بازدید :
2,471
زمان ارسال :
9 سال پيش
بازدید :
2,471
زمان ارسال :
9 سال پيش
کانال : خبرگزاری فارس
درس دهم بسم الله الرحمن الرحیم الافعال و الکلمات المستخدمة فی هذه اللهجة نُتابع الحلقة الجدیدة بموضوع العامیة العراقیة و نشرح بعض الافعال و بعض الکلمات المستخدمة فی هذه اللهجة. طبعا هناک اشتراک بین الافعال فی العربیة الفصیحة وبین العربیة العامیة. فمثلا علی سبیل المثال کتب یکتب فی الفصیحة مثل العامیة لکن هناک فرق فی الأداء.اما نجد هناک افعالاً تختلف برخی از افعال در زبان عربی عامیانه با زبان فصیح شبیه هستند و برخی اختصاصی هستند.در اینجا به برخی از آنها می پردازیم. من جملة هذه"راح یروح بمعنی ذهب یذهب (رفتن) فنلاحظ هذه الافعال التی کتبناها علی السبّورة. به یک خانم می گوییم: وِین تروحین؟ کجا می روی؟ و برای جمع: وین تروحون؟ شما کجا می روید؟ رُحُت لَبغداد یعنی رفتم به بغداد. قلنا سابقا أن کلمه"لَ: بمعنی الی. هوّ رایح لَمصِر: او به مصر می رود. جاء یجئ تستخدم فی العامیة لکن بدل همزه تستخدم یاء فمثلا نقول:مِنین جای حضرتک؟ جنابعالی از کجا تشریف آورده اید؟ وبه یک خانم می گوییم: إمّین جایة حضرتِچ؟ اعطی در عربی فصیح به معنای دادن است که در عامیانه به این صورت استعمال می شود: إنطینی کتابک یعنی کتابت را به من بده. و به یک خانم: إنطینی قلمِچ. هاک بمعنی خذ مثلا سوار تاکسی شده ای به راننده می گویی:هاکَ الاجرة یعنی پولت را بگیر، کرایه ات را بگیر. اصطلاح دیگر "ما یخالف" یعنی اشکالی ندارد است.فی العامیة العراقیة ما یعادل فی الفصحی بمعنی لا بأس و طبیعتا در جمله هایی که می خواهیم ابراز رضایت کنیم به کار می رود.مثلا نقول: إرید عِنوانِک یعنی من آدرس شما را می خواهم و شما می گویید ما یخالف یعنی اشکالی ندارد. و اصطلاح دیگر" علی کلّ حال" یعنی در هر صورت می باشد. علی کل حال آنی موافق.در هر صورت من موافق هستم. اصطلاح دیگر"علی فکرة" یعنی راستی، به نظر می رسد. علی فکرة نروح لَلمطعم؟ راستی بریم رستوران؟ علی فکرة بمعنی ما تظنّ؟ ما رأیک؟ ما وُجهة نظرک؟ و المصطلح الآخر"علی رأس" یعنی چشم. طبعا باللهجة العراقیة هناک عدة کلمات تودی هذا المعنی در لهجه عراقی چندین کلمه هست که به معنای چشم، می پذیرم، حتما قبول می کنم می باشد که اینها را مثال می زنیم. خابرنی اللیلة (امشب با من تماس بگیر) فیقول علی رأسی: روی سرم، چشم أو یقول أمرَک یعنی حتما. در لهجه عراقی مخابره به معنای تماس گرفتن است. جیبی بالمای البارد فیقول علی رأسی یعنی برای من آب سرد بیاور. و نآتی الی العدد بعد العشَرة. ذکرنا فی الدرس السابق أن من الاعداد من الواحد الی العشرة. و الآن نذکر الاعداد بعد العشرة. و قبل أن نشرح هذا لا بدّ لنا من التوجه الی موضوع المذکر و المؤنث. باید به کاربرد کلمات برای جمع مذکر و جمع مؤنث توجه کنیم. سایق راننده، سایقة خانم راننده، سایقین مردهای راننده، سایقات زنهای راننده؛ این چهار شکل برای مفرد و جمع چه مونث و چه مذکر به کار می رود.إحنا جایعین: گرسنه ایم أو مثلا نقول عراقیة یعنی خانم عراقی و جمع آن عراقیات است. شِفنا العراقیات علی الحدود (یعنی ما خانم های عراقی را سر مرز دیدیم) فنلاحظ أن کلمة العراقیات جمع العراقیة. نعود إلی العدد: العدد فی العربیة من العشرة فما فوقها دَعَش(11) مثلا نقول رید بطاقة قطار دعش (یعنی من یازده تا بلیط قطار می خواهم) و می توان گفت: رید دعش بطاقة قطار( با تلفظ گاف). ثنا عَش یعنی دوازده مثلا المسافة لَبغداد ثناعش کیلومتِر( فاصله تا بغداد دوازده کیلومتر است.) تلاتة عش یعنی سیزده ارباطعش یعنی چهارده و خمسطعش پانزده و سطعش شانزده و عشرین یعنی بیست. نذکر بعض المثال لهذه الجمل: هوّ إشتری أرباطَعَش مَحرمة من سوگ او 14 روسری، دستمال از بازار خرید.إشگد الاجرة للسیارة؟ الإجرة عشرین دینارعراقی فتلاحظون أن هذه الاعداد بین العشرة الی العشرین فطبعا هناک کلمات مثل غالی و رخیص. اعداد را با کلماتی مثل گران و ارزان استفاده می کنیم. مو غالی مو رخیص یعنی لا غالی و لا رخیص. خلاصه درس دهم: 1- راح یروح بمعنی ذهب یذهب است. به یک خانم می گوییم: وِین تروحین؟ کجا می روی؟ و برای جمع: وین تروحون؟ شما کجا می روید؟ رُحُت لَبغداد یعنی رفتم به بغداد؛ هوّ رایح لَمصِر: او به مصر می رود. 2- اعطی در عربی فصیح به معنای دادن است که در عامیانه به صورت إنطی استعمال می شود: إنطینی کتابک یعنی کتابت را به من بده. و به یک خانم: إنطینی کتابِچ. 3- هاک بمعنی خذ مثلا سوار تاکسی شده ای به راننده می گویی:هاکَ الاجرة یعنی پولت را بگیر، کرایه ات را بگیر. 4- معادل عامیانه لا بأسَ "ما یُخالف" است یعنی اشکال ندارد؛ ما یخالف، علی کل حال آنی موافق یعنی اشکال ندارد، در هر صورت من موافقم. 5- علی فکرة یعنی راستی؛ به نظرت مثلا علی فکرة نروح لَلمطعم؟ راستی بریم رستوران؟به نظرت بریم رستوران؟ 6- خابرنی اللیلة امشب با من تماس بگیر و او می گوید علی راسی یا امرَک یعنی چشم، حتما. 7- این چهار شکل برای مفرد و جمع چه مونث و چه مذکر به کار می رود: سایق راننده، سایقة خانم راننده، سایقین مردهای راننده، سایقات زنهای راننده.جایع، جایعة، جایعین، جایعات(گرسنه). 8-اعداد یازده تا بیست: دَعَش، ثناعش، تلاته عش، اربطعش، خمسطعش، سطعش شانزده و عشرین یعنی بیست. تدریبات 10 طالب 1: وین سعد؟ طالبة 2: سعد مـْسافِر. طالب 1:وین مـْسافِر؟ طالبة 2:هو مـْسافر لْ لبنان؟ طالب 1:شگد باقی بْ لبنان؟ طالبة 2: هو باقی اُسبوع. طالب 1: شنو سبب إلزیارة؟ طالبة 2: لـِزیارة أهْلَه بْ بیروت. طالب 1: آنی رایـْحة أزور سمیرة. طالبة 2: وین هی؟ طالب 1: هی بْ بیتها. طالبة 2: بیتها قریب لو بِـعید؟ طالب 1: بیتها لا قریب ولا بـِعید. طالبة 2: هی شلونها؟ طالب 1: لا شیش ولا کباب.
توضیحات :
درس دهم بسم الله الرحمن الرحیم الافعال و الکلمات المستخدمة فی هذه اللهجة نُتابع الحلقة الجدیدة بموضوع العامیة العراقیة و نشرح بعض الافعال و بعض الکلمات المستخدمة فی هذه اللهجة. طبعا هناک اشتراک بین الافعال فی العربیة الفصیحة وبین العربیة العامیة. فمثلا علی سبیل المثال کتب یکتب فی الفصیحة مثل العامیة لکن هناک فرق فی الأداء.اما نجد هناک افعالاً تختلف برخی از افعال در زبان عربی عامیانه با زبان فصیح شبیه هستند و برخی اختصاصی هستند.در اینجا به برخی از آنها می پردازیم. من جملة هذه"راح یروح بمعنی ذهب یذهب (رفتن) فنلاحظ هذه الافعال التی کتبناها علی السبّورة. به یک خانم می گوییم: وِین تروحین؟ کجا می روی؟ و برای جمع: وین تروحون؟ شما کجا می روید؟ رُحُت لَبغداد یعنی رفتم به بغداد. قلنا سابقا أن کلمه"لَ: بمعنی الی. هوّ رایح لَمصِر: او به مصر می رود. جاء یجئ تستخدم فی العامیة لکن بدل همزه تستخدم یاء فمثلا نقول:مِنین جای حضرتک؟ جنابعالی از کجا تشریف آورده اید؟ وبه یک خانم می گوییم: إمّین جایة حضرتِچ؟ اعطی در عربی فصیح به معنای دادن است که در عامیانه به این صورت استعمال می شود: إنطینی کتابک یعنی کتابت را به من بده. و به یک خانم: إنطینی قلمِچ. هاک بمعنی خذ مثلا سوار تاکسی شده ای به راننده می گویی:هاکَ الاجرة یعنی پولت را بگیر، کرایه ات را بگیر. اصطلاح دیگر "ما یخالف" یعنی اشکالی ندارد است.فی العامیة العراقیة ما یعادل فی الفصحی بمعنی لا بأس و طبیعتا در جمله هایی که می خواهیم ابراز رضایت کنیم به کار می رود.مثلا نقول: إرید عِنوانِک یعنی من آدرس شما را می خواهم و شما می گویید ما یخالف یعنی اشکالی ندارد. و اصطلاح دیگر" علی کلّ حال" یعنی در هر صورت می باشد. علی کل حال آنی موافق.در هر صورت من موافق هستم. اصطلاح دیگر"علی فکرة" یعنی راستی، به نظر می رسد. علی فکرة نروح لَلمطعم؟ راستی بریم رستوران؟ علی فکرة بمعنی ما تظنّ؟ ما رأیک؟ ما وُجهة نظرک؟ و المصطلح الآخر"علی رأس" یعنی چشم. طبعا باللهجة العراقیة هناک عدة کلمات تودی هذا المعنی در لهجه عراقی چندین کلمه هست که به معنای چشم، می پذیرم، حتما قبول می کنم می باشد که اینها را مثال می زنیم. خابرنی اللیلة (امشب با من تماس بگیر) فیقول علی رأسی: روی سرم، چشم أو یقول أمرَک یعنی حتما. در لهجه عراقی مخابره به معنای تماس گرفتن است. جیبی بالمای البارد فیقول علی رأسی یعنی برای من آب سرد بیاور. و نآتی الی العدد بعد العشَرة. ذکرنا فی الدرس السابق أن من الاعداد من الواحد الی العشرة. و الآن نذکر الاعداد بعد العشرة. و قبل أن نشرح هذا لا بدّ لنا من التوجه الی موضوع المذکر و المؤنث. باید به کاربرد کلمات برای جمع مذکر و جمع مؤنث توجه کنیم. سایق راننده، سایقة خانم راننده، سایقین مردهای راننده، سایقات زنهای راننده؛ این چهار شکل برای مفرد و جمع چه مونث و چه مذکر به کار می رود.إحنا جایعین: گرسنه ایم أو مثلا نقول عراقیة یعنی خانم عراقی و جمع آن عراقیات است. شِفنا العراقیات علی الحدود (یعنی ما خانم های عراقی را سر مرز دیدیم) فنلاحظ أن کلمة العراقیات جمع العراقیة. نعود إلی العدد: العدد فی العربیة من العشرة فما فوقها دَعَش(11) مثلا نقول رید بطاقة قطار دعش (یعنی من یازده تا بلیط قطار می خواهم) و می توان گفت: رید دعش بطاقة قطار( با تلفظ گاف). ثنا عَش یعنی دوازده مثلا المسافة لَبغداد ثناعش کیلومتِر( فاصله تا بغداد دوازده کیلومتر است.) تلاتة عش یعنی سیزده ارباطعش یعنی چهارده و خمسطعش پانزده و سطعش شانزده و عشرین یعنی بیست. نذکر بعض المثال لهذه الجمل: هوّ إشتری أرباطَعَش مَحرمة من سوگ او 14 روسری، دستمال از بازار خرید.إشگد الاجرة للسیارة؟ الإجرة عشرین دینارعراقی فتلاحظون أن هذه الاعداد بین العشرة الی العشرین فطبعا هناک کلمات مثل غالی و رخیص. اعداد را با کلماتی مثل گران و ارزان استفاده می کنیم. مو غالی مو رخیص یعنی لا غالی و لا رخیص. خلاصه درس دهم: 1- راح یروح بمعنی ذهب یذهب است. به یک خانم می گوییم: وِین تروحین؟ کجا می روی؟ و برای جمع: وین تروحون؟ شما کجا می روید؟ رُحُت لَبغداد یعنی رفتم به بغداد؛ هوّ رایح لَمصِر: او به مصر می رود. 2- اعطی در عربی فصیح به معنای دادن است که در عامیانه به صورت إنطی استعمال می شود: إنطینی کتابک یعنی کتابت را به من بده. و به یک خانم: إنطینی کتابِچ. 3- هاک بمعنی خذ مثلا سوار تاکسی شده ای به راننده می گویی:هاکَ الاجرة یعنی پولت را بگیر، کرایه ات را بگیر. 4- معادل عامیانه لا بأسَ "ما یُخالف" است یعنی اشکال ندارد؛ ما یخالف، علی کل حال آنی موافق یعنی اشکال ندارد، در هر صورت من موافقم. 5- علی فکرة یعنی راستی؛ به نظرت مثلا علی فکرة نروح لَلمطعم؟ راستی بریم رستوران؟به نظرت بریم رستوران؟ 6- خابرنی اللیلة امشب با من تماس بگیر و او می گوید علی راسی یا امرَک یعنی چشم، حتما. 7- این چهار شکل برای مفرد و جمع چه مونث و چه مذکر به کار می رود: سایق راننده، سایقة خانم راننده، سایقین مردهای راننده، سایقات زنهای راننده.جایع، جایعة، جایعین، جایعات(گرسنه). 8-اعداد یازده تا بیست: دَعَش، ثناعش، تلاته عش، اربطعش، خمسطعش، سطعش شانزده و عشرین یعنی بیست. تدریبات 10 طالب 1: وین سعد؟ طالبة 2: سعد مـْسافِر. طالب 1:وین مـْسافِر؟ طالبة 2:هو مـْسافر لْ لبنان؟ طالب 1:شگد باقی بْ لبنان؟ طالبة 2: هو باقی اُسبوع. طالب 1: شنو سبب إلزیارة؟ طالبة 2: لـِزیارة أهْلَه بْ بیروت. طالب 1: آنی رایـْحة أزور سمیرة. طالبة 2: وین هی؟ طالب 1: هی بْ بیتها. طالبة 2: بیتها قریب لو بِـعید؟ طالب 1: بیتها لا قریب ولا بـِعید. طالبة 2: هی شلونها؟ طالب 1: لا شیش ولا کباب.
0نظر ثبت شده
آیا از حذف این لیست پخش اطمینان دارید؟
0نظر ثبت شده
لیست پخش ایجاد شد.
نظر شما ثبت گردید و پس از تایید منتشر خواهد شد.