بازدید :
231
زمان ارسال :
1 سال پيش
بازدید :
231
زمان ارسال :
1 سال پيش
کانال : سرگرمی کودکان
حاجی فیروز یا خواجه پیروز، یک چهرهٔ افسانهای در فولکلورِ ایرانیان است که در نخستین روزهای هر سال، در کنار عمو نوروز، به شهرها میآید تا آمدنِ نوروز را به مردم مژده دهد. او یک مرد لاغراندام و با کُلاهِ دوکی، گیوههای نوکتیز و جامهٔ سُرخ است که با دایرهزنگی و تنبک، به خیابانها میآید و به رقص، شیرینکاری و خواندنِ آوازِ کوبهای میپردازد.
در برخی منابع گفته میشود که نمایشِ حاجی فیروز، ریشه در فرهنگِ میانرودان دارد. اما برخی منابع دیگر، ریشهٔ حاجی فیروز را بسیار دیرینهتر میدانند.
گرچه چهره ی سیاه حاجی فیروز خواستگاه نژاد پرستانه ندارد برای احترام و پیشگیری از سوتفاهمات امروزه چهره حاجی فیروز دیگر تیره نیست. اما در گذشته حاجی فیروز همیشه با پوست سیاه ظاهر میشد.
گمان میرود که چهره سیاه حاجی فیروز به اسطورهٔ ایزد شهید شونده و زنده شدن دوبارهٔ او برمیگردد.
بنا بر این اسطوره، ایزدبانوی باروری به دلایلی نامعلوم در جهان زیرین یا جهان مردگان گرفتار می شود و به این ترتیب زایش و باروری زمین متوقف میشود؛ خدایان درصدد چاره موفق میشوند آب زندگی را بیابند و بر او بپاشند. ایزدبانو به روی زمین برمیگردد اما بنابر قانون جهان مردگان، باید جانشینی برگزیند. او شوهرش تَموز را انتخاب میکند که ایزدِ گیاهان است.
تَموز جامهٔ سرخ بر تن میکند، روغن خوشبو به تنش میمالند، سازی به دستش میگیرد و عازم جهان زیرین میشود. با رفتن ایزدِ گیاهان، سرسبزی هم از زمین میرود. مردم از شهادت تَموز بسیار سوگواری میکنند تا سرانجام خواهر او میپذیرد نیمی از سال را به جای برادرش جهان زیرین بماند تا برادرش به روی زمین بازآید و گیاهان جان بگیرند. به این ترتیب تَموز که همان حاجی فیروز امروزی است با سازَش به جهان بازمیگردد و مژدهٔ رسیدن بهار و رویش گیاهان را میدهد. رنگ سیاه چهرهٔ او هم نماد بازگشت او از جهان مردگان به حساب است.
توضیحات :
حاجی فیروز یا خواجه پیروز، یک چهرهٔ افسانهای در فولکلورِ ایرانیان است که در نخستین روزهای هر سال، در کنار عمو نوروز، به شهرها میآید تا آمدنِ نوروز را به مردم مژده دهد. او یک مرد لاغراندام و با کُلاهِ دوکی، گیوههای نوکتیز و جامهٔ سُرخ است که با دایرهزنگی و تنبک، به خیابانها میآید و به رقص، شیرینکاری و خواندنِ آوازِ کوبهای میپردازد.
در برخی منابع گفته میشود که نمایشِ حاجی فیروز، ریشه در فرهنگِ میانرودان دارد. اما برخی منابع دیگر، ریشهٔ حاجی فیروز را بسیار دیرینهتر میدانند.
گرچه چهره ی سیاه حاجی فیروز خواستگاه نژاد پرستانه ندارد برای احترام و پیشگیری از سوتفاهمات امروزه چهره حاجی فیروز دیگر تیره نیست. اما در گذشته حاجی فیروز همیشه با پوست سیاه ظاهر میشد.
گمان میرود که چهره سیاه حاجی فیروز به اسطورهٔ ایزد شهید شونده و زنده شدن دوبارهٔ او برمیگردد.
بنا بر این اسطوره، ایزدبانوی باروری به دلایلی نامعلوم در جهان زیرین یا جهان مردگان گرفتار می شود و به این ترتیب زایش و باروری زمین متوقف میشود؛ خدایان درصدد چاره موفق میشوند آب زندگی را بیابند و بر او بپاشند. ایزدبانو به روی زمین برمیگردد اما بنابر قانون جهان مردگان، باید جانشینی برگزیند. او شوهرش تَموز را انتخاب میکند که ایزدِ گیاهان است.
تَموز جامهٔ سرخ بر تن میکند، روغن خوشبو به تنش میمالند، سازی به دستش میگیرد و عازم جهان زیرین میشود. با رفتن ایزدِ گیاهان، سرسبزی هم از زمین میرود. مردم از شهادت تَموز بسیار سوگواری میکنند تا سرانجام خواهر او میپذیرد نیمی از سال را به جای برادرش جهان زیرین بماند تا برادرش به روی زمین بازآید و گیاهان جان بگیرند. به این ترتیب تَموز که همان حاجی فیروز امروزی است با سازَش به جهان بازمیگردد و مژدهٔ رسیدن بهار و رویش گیاهان را میدهد. رنگ سیاه چهرهٔ او هم نماد بازگشت او از جهان مردگان به حساب است.
0نظر ثبت شده
آیا از حذف این لیست پخش اطمینان دارید؟
0نظر ثبت شده
لیست پخش ایجاد شد.
نظر شما ثبت گردید و پس از تایید منتشر خواهد شد.