوری میکنند و به همین علت هم با عمه دت که میخواهد هایدی را به نزد او بفرستد مخالفت میکنند. با این وجود هایدی خیلی زود خود را در قلب پیرمرد جا میکند. تنها کسی که به خانه پیرمرد رفت و آمد میکرده چوپان کوچولویی به نام «پیتر» است که روزها بُزهای اهالی روستا را برای چرا به اطراف خانه پیرمرد میبرد. پیتر نزد مادربزرگش زندگی میکند. او پیرزنی نابیناست و بزرگترین آرزویش این است که کسی برایش از روی کتاب محبوبش بخواند. او معتقد است که پدربزرگ هایدی حق ندارد از رفتن هایدی به مدرسه جلوگیری کند.
روزها میگذرد. یک روز عمه دت متوجه میشود که یک تاجر ثروتمند آلمانی دختری فلج به نام «کلارا» دارد و چون کلارا دچار افسردگی ناشی از بیماری شده به دنبال یک همراه و همدم برای او میگردد. عمه دت این موضوع را فرصت خوبی برای آموزش و تحصیل هایدی میبیند و ترتیبات سفر هایدی به آنجا و ماندن او پیش کلارا را فراهم میکند. اما هایدی بیش از پیش به کوهستان و پدربزرگ و پیتر انس گرفته و اصلاً دوست ندارد آنجا را ترک کند و …
0نظر ثبت شده
آیا از حذف این لیست پخش اطمینان دارید؟
0نظر ثبت شده
لیست پخش ایجاد شد.
نظر شما ثبت گردید و پس از تایید منتشر خواهد شد.