بازدید :
1,801
زمان ارسال :
8 سال پيش
بازدید :
1,801
زمان ارسال :
8 سال پيش
کانال : خبرگزاری فارس
درس چهاردهم بسم الله الرحمن الرحیم. أدوات الإستفهام فی اللهجة العراقیة نبدأ درس هذا الیوم بمواصلة ما قدّمناه فی الحِصَص السابقة. بشِکل متفرّق تحدّثنا فی الحلقات السابقة عن أدوات الإستفهام فی اللهجة العراقیة و تقریبا إلی حدّ الآن مارسنا حوالِی ستة أو خمسة من هذه المفردات و نمُرّ علیها. أحیانا نسأل عن شخص و نقول "مَنُو"؟ او کیست؟ و أحیانا نسأل عن شیء و نقول "شُنُو" و أحیانا نسأل عن المکان و نقول"وِین" و أحیانا نسأل عن بدایة مکان و نقول "مِنِین أو إمّین؟" و أحیانا نسأل عن المقدار نقول "إشگد أو چم؟" فهذه هی ما نُسمیها أدوات الإستفهام و الان نمارسها مرّة أُخری لإنها مهمة جدا بموضوع المحادثة فی العامّیة ثم ننتقل إلی صرف بعض الأفعال. بعضِ الأفعال التی نستخدمها کثیرا و بعض التعابیر سنُشیر إلیها. امّا نأتی إلی أدوات الإستفهام فی العامیة العربیة. فطبعا کلمة "شُنو" للسؤال عن الشیء و نذکر لکل هذه المجموعة مثالا أو عدّة أمثلة. 1- شُنو" للسؤال عن الشیء: شُنو گصدک؟ منظورت چیست؟ شُنو برنامج؟ برنامه چیست؟ شُنو شِغلَک؟ شغلت چیست؟ و برای مونث: شُنو شِغلِچ؟ 2- وِین للسؤال عن المکان" وِینِ المتحف؟ موزه کجاست؟ وینِ الفِندِگ؟ هتل کجاست؟ وین تِسکُن؟ کجا ساکنی؟ وِین تِروح؟ کجا می روی؟ وین تِروحین؟(برای مونث) 3- منین(MNEEN) و إمّین به معنی از کجا؟ منین جایین إنتو؟ از کجا می آیید؟ منین وصلت(WASLAT) الرساله؟ این نامه از کجا رسیده است؟ إمّین جای الخبر؟ این خبر از کجا رسیده است؟ 4- "إشگَد أو چم" للسؤال عن المقدار. إشگد تِرید؟ چه مقدار می خواهید؟ چم المسافة لَبغداد؟ تا بغداد چقدر فاصله است؟ چم المشارکین بالعزاء؟ چقدر، چه تعداد در این عزاداری شرکت کردند؟ 5- مَنُو للسؤال عن الشخص یعنی چه کسی. منو المضیِّف؟ مهماندار، مهمانپذیر، میزبان کیست؟ منو إختِچ؟ خواهرت چه کسی است؟ منو بوک؟ پدر چه کسی است؟ و الآن نعود إلی بعض الافعال الجدیدة و اکنون برمی گردیم به چگونه به کاربردن بعض افعال در زبان عربی با ذکر مثال. قبلا ضمایر مورد کاربرد در لهجه عراقی را ذکر کردیم: هوّ، هیّ،همّ، إنتَ، إنتی، آنی و إحنا. هوّ حبّ الطعام: او غذا را دوست داشت. هیّ حبّت الزیارة لَکربلاء: او دوست داشت به زیارت کربلا برود. همُّ حبُّو السفر: آنها مسافرت را دوست داشتند. إنتی حَبّیت، إنتو حبیتوا، آنی حبّیت، إحنا حبّینا. مثلا إحنا حبّینا السَهرة بالاگارب: ما شب نشینی با بستگان را دوست داشتیم. آنی حبّیت روح: من دوست داشتم بروم. فعل پرکاربرد دیگر "رفتن" است."مِشا(MESHA). هوّ مشی لَلبیت: او به خانه رفت. هیّ مِشَت بالرّصیف: او درپیاده رو راه رفت. هُمّ مَشَو بالشارع: آنها در خیابان پیاده روی کردند. از فعل های پرکاربرد دیگر "دادن" است که در عامیانه"نَطا(NATA) و معادل فصیح آن أعطی است. هو نطا، هی نطَت. هوّ نَطانا عِنوانه: او آدرس خود را به ما داد. همّ نَطَونی رقَمهم: آنها شماره خود را به من دادند. هیّ نطت کتابة لإختِها: او کتابش را به خواهرش داد. از فعل های پرکاربرد دیگر "نَسِی" می باشد. نِسانی: او من را از یاد برده بود، فراموش کرد. و برای مؤنث: نسَت. نسوچِ: تو را فراموش کردند. من التعابیر الشائعة فی العربیة حتی الفصیحة و العامیة " من حسن الحظ أو لِحسن الحظ" یعنی خوشبختانه. مثلا نقول من حسن الحظّ عندنا وَقِت: خوشبختانه ما وقت داریم. عندنا را "عِدنا" می خوانیم. متضاد این اصطلاح" من سوء الحظ" می باشد. من سوء الحظ فاتنا الوقِت: متأسفانه، از بدشانسی وقت را از دست دادیم. من حسن الحظّ البرید یمّ السوگ: خوشبختانه پست کنار بازار است. لَحسن الحظِّ الگِطار بالمحطّة: خوشبختانه قطار در ایستگاه است. فکلمة "حسن الحظّ" للایجاب و "سوء الحظّ" للسلب. لَسوءالحال ما شَفَت احمد بالفِندگ: متأسفانه احمد را در هتل ندیدم. لَسوء الحال آنی تَعبان: متأسفانه خسته ام. فطبعا لحسن الحظ و لسوء الحظّ من المصطلاحات المستخدمة فی العامیة العراقیة و الفصحی. إلی لقاء آخر فی امان الله؛ تا دیداری دوباره خدا نگهدار. خلاصه درس چهاردهم: 1-ادوات استفهام عبارتند از: مَنُو(کیست)، شُنو(چیست)، وِین(کجا)، منین و إمّین(از کجا)، شگَد و چم(چقدر)،یِمتی(کی، چه زمانی) 2-شنو قصدک، برنامج، شغلک؟ منظورت چیست؟ شنو أکله بالمطعم: چه غذایی در رستوران هست؟ وِین الفِندِق؟ وِین تسکن؟ وین تروح؟کجا...؟ 3- إمّین (منین) جایین إنتو؟ از کجا می آیید؟ منو المضیِّف؟ مهماندار، مهمانپذیر کیست؟ 4- إشگد تِرید؟ چه مقدار می خواهید؟ چم المسافة لَبغداد؟ تا بغداد چقدر فاصله است؟ 5- یِمتی(yemta) مسافر حضرتک؟ جنابعالی کی مسافرهستی؟باکر آنی مسافر: فردا من مسافر هستم. 6-یکی از فعل های پرکاربرد "دادن" است که در عامیانه"نَطا(NATA) و معادل فصیح آن أعطی است؛ هوّ نَطانا عِنوانه: او آدرس خود را به ما داد. همّ نَطَونی رقَمهم: آنها شماره خود را به من دادند. هیّ نطت کتابها لإختِها: او کتابش را به خواهرش داد. 7-اصطلاح من حسن الحظ یا لَحسن الحظ یعنی خوشبختانه و متضاد آن من سوء الحظ یعنی متأسفانه است. 8-من حسن الحظ عِدی وقِت (وگت) یعنی خوشبختانه وقت دارم و من سوء الحظ آنی تعبان: متأسفانه خسته ام. تدریبات 14 من فضلچ، إفتحی الجـّنـطة. وین إلتـکسی، الله یخلّـیک. شگد معِچ فلوس؟ سفـرة سعیدة، إنشالله. أکو تلفون بالمطار؟ شْگد باقی بْ لُـبْنان؟ معکم أشیاء ممنوعة؟ عندکم کامیرة وأفلام؟ إلمفتش عراقی لو أمریکی؟ شـْلونکم؟ زینین إنشالله؟ إفـْتج إلجـُّنـطة، من فَضـْلک. معـک کامیرة وفِـلِم؟ هو مفتـش بـِالـْمـَطار. شـْگَد إنت باقی هنا؟ بیتک یـَمّ إلسـّوگ.
توضیحات :
درس چهاردهم بسم الله الرحمن الرحیم. أدوات الإستفهام فی اللهجة العراقیة نبدأ درس هذا الیوم بمواصلة ما قدّمناه فی الحِصَص السابقة. بشِکل متفرّق تحدّثنا فی الحلقات السابقة عن أدوات الإستفهام فی اللهجة العراقیة و تقریبا إلی حدّ الآن مارسنا حوالِی ستة أو خمسة من هذه المفردات و نمُرّ علیها. أحیانا نسأل عن شخص و نقول "مَنُو"؟ او کیست؟ و أحیانا نسأل عن شیء و نقول "شُنُو" و أحیانا نسأل عن المکان و نقول"وِین" و أحیانا نسأل عن بدایة مکان و نقول "مِنِین أو إمّین؟" و أحیانا نسأل عن المقدار نقول "إشگد أو چم؟" فهذه هی ما نُسمیها أدوات الإستفهام و الان نمارسها مرّة أُخری لإنها مهمة جدا بموضوع المحادثة فی العامّیة ثم ننتقل إلی صرف بعض الأفعال. بعضِ الأفعال التی نستخدمها کثیرا و بعض التعابیر سنُشیر إلیها. امّا نأتی إلی أدوات الإستفهام فی العامیة العربیة. فطبعا کلمة "شُنو" للسؤال عن الشیء و نذکر لکل هذه المجموعة مثالا أو عدّة أمثلة. 1- شُنو" للسؤال عن الشیء: شُنو گصدک؟ منظورت چیست؟ شُنو برنامج؟ برنامه چیست؟ شُنو شِغلَک؟ شغلت چیست؟ و برای مونث: شُنو شِغلِچ؟ 2- وِین للسؤال عن المکان" وِینِ المتحف؟ موزه کجاست؟ وینِ الفِندِگ؟ هتل کجاست؟ وین تِسکُن؟ کجا ساکنی؟ وِین تِروح؟ کجا می روی؟ وین تِروحین؟(برای مونث) 3- منین(MNEEN) و إمّین به معنی از کجا؟ منین جایین إنتو؟ از کجا می آیید؟ منین وصلت(WASLAT) الرساله؟ این نامه از کجا رسیده است؟ إمّین جای الخبر؟ این خبر از کجا رسیده است؟ 4- "إشگَد أو چم" للسؤال عن المقدار. إشگد تِرید؟ چه مقدار می خواهید؟ چم المسافة لَبغداد؟ تا بغداد چقدر فاصله است؟ چم المشارکین بالعزاء؟ چقدر، چه تعداد در این عزاداری شرکت کردند؟ 5- مَنُو للسؤال عن الشخص یعنی چه کسی. منو المضیِّف؟ مهماندار، مهمانپذیر، میزبان کیست؟ منو إختِچ؟ خواهرت چه کسی است؟ منو بوک؟ پدر چه کسی است؟ و الآن نعود إلی بعض الافعال الجدیدة و اکنون برمی گردیم به چگونه به کاربردن بعض افعال در زبان عربی با ذکر مثال. قبلا ضمایر مورد کاربرد در لهجه عراقی را ذکر کردیم: هوّ، هیّ،همّ، إنتَ، إنتی، آنی و إحنا. هوّ حبّ الطعام: او غذا را دوست داشت. هیّ حبّت الزیارة لَکربلاء: او دوست داشت به زیارت کربلا برود. همُّ حبُّو السفر: آنها مسافرت را دوست داشتند. إنتی حَبّیت، إنتو حبیتوا، آنی حبّیت، إحنا حبّینا. مثلا إحنا حبّینا السَهرة بالاگارب: ما شب نشینی با بستگان را دوست داشتیم. آنی حبّیت روح: من دوست داشتم بروم. فعل پرکاربرد دیگر "رفتن" است."مِشا(MESHA). هوّ مشی لَلبیت: او به خانه رفت. هیّ مِشَت بالرّصیف: او درپیاده رو راه رفت. هُمّ مَشَو بالشارع: آنها در خیابان پیاده روی کردند. از فعل های پرکاربرد دیگر "دادن" است که در عامیانه"نَطا(NATA) و معادل فصیح آن أعطی است. هو نطا، هی نطَت. هوّ نَطانا عِنوانه: او آدرس خود را به ما داد. همّ نَطَونی رقَمهم: آنها شماره خود را به من دادند. هیّ نطت کتابة لإختِها: او کتابش را به خواهرش داد. از فعل های پرکاربرد دیگر "نَسِی" می باشد. نِسانی: او من را از یاد برده بود، فراموش کرد. و برای مؤنث: نسَت. نسوچِ: تو را فراموش کردند. من التعابیر الشائعة فی العربیة حتی الفصیحة و العامیة " من حسن الحظ أو لِحسن الحظ" یعنی خوشبختانه. مثلا نقول من حسن الحظّ عندنا وَقِت: خوشبختانه ما وقت داریم. عندنا را "عِدنا" می خوانیم. متضاد این اصطلاح" من سوء الحظ" می باشد. من سوء الحظ فاتنا الوقِت: متأسفانه، از بدشانسی وقت را از دست دادیم. من حسن الحظّ البرید یمّ السوگ: خوشبختانه پست کنار بازار است. لَحسن الحظِّ الگِطار بالمحطّة: خوشبختانه قطار در ایستگاه است. فکلمة "حسن الحظّ" للایجاب و "سوء الحظّ" للسلب. لَسوءالحال ما شَفَت احمد بالفِندگ: متأسفانه احمد را در هتل ندیدم. لَسوء الحال آنی تَعبان: متأسفانه خسته ام. فطبعا لحسن الحظ و لسوء الحظّ من المصطلاحات المستخدمة فی العامیة العراقیة و الفصحی. إلی لقاء آخر فی امان الله؛ تا دیداری دوباره خدا نگهدار. خلاصه درس چهاردهم: 1-ادوات استفهام عبارتند از: مَنُو(کیست)، شُنو(چیست)، وِین(کجا)، منین و إمّین(از کجا)، شگَد و چم(چقدر)،یِمتی(کی، چه زمانی) 2-شنو قصدک، برنامج، شغلک؟ منظورت چیست؟ شنو أکله بالمطعم: چه غذایی در رستوران هست؟ وِین الفِندِق؟ وِین تسکن؟ وین تروح؟کجا...؟ 3- إمّین (منین) جایین إنتو؟ از کجا می آیید؟ منو المضیِّف؟ مهماندار، مهمانپذیر کیست؟ 4- إشگد تِرید؟ چه مقدار می خواهید؟ چم المسافة لَبغداد؟ تا بغداد چقدر فاصله است؟ 5- یِمتی(yemta) مسافر حضرتک؟ جنابعالی کی مسافرهستی؟باکر آنی مسافر: فردا من مسافر هستم. 6-یکی از فعل های پرکاربرد "دادن" است که در عامیانه"نَطا(NATA) و معادل فصیح آن أعطی است؛ هوّ نَطانا عِنوانه: او آدرس خود را به ما داد. همّ نَطَونی رقَمهم: آنها شماره خود را به من دادند. هیّ نطت کتابها لإختِها: او کتابش را به خواهرش داد. 7-اصطلاح من حسن الحظ یا لَحسن الحظ یعنی خوشبختانه و متضاد آن من سوء الحظ یعنی متأسفانه است. 8-من حسن الحظ عِدی وقِت (وگت) یعنی خوشبختانه وقت دارم و من سوء الحظ آنی تعبان: متأسفانه خسته ام. تدریبات 14 من فضلچ، إفتحی الجـّنـطة. وین إلتـکسی، الله یخلّـیک. شگد معِچ فلوس؟ سفـرة سعیدة، إنشالله. أکو تلفون بالمطار؟ شْگد باقی بْ لُـبْنان؟ معکم أشیاء ممنوعة؟ عندکم کامیرة وأفلام؟ إلمفتش عراقی لو أمریکی؟ شـْلونکم؟ زینین إنشالله؟ إفـْتج إلجـُّنـطة، من فَضـْلک. معـک کامیرة وفِـلِم؟ هو مفتـش بـِالـْمـَطار. شـْگَد إنت باقی هنا؟ بیتک یـَمّ إلسـّوگ.
0نظر ثبت شده
آیا از حذف این لیست پخش اطمینان دارید؟
0نظر ثبت شده
لیست پخش ایجاد شد.
نظر شما ثبت گردید و پس از تایید منتشر خواهد شد.