بازدید :
105
زمان ارسال :
5 ماه پيش
بازدید :
105
زمان ارسال :
5 ماه پيش
کانال : مداحی های مناسبتی
دعای عرفه سیدالشهدا - محسن فرهمند آزاد
دعای عرفه سیدالشهدا با صدای محسن فرهمند آزاد
الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى لَيْسَ لِقَضائِهِ دافِعٌ، وَلَا لِعَطائِهِ مانِعٌ، وَلَا كَصُنْعِهِ صُنْعُ صانِعٍ، وَهُوَ الْجَوادُ الْواسِعُ، فَطَرَ أَجْناسَ الْبَدائِعِ، وَأَتْقَنَ بِحِكْمَتِهِ الصَّنائِعَ، لَا تَخْفىٰ عَلَيْهِ الطَّلائِعُ، وَلَا تَضِيعُ عِنْدَهُ الْوَدائِعُ، جازِى كُلِّ صانِعٍ، وَرايِشُ كُلِّ قانِعٍ، وَراحِمُ كُلِّ ضارِعٍ، وَ مُنْزِلُ الْمَنافِعِ وَالْكِتابِ الْجامِعِ بِالنُّورِ السَّاطِعِ، وَهُوَ لِلدَّعَواتِ سامِعٌ، وَ لِلْكُرُباتِ دافِعٌ، وَلِلدَّرَجاتِ رافِعٌ، وَ لِلْجَبابِرَةِ قامِعٌ؛ فَلا إِلٰهَ غَيْرُهُ، وَلَا شَىْءَ يَعْدِلُهُ، وَلَيْسَ كَمِثْلِهِ شَىْءٌ، وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ، وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ .
ستایش ویژۀ خداست که برای تقدیر و سرنوشتش برگردانندهای و برای بخششش بازدارندهای و همانند ساختهاش ساخته هیچ سازندهای نیست و او سخاوتمند وسعتبخش است، انواع مخلوقات را پدید آورد و ساختهها را با دانایی و فراستش استوار ساخت، پیشتازیها بر او پوشیده نمیماند و امانتها نزد او ضایع نمیشود، پاداشدهنده هر سازنده و بینیازکننده هر قناعتگر و رحمکننده بر هر نالان و فرستندۀ سودها و نازلکننده کتاب جامع با نور درخشان است، او شنونده دعاها و دورکننده نگرانیها و بالابرنده درجات و کوبنده گردنکشان است؛ پس معبودی جز او نیست و چیزی با او برابری نمیکند و چیزی همانندش نیست و اوست شنوا و بینا و مهربان و آگاه و بر هر کاری تواناست.
اللّٰهُمَّ إِنِّى أَرْغَبُ إِلَيْكَ وَأَشْهَدُ بِالرُّبُوبِيَّةِ لَكَ مُقِرّاً بِأَنَّكَ رَبِّى، وَأَنَّ إِلَيْكَ مَرَدِّى، ابْتَدَأْتَنِى بِنِعْمَتِكَ قَبْلَ أَنْ أَكُونَ شَيْئاً مَذْكُوراً، وَخَلَقْتَنِى مِنَ التُّرابِ، ثُمَّ أَسْكَنْتَنِى الْأَصْلابَ آمِناً لِرَيْبِ الْمَنُونِ، وَاخْتِلافِ الدُّهُورِ وَالسِّنِينَ؛
خدایا، بهسوی تو اشتیاق دارم و به پروردگاری تو گواهی میدهم، اقرار کنندهام که تو پروردگار منی و بازگشت من بهسوی تو است، وجودم را با نعمتت آغاز کردی پیش از آنکه موجودی قابل ذکر باشم و مرا از خاک پدید آوردی، سپس در میان صلبها جایم دادی، درحالیکه از حوادث زمانه و رفتوآمد روزگار و سالها ایمنی بخشیدی؛
فَلَمْ أَزَلْ ظاعِناً مِنْ صُلْبٍ إِلىٰ رَحِمٍ فِى تَقادُمٍ مِنَ الْأَيَّامِ الْماضِيَةِ وَالْقُرُونِ الْخالِيَةِ لَمْ تُخْرِجْنِى لِرَأْفَتِكَ بِى وَلُطْفِكَ لِى وَ إِحْسانِكَ إِلَىَّ فِى دَوْلَةِ أَئِمَّةِ الْكُفْرِ الَّذِينَ نَقَضُوا عَهْدَكَ وَكَذَّبُوا رُسُلَكَ، لَكِنَّكَ أَخْرَجْتَنِى رَأْفَةً مِنْكَ وَتَحَنُّناً عَلَىَّ لِلَّذِى سَبَقَ لِى مِنَ الْهُدَى الَّذِى لَهُ يَسَّرْتَنِى وَفِيهِ أَنْشَأْتَنِى، وَمِنْ قَبْلِ ذٰلِكَ رَؤُفْتَ بِى بِجَمِيلِ صُنْعِكَ وَسَوابِغِ نِعَمِكَ فَابْتَدَعْتَ خَلْقِى مِنْ مَنِيٍّ يُمْنىٰ، وَأَسْكَنْتَنِي فِي ظُلُماتٍ ثَلاثٍ بَيْنَ لَحْمٍ وَدَمٍ وَجِلْدٍ؛
همواره کوچکننده بودم از صلبی به رحمی، در ایام گذشته و قرنهای پیشین، از باب رأفت و مهربانی و احسانی که به من داشتی، مرا در حکومت پیشوایان کفر، آنانکه پیمانت را شکستند و پیامبرانت را تکذیب کردند، به دنیا نیاوردی، ولی زمانی به دنیام آوردی به خاطر آنچه در دانش و آگاهیات برایم رقم خورده بود و آن عبارت بود از هدایتی که مرا برای پذیرفتن آن آماده ساختی و در عرصه گاهش نشو و نمایم دادی و پیش از آن هم با رفتار زیبایت و نعمتهای کاملت بر من مهر ورزیدی، در نتیجه وجودم را پدید آوردی از نطفه ریخته شده و در تاریکیهای سهگانه میان گوشت و خون و پوست جایم دادی؛
لَمْ تُشْهِدْنِى خَلْقِى، وَلَمْ تَجْعَلْ إِلَىَّ شَيْئاً مِنْ أَمْرِى، ثُمَّ أَخْرَجْتَنِى لِلَّذِى سَبَقَ لِى مِنَ الْهُدىٰ إِلَى الدُّنْيا تامّاً سَوِيّاً، وَحَفِظْتَنِى فِى الْمَهْدِ طِفْلاً صَبِيّاً، وَرَزَقْتَنِى مِنَ الْغِذاءِ لَبَناً مَرِيّاً، وَعَطَفْتَ عَلَىَّ قُلُوبَ الْحَواضِنِ، وَكَفَّلْتَنِى الْأُمَّهاتِ الرَّواحِمَ ، وَكَلَأْتَنِى مِنْ طَوارِقِ الْجانِّ، وَسَلَّمْتَنِى مِنَ الزِّيادَةِ وَالنُّقْصانِ، فَتَعالَيْتَ يَا رَحِيمُ يَا رَحْمٰنُ، حَتَّىٰ إِذَا اسْتَهْلَلْتُ ناطِقاً بِالْكَلامِ؛
و مرا در آفرینش وجودم گواه نگرفتی و چیزی از کار پدید آمدنم را به من واگذار نکردی، سپس برای آنچه در دانش و آگاهیات از هدایتم گذشته بود مرا کامل و آراسته به دنیا آوردی و در حال کودکی و خردسالی در میان گهواره نگهداریام نمودی و از بین غذاها شیر گوارا نصیبم کردی و دل دایهها را بر من مهربان نمودی و مادران پرمهر را به پرستاریام گماشتی و از آسیبهای پریان نگهداری فرمودی و از زیادی و کمی سالمم داشتی، پس تو برتری ای مهربان، ای بخشنده تا آنگاه که آغاز به سخن کردم؛
أَتْمَمْتَ عَلَىَّ سَوابِغَ الْإِنْعامِ، وَرَبَّيتَنِى زائِداً فِى كُلِّ عامٍ، حَتَّىٰ إِذَا اكْتَمَلَتْ فِطْرَتِى وَاعْتَدَلَتْ مِرَّتِى أَوْجَبْتَ عَلَىَّ حُجَّتَكَ بِأَنْ أَلْهَمْتَنِى مَعْرِفَتَكَ، وَرَوَّعْتَنِى بِعَجائِبِ حِكْمَتِكَ، وَأَيْقَظْتَنِى لِما ذَرَأْتَ فِى سَمائِكَ وَأَرْضِكَ مِنْ بَدائِعِ خَلْقِكَ، وَنَبَّهْتَنِى لِشُكْرِكَ وَذِكْرِكَ، وَأَوْجَبْتَ عَلَىَّ طاعَتَكَ وَعِبادَتَكَ، وَفَهَّمْتَنِى مَا جاءَتْ بِهِ رُسُلُكَ، وَيَسَّرْتَ لِى تَقَبُّلَ مَرْضاتِكَ، وَمَنَنْتَ عَلَىَّ فِى جَمِيعِ ذٰلِكَ بِعَوْنِكَ وَلُطْفِكَ؛
نعمتهای کاملت را بر من تمام کردی و مرا در هر سال با افزوده شدن به وجودم پرورش دادی تا آفرینشم کامل شد و تاب و توانم معتدل گشت، حجّتت را بر من واجب کردی، به اینکه معرفتت را به من الهام فرمودی و با شگفتیهای حکمتت به هراسم افکندی و به آنچه در آسمان و زمینت از پدیدههای نو و شگفت پدید آوردی بیدارم کردی، به سپاسگزاری و یادت آگاهیام دادی و طاعت و عبادتت را بر من واجب ساختی و آنچه را پیامبرانت آوردند به من فهماندی و پذیرفتن خشنودیات را بر من آسان کردی و در تمام این امور به یاری و مهربانیات بر من منّت نهادی؛
ثُمَّ إِذْ خَلَقْتَنِى مِنْ خَيْرِ الثَّرىٰ، لَمْ تَرْضَ لِى يَا إِلٰهِى نِعْمَةً دُونَ أُخْرىٰ، وَرَزَقْتَنِى مِنْ أَنْواعِ الْمَعاشِ وَصُنُوفِ الرِّياشِ بِمَنِّكَ الْعَظِيمِ الْأَعْظَمِ عَلَىَّ، وَ إِحْسانِكَ الْقَدِيمِ إِلَىَّ، حَتَّىٰ إِذا أَتْمَمْتَ عَلَىَّ جَمِيعَ النِّعَمِ وَصَرَفْتَ عَنِّى كُلَّ النِّقَمِ لَمْ يَمْنَعْكَ جَهْلِى وَجُرْأَتِى عَلَيْكَ أَنْ دَلَلْتَنِى إِلَىٰ مَا يُقَرِّبُنِى إِلَيْكَ، وَوَفَّقْتَنِى لِما يُزْ لِفُنِى لَدَيْكَ، فَإِنْ دَعَوْتُكَ أَجَبْتَنِى، وَ إِنْ سَأَلْتُكَ أَعْطَيْتَنِى، وَ إِنْ أَطَعْتُكَ شَكَرْتَنِى، وَ إِنْ شَكَرْتُكَ زِدْتَنِى؛
سپس وقتی که مرا از بهترین خاک آفریدی برایم نپسندیدی ای معبودم نعمتی را بدون نعمتی دیگر بنابراین از انواع وسایل زندگی و اقسام بهرهها نصیب من فرمودی و این به خاطر نعمتبخشی بزرگ و بزرگتر و احسان دیرینهات بر من بود تا جایی که همه نعمتها را بر من کامل کردی و تمام بلاها را از من بازگرداندی، نادانی و گستاخیام بر تو، جلوگیرت نشد، از این که مرا به آنچه به تو نزدیک میکند راهنمایی کنی و به آنچه مرا به پیشگاهت مقرّب مینماید توفیق دهی، پس اگر بخوانمت، اجابتم کنی و اگر از تو درخواست نمایم، عطایم کنی و اگر اطاعتت کنم قدردانیام فرمایی و اگر به سپاسگزاریات برخیزم بر نعمتم بیفزایی؛
كُلُّ ذٰلِكَ إِكْمالٌ لِأَنْعُمِكَ عَلَىَّ وَ إِحْسانِكَ إِلَىَّ، فَسُبْحانَكَ سُبْحانَكَ مِنْ مُبْدِىً مُعِيدٍ حَمِيدٍ مَجِيدٍ ! وَتَقَدَّسَتْ أَسْماؤُكَ، وَعَظُمَتْ آلاؤُكَ، فَأَىُّ نِعَمِكَ يَا إِلٰهِى أُحْصِى عَدَداً وَذِكْراً ؟ أَمْ أَىُّ عَطاياكَ أَقُومُ بِها شُكْراً وَهِىَ يَا رَبِّ أَكْثَرُ مِنْ أَنْ يُحْصِيهَا الْعادُّونَ، أَوْ يَبْلُغَ عِلْماً بِهَا الْحافِظُونَ ؟ ثُمَّ مَا صَرَفْتَ وَدَرَأْتَ عَنِّى اللّٰهُمَّ مِنَ الضُّرِّ وَالضَّرَّاءِ أَكْثَرُ مِمَّا ظَهَرَ لِى مِنَ الْعافِيَةِ وَالسَّرَّاءِ، وَأَنَا أَشْهَدُ يَا إِلٰهِى بِحَقِيقَةِ إِيمانِى؛
همه اینها کامل کردن نعمتهایت بر من و احسانت بهسوی من است، پس منزّهی تو، منزّهی تو که آفرینندهای و بازگردانندهای و ستودهای و بزرگواری، نامهایت پاک و نعمتهایت بزرگ است، خدایا کدامیک از نعمتهایت را به شماره آورم و یاد کنم، یا برای کدامیک از عطاهایت به سپاسگزاری برخیزم درحالیکه پروردگارا، بیش از آن است که شمارهگران برشمارند، یا اینکه یاد دارندگان در دانش به آنها برسند، آنگاه ای خدا، آنچه از بدحالی و پریشانی از من بازگرداندی و دور کردی، از آنچه از سلامتی کامل و خوشحالی برایم نمایان شد، بیشتر است، معبودا، من گواهی میدهم به حقیقت ایمانم؛
وَعَقْدِ عَزَماتِ يَقِينِى، وَخالِصِ صَرِيحِ تَوْحِيدِى، وَباطِنِ مَكْنُونِ ضَمِيرِى، وَعَلائِقِ مَجارِى نُورِ بَصَرِى، وَأَسارِيرِ صَفْحَةِ جَبِينِى، وَخُرْقِ مَسارِبِ نَفْسِى ، وَخَذارِيفِ مارِنِ عِرْنِينِى، وَمَسارِبِ سِماخِ سَمْعِى، وَمَا ضُمَّتْ وَأَطْبَقَتْ عَلَيْهِ شَفَتاىَ، وَحَرَكاتِ لَفْظِ لِسانِى، وَمَغْرَزِ حَنَكِ فَمِى وَفَكِّى وَمَنابِتِ أَضْراسِى؛
و باور تصمیمات یقینم و یکتاپرستی بیشائبه روشن و صادقانهام و اندیشهها و خیالات پنهان درونم و آویزههای راههای نور چشمم و چینهای صفحه پیشانیام و روزنههای راههای نَفَسم و پرّههای نرمه تیغه بینیام و حفرههای پرده شنواییام و آنچه ضمیمه شده و بر آن دو لبم بر هم نهاده و حرکتهای سخن زبانم و جای فرو رفتگی سقف دهان و آروارهام و محل روییدن دندانهایم؛
وَمَساغِ مَطْعَمِى وَمَشْرَبِى، وَحِمالَةِ أُمِّ رَأْسِى، وَبُلُوعِ فارِغِ حَبائِلِ عُنُقِى، وَمَا اشْتَمَلَ عَلَيْهِ تامُورُ صَدْرِى، وَحَمائِلِ حَبْلِ وَتِينِى، وَ نِياطِ حِجابِ قَلْبِى، وَأَفْلاذِ حَواشِى كَبِدِى، وَمَا حَوَتْهُ شَراسِيفُ أَضْلاعِى، وَحِقاقُ مَفاصِلِى، وَقَبْضُ عَوامِلِى، وَأَطْرافُ أَنامِلِى، وَلَحْمِى وَدَمِى وَشَعْرِى وَبَشَرِى وَعَصَبِى وَقَصَبِى وَعِظامِى وَمُخِّى وَعُرُوقِى وَجَمِيعُ جَوارِحِى وَمَا انْتَسَجَ عَلَىٰ ذٰلِكَ أَيَّامَ رِضاعِى، وَمَا أَقَلَّتِ الْأَرْضُ مِنِّى وَنَوْمِى وَيَقْظَتِى وَسُكُونِى، وَحَرَكاتِ رُكُوعِى وَسُجُودِى؛
و جای گوارایی خوراک و آشامیدنیام و بار بر مغز سرم و رسایی رگهای طولانی گردنم و آنچه را قفسه سینهام در برگرفته و پیهای شاهرگم و آویختههای پرده دلم و قطعات کنارههای کبدم و آنچه را در برگرفته غضروفهای دندههایم و جایگاههای مفاصلم و پیوستگی پاهایم و اطراف انگشتانم و گوشتم و خونم و مویم و پوستم و عصبم و نایم و استخوانم و مغزم و رگهایم و تمام اعضایم و آنچه در ایام شیرخوارگی بر آنها بافته شد و آنچه زمین از سنگینی من برداشته و خوابم و بیداریام و سکونم و حرکات رکوع و سجودم؛
أَنْ لَوْ حاوَلْتُ وَاجْتَهَدْتُ مَدَى الْأَعْصارِ وَالْأَحْقابِ لَوْ عُمِّرْتُها أَنْ أُؤَدِّىَ شُكْرَ واحِدَةٍ مِنْ أَنْعُمِكَ مَا اسْتَطَعْتُ ذٰلِكَ إِلّا بِمَنِّكَ الْمُوجَبِ عَلَىَّ بِهِ شُكْرُكَ أَبَداً جَدِيداً، وَثَناءً طارِفاً عَتِيداً، أَجَلْ وَلَوْ حَرَصْتُ أَنَا وَالْعادُّونَ مِنْ أَنامِكَ أَنْ نُحْصِىَ مَدىٰ إِنْعامِكَ سالِفِهِ وَآنِفِهِ مَا حَصَرْناهُ عَدَداً، وَلَا أَحْصَيْناهُ أَمَداً، هَيْهاتَ أَنَّىٰ ذٰلِكَ وَأَنْتَ الْمُخْبِرُ فِى كِتابِكَ النَّاطِقِ وَالنَّبَاَ الصَّادِقِ ﴿وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللّٰهِ لاٰ تُحْصُوهٰا﴾؛
خلاصه با تمام این امور گواهی میدهم بر اینکه اگر به حرکت میآمدم و طول روزگاران و زمانهای بس دراز میکوشیدم، بر فرض که آن همه زمان را عمر میکردم که شکر یکی از نعمتهایت را بجا آورم تواناییاش را نداشتم، جز با مهرورزیات که به سبب آن شکرت بر من واجب میشود، شکری دائم و نو و ثنایی تازه و فراهم. آری اگر من و همه شمارشگران از آفریدگانت، حرص ورزیم که نهایت نعمتهایت، از نعمتهای سابقهدار و بیسابقهات را برشماریم، هرگز نمیتوانیم به شماره آوریم و نه اندازه آن را به دست آوریم، چه دور است چنین چیزی چگونه ممکن است؟ و حال آنکه تو در کتاب گویایت و خبر صادقانهات اعلام کردهای: «اگر در مقام شمردن نعمتهای خدا برآیید نمیتوانید آنها را بشمارید.»
صَدَقَ كِتابُكَ اللّٰهُمَّ وَ إِنْباؤُكَ، وَبَلَّغَتْ أَنْبِياؤُكَ وَرُسُلُكَ مَا أَنْزَلْتَ عَلَيْهِمْ مِنْ وَحْيِكَ، وَشَرَعْتَ لَهُمْ وَبِهِمْ مِنْ دِينِكَ، غَيْرَ أَنِّى يَا إِلٰهِى أَشْهَدُ بِجَُهْدِى وَجِدِّى وَمَبْلَغِ طاعَتِى وَوُسْعِى، وَأَقُولُ مُؤْمِناً مُوقِناً الْحَمْدُلِلّٰهِ الَّذِى لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً فَيَكُونَُ مَوْرُوثاً، وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِى مُلْكِهِ فَيُضادَّهُ فِيَما ابْتَدَعَ؛
خدایا کتابت راست گفته و اخبارت صادقانه است و پیامبرانت و رسولانت به مردم رساندند، آنچه را از وحیات بر آنان نازل کردی و برای آنان و به وسیله آنان از دینت قانون و شریعت ساختی، معبودم من گواهی میدهم به تلاش و کوششم و به قدر رسایی طاعت و ظرفیتم و از باب ایمان و یقین میگویم: ستایش ویژۀ خداست که فرزندی نگرفته تا از او ارث برند و برای او در فرمانرواییاش شریکی نبوده تا با او در آنچه پدید آورده مخالفت کند؛
وَلَا وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ فَيُرْفِدَهُ فِيما صَنَعَ، فَسُبْحانَهُ سُبْحانَهُ ﴿لَوْ كانَ فِيهِما آلِهَةٌ إِلّا اللّٰهُ لَفَسَدَتا﴾ وَتَفَطَّرَتا ! سُبْحانَ اللّٰهِ الْواحِدِ الْأَحَدِ الصَّمَدِ الَّذِى لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ ! الْحَمْدُلِلّٰهِ حَمْداً يُعادِلُ حَمْدَ مَلائِكَتِهِ الْمُقَرَّبِينَ وَأَنْبِيائِهِ الْمُرْسَلِينَ، وَصَلَّى اللّٰهُ عَلَىٰ خِيَرَتِهِ مُحَمَّدٍ خاتَِمِ النَّبِيِّينَ وَآلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ الْمُخْلَصِينَ وَسَلَّمَ.
و سرپرستی از خواری و کوچکی برایش نبوده تا او را در آنچه ساخته یاری دهد، پس منزّه است او، منزّه است او، «اگر در آسمان و زمین جز خداوند، معبودانی وجود داشت بیشک هر دو تباه میشدند» و متلاشی میگشتند، منزّه است خدای یگانه یکتا و بینیاز که نزاده و زاده نشده و احدی همتایش نبوده است. ستایش ویژۀ خداست، ستایشی که برابری کند با ستایش فرشتگان مقرّب و انبیای مرسلش و درود و سلام خدا بر بهترین برگزیده از خلقش محمّد خاتم پیامبران و اهلبیت پاک و پاکیزه و ناب گشته او باد.
آنگاه آن حضرت، شروع به درخواست از خدا کرد و در دعا کوشش و تلاش نشان داد و درحالیکه اشک از دیدههای مبارکش جاری بود، دعا را به این صورت ادامه داد:
اللّٰهُمَّ اجْعَلْنِى أَخْشاكَ كَأَنِّى أَراكَ، وَأَسْعِدْنِى بِتَقْواكَ، وَلَا تُشْقِنِى بِمَعْصِيَتِكَ، وَخِرْ لِى فِى قَضائِكَ، وَبارِكْ لِى فِى قَدَرِكَ، حَتَّىٰ لَاأُحِبَّ تَعْجِيلَ مَا أَخَّرْتَ وَلَا تَأْخِيرَ مَا عَجَّلْتَ .
خدایا چنانم کن که از تو بترسم گویا که تو را میبینم و با پرهیزگاری مرا خوشبخت گردان و به نافرمانیات بدبختم مکن و خیر در آنچه مقرر کردی را برایم اختیار کن و به من در تقدیرت برکت ده تا شتاب آنچه را تو به تأخیر انداختی نخواهم و تأخیر آنچه را تو پیش انداختی آرزو نکنم.
اللّٰهُمَّ اجْعَلْ غِناىَ فِى نَفْسِى، وَالْيَقِينَ فِى قَلْبِى، وَالْإِخْلاصَ فِى عَمَلِى، وَالنُّوْرَ فِى بَصَرِى، وَالْبَصِيرَةَ فِى دِينِى، وَمَتِّعْنِى بِجَوارِحِى، وَاجْعَلْ سَمْعِى وَبَصَرِى الْوارِثَيْنِ مِنِّى، وَانْصُرْنِى عَلَىٰ مَنْ ظَلَمَنِى، وَأَرِنِى فِيهِ ثارِى وَمَآرِبِى، وَأَقِرَّ بِذٰلِكَ عَيْنِى .
خدایا قرار ده، بینیازی را در روح و روانم و یقین را در دلم و اخلاص را در عملم و نور را در دیدهام و بصیرت را در دینم و مرا به اعضایم بهرهمند کن و گوش و چشمم را دو وارث من گردان و مرا بر آنکه به من ستم روا داشته پیروز کن و در رابطه با او انتقام و هدفم را نشانم ده و چشمم را بدین سبب روشن گردان.
اللّٰهُمَّ اكْشِفْ كُرْبَتِى، وَاسْتُرْ عَوْرَتِى، وَاغْفِرْ لِى خَطِيئَتِى، وَاخْسَأْ شَيْطانِى، وَفُكَّ رِهانِى، وَاجْعَلْ لِى يَا إِلٰهِى الدَّرَجَةَ الْعُلْيا فِى الْآخِرَةِ وَالْأُولىٰ؛
خدایا گرفتاریام را برطرف کن و زشتیام را بپوشان و خطایم را بیامرز و شیطانم را بران و بدهکاریام را ادا کن و برایم معبودا در آخرت و دنیا درجهای برتر قرار ده؛
اللّٰهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ كَما خَلَقْتَنِى فَجَعَلْتَنِى سَمِيعاً بَصِيراً، وَلَكَ الْحَمْدُ كَما خَلَقْتَنِى فَجَعَلْتَنِى خَلْقاً سَوِيّاً رَحْمَةً بِى وَقَدْ كُنْتَ عَنْ خَلْقِى غَنِيّاً، رَبِّ بِما بَرَأْتَنِى فَعَدَّلْتَ فِطْرَتِى، رَبِّ بِما أَنْشَأْتَنِى فَأَحْسَنْتَ صُورَتِى، رَبِّ بِما أَحْسَنْتَ إِلَىَّ وَفِى نَفْسِى عافَيْتَنِى، رَبِّ بِما كَلَأْتَنِى وَوَفَّقْتَنِى، رَبِّ بِما أَنْعَمْتَ عَلَىَّ فَهَدَيْتَنِى، رَبِّ بِما أَوْلَيْتَنِى وَمِنْ كُلِّ خَيْرٍ أَعْطَيْتَنِى، رَبِّ بِما أَطْعَمْتَنِى وَسَقَيْتَنِى، رَبِّ بِما أَغْنَيْتَنِى وَأَقْنَيْتَنِى، رَبِّ بِما أَعَنْتَنِى وَأَعْزَزْتَنِى، رَبِّ بِما أَلْبَسْتَنِى مِنْ سِتْرِكَ الصَّافِى، وَيَسَّرْتَ لِى مِنْ صُنْعِكَ الْكافِى؛ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَعِنِّى عَلَىٰ بَوائِقِ الدُّهُورِ وَصُرُوفِ اللَّيالِى وَالْأَيَّامِ، وَنَجِّنِى مِنْ أَهْوالِ الدُّنْيا وَكُرُباتِ الْآخِرَةِ، وَاكْفِنِى شَرَّ مَا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ فِى الْأَرْضِ .
خدایا تو را ستایش که مرا آفریدی و شنوا و بینا قرار دادی و تو را ستایش که مرا پدید آوردی و از روی رحمت، آفریدهای متناسب قرار دادی، درحالیکه از آفرینش من بینیاز بودی، پروردگارا به اینکه مرا پدید آوردی، پس در خلقتم تناسب نهادی، پروردگارا به اینکه آفرینشم را آغاز کردی و صورتم را نیکو نمودی، پروردگارا به اینکه به من احسان کردی و در خویشتنم سلامت و تندرستی نهادی، پروردگارا به اینکه محافظتم نمودی و موفّقم داشتی، پروردگارا به اینکه بر من نعمت بخشیدی و راهنماییام کردی، پروردگارا به اینکه سزاوار احسانم کردی و از هر خیری عطایم فرمودی، پروردگارا به اینکه مرا خوراندی و نوشاندی، پروردگارا به اینکه بینیازم ساختی و اندوختهام بخشیدی، پروردگارا به اینکه یاریام نمودی و توانمندیام دادی، پروردگارا به اینکه به من پوشاندی، از پوشش خالص و نابت و بر من آسان نمودی، از رفتار کفایتکنندهات؛ بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا بر بلاهای روزگار و حوادث شبها و روزها یاری ده و از هراسهای دنیا و گرفتاریهای آخرت رهایم کن و مرا از شرّ آنچه ستمگران در زمین انجام میدهند بازدار.
اللّٰهُمَّ مَا أَخافُ فَاكْفِنِى، وَمَا أَحْذَرُ فَقِنِى، وَفِى نَفْسِى وَدِينِى فَاحْرُسْنِى، وَفِى سَفَرِى فَاحْفَظْنِى، وَفِى أَهْلِى وَمالِى فَاخْلُفْنِى، وَفِيما رَزَقْتَنِى فَبارِكْ لِى، وَفِى نَفْسِى فَذَلِّلْنِى، وَفِى أَعْيُنِ النَّاسِ فَعَظِّمْنِى، وَمِنْ شَرِّ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ فَسَلِّمْنِى، وَبِذُنُوبِى فَلا تَفْضَحْنِى، وَبِسَرِيرَتِى فَلا تُخْزِنِى، وَبِعَمَلِى فَلا تَبْتَلِنِى، وَ نِعَمَكَ فَلا تَسْلُبْنِى، وَ إِلىٰ غَيْرِكَ فَلا تَكِلْنِى؛
خدایا از آنچه میترسم مرا بس باش و از آنچه پرهیز میکنم نگهداری کن و در روح و روانم و دینم از من نگهبانی فرما و مرا در سفرم نگهدار و در خاندان و مالم جانشینم باش و مرا در آنچه نصیبم فرمودی برکت ده و در نزد خویش خوارم ساز و در دیدگان مردم بزرگم کن و از شرّ جن و انس سالمم بدار و به گناهانم رسوایم مساز و به پنهانم خوار و بیمقدارم مکن و به عملم دچارم مساز و مرا از نعمتهایت محروم مفرما و به غیر خود واگذارم مکن؛
إِلٰهِى إِلىٰ مَنْ تَكِلُنِى، إِلىٰ قَرِيبٍ فَيَقْطَعُنِى، أَمْ إِلىٰ بَعِيدٍ فَيَتَجَهَّمُنِى، أَمْ إِلَى الْمُسْتَضْعِفِينَ لِى وَأَنْتَ رَبِّى وَ مَلِيكُ أَمْرِى ؟ أَشْكُو إِلَيْكَ غُرْبَتِى، وَبُعْدَ دارِى، وَهَوانِى عَلَىٰ مَنْ مَلَّكْتَهُ أَمْرِى، إِلٰهِى فَلاٰ تُحْلِلْ عَلَىَّ غَضَبَكَ، فَإِنْ لَمْ تَكُنْ غَضِبْتَ عَلَىَّ فَلا أُبالِى سِواكَ، سُبْحانَكَ غَيْرَ أَنَّ عافِيَتَكَ أَوْسَعُ لِى، فَأَسْأَلُكَ يَا رَبِّ بِنُورِ وَجْهِكَ الَّذِى أَشْرَقَتْ لَهُ الْأَرْضُ وَالسَّماواتُ، وَكُشِفَتْ بِهِ الظُّلُماتُ؛
خدایا، مرا به که واگذار میکنی؟ به نزدیک تا با من به دشمنی برخیزد یا به بیگانه تا با من با ترشرویی برخورد کند یا به آنانکه خوارم میشمرند؟ و حال اینکه تو خدای من و زمامدار کار منی. من به تو شکایت میکنم، از غربتم و دوری خانه آخرتم و سبکیام نزد کسی که اختیار کارم را به او دادی. معبودم خشمت را بر من فرود نیاور، اگر در مقام خشم کردن بر من نباشی، از غیر تو باک ندارم، منزّهی تو، جز اینکه عافیتت بر من گستردهتر است، از تو درخواست میکنم پروردگارا به نور ذاتت که زمین و آسمانها به آن روشن گشت و تاریکیها به آن برطرف شد؛
وَصَلَُحَ بِهِ أَمْرُ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ أَنْ لَاتُمِيتَنِى عَلَىٰ غَضَبِكَ وَلَا تُنْزِلْ بِى سَخَطَكَ، لَكَ الْعُتْبىٰ، لَكَ الْعُتْبىٰ حَتَّىٰ تَرْضىٰ قَبْلَ ذٰلِكَ لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ رَبَّ الْبَلَدِ الْحَرامِ وَالْمَشْعَرِ الْحَرامِ وَالْبَيْتِ الْعَتِيقِ الَّذِى أَحْلَلْتَهُ الْبَرَكَةَ وَجَعَلْتَهُ لِلنَّاسِ أَمْناً، يَا مَنْ عَفا عَنْ عَظِيمِ الذُّنُوبِ بِحِلْمِهِ، يَا مَنْ أَسْبَغَ النَّعْماءَ بِفَضْلِهِ، يَا مَنْ أَعْطَى الْجَزِيلَ بِكَرَمِهِ، يَا عُدَّتِى فِى شِدَّتِى، يَا صاحِبِى فِى وَحْدَتِى، يَا غِياثِى فِى كُرْبَتِى، يَا وَلِيِّى فِى نِعْمَتِى، يَا إِلٰهِى وَ إِلٰهَ آبائِى إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ وَيَعْقُوبَ وَرَبَّ جَبْرَئِيلَ وَمِيكائِيلَ وَ إِسْرافِيلَ وَرَبَّ مُحَمَّدٍ خاتَِمِ النَّبِيِّينَ وَآلِهِ الْمُنْتَجَبِينَ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالزَّبُورِ وَالْفُرْقانِ وَمُنَزِّلَ كهيعص وَطٰهٰ وَيٰس وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ؛
و کار گذشتگان و آیندگان به وسیله آن به سر و سامان رسید که مرا بر خشمت نمیرانی و غضبت را بر من فرود نیاوری، خشنودی حق توست، خشنودی حق توست تا پیش از آن راضی شوی، معبودی جز تو نیست، پروردگار خانه محترم و مشعرالحرام و خانه کعبه که برکت را در آن نازل فرمودی و آن را برای مردم ایمن ساختی، ای آنکه با بردباریاش از گناهان بزرگ گذشت، ای آنکه با احسانش نعمتها را کامل ساخت، ای آنکه با کرمش گسترده و فراوان عطا کرد، ای توشهام در سختیها، ای همراهم در تنهایی، ای فریادرسم در گرفتاریها، ای سرپرستم در نعمتها، ای خدای من و خدای پدرانم ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و پروردگار جبرائیل و میکاییل و اسرافیل و پروردگار محمّد خاتم پیامبران و اهلبیت برگزیدهاش و نازلکننده تورات و انجیل و زبور و قرآن و نازلکننده کهیعص و طه و یس و قرآن حکیم؛
أَنْتَ كَهْفِى حِينَ تُعْيِينِى الْمَذاهِبُ فِى سَعَتِها، وَتَضِيقُ بِىَ الْأَرْضُ بِرُحْبِها ، وَلَوْلَا رَحْمَتُكَ لَكُنْتُ مِنَ الْهالِكِينَ، وَأَنْتَ مُقِيلُ عَثْرَتِى، وَلَوْلا سَتْرُكَ إِيَّاىَ لَكُنْتُ مِنَ الْمَفْضُوحِينَ، وَأَنْتَ مُؤَيِّدِى بِالنَّصْرِ عَلَىٰ أَعْدائِى، وَلَوْلا نَصْرُكَ إِيَّاىَ لَكُنْتُ مِنَ الْمَغْلُوبِينَ، يَا مَنْ خَصَّ نَفْسَهُ بِالسُّمُوِّ وَالرِّفْعَةِ فَأَوْلِياؤُهُ بِعِزِّهِ يَعْتَزُّونَ، يَا مَنْ جَعَلَتْ لَهُ الْمُلُوكُ نِيرَ الْمَذَلَّةِ عَلَىٰ أَعْناقِهِمْ فَهُمْ مِنْ سَطَواتِهِ خائِفُونَ؛
تو پناهگاه منی زمانی که راهها با همه وسعتشان درماندهام کنند و زمین با همه پهناوریاش بر من تنگ گیرد و اگر رحمت تو نبود، هر آینه من از هلاک شدگان بودم و نادیده گیرنده لغزشم تویی و اگر پردهپوشیات بر من نبود، هرآینه من از رسواشدگان بودم و تویی که مرا با پیروزی بر دشمنانم حمایت میکنی و اگر یاری تو نبود هر آینه من از شکستخوردگان بودم، ای که وجودش را به بلندی و برتری اختصاص داده، در نتیجه اولیایش به عزّت او عزیز میشوند، ای آنکه پادشاهان در برابرش یوغ ذلّت بر گردنهایشان گذاشتهاند، در نتیجه از حملاتش ترسانند؛
يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَمَا تُخْفِى الصُّدُورُ، وَغَيْبَ مَا تَأْتِى بِهِ الْأَزْمِنَةُ وَالدُّهُورُ، يَا مَنْ لَايَعْلَمُ كَيْفَ هُوَ إِلّا هُوَ، يَا مَنْ لَايَعْلَمُ مَا هُوَ إِلّا هُوَ، يَا مَنْ لَايَعْلَمُهُ إِلّا هُوَ ، يَا مَنْ كَبَسَ الْأَرْضَ عَلَى الْماءِ وَسَدَّ الْهَواءَ بِالسَّماءِ، يَا مَنْ لَهُ أَكْرَمُ الْأَسْماءِ، يَا ذَا الْمَعْرُوفِ الَّذِى لَايَنْقَطِعُ أَبَداً، يَا مُقَيِّضَ الرَّكْبِ لِيُوسُفَ فِى الْبَلَدِ الْقَفْرِ وَمُخْرِجَهُ مِنَ الْجُبِّ وَجاعِلَهُ بَعْدَ الْعُبُودِيَّةِ مَلِكاً، يَا رادَّهُ عَلَىٰ يَعْقُوبَ بَعْدَ أَنِ ابْيَضَّتْ عَيْناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ، يَا كاشِفَ الضُّرِّ وَالْبَلْوىٰ عَنْ أَيُّوبَ، وَمُمْسِكَ يَدَيْ إِبْراهِيمَ عَنْ ذَبْحِ ابْنِهِ بَعْدَ كِبَرِ سِنِّهِ وَفَناءِ عُمُرِهِ؛
خیانت چشمها را و آنچه سینهها پنهان میکنند میداند و به پنهانیهایی که زمانها و روزگاران میآورد آگاهی دارد، ای آنکه جز او نمیداند او چگونه است، ای آنکه جز او نمیداند او چیست، ای آنکه جز او، او را نمیشناسد، ای آنکه زمین را بر آب انباشت و هوا را به آسمان بست، ای آنکه برای او گرامیترین نامهاست، ای صاحب احسانی که هرگز قطع نگردد، ای آمادهکننده کاروان برای نجات یوسف در سرزمین بیآب و گیاه و خارجکنندهاش از چاه و قراردهندهاش بر تخت پادشاهی پس از دوره بندگی، ای برگرداننده یوسف به نزد یعقوب پس از آنکه دو چشمش از اندوه نابینا شد و دلش آکنده از غم بود، ای برطرفکننده بدحالی و گرفتاری از ایوب، ای گیرنده دستهای ابراهیم از بریدن سر فرزندش، پس از سنّ پیری و به پایان آمدن عمرش؛
يَا مَنِ اسْتَجابَ لِزَكَرِيَّا فَوَهَبَ لَهُ يَحْيىٰ وَلَمْ يَدَعْهُ فَرْداً وَحِيداً، يَا مَنْ أَخْرَجَ يُونُسَ مِنْ بَطْنِ الْحُوتِ، يَا مَنْ فَلَقَ الْبَحْرَ لِبَنِى إِسْرائِيلَ فَأَنْجاهُمْ وَجَعَلَ فِرْعَوْنَ وَجُنُودَهُ مِنَ الْمُغْرَقِينَ، يَا مَنْ أَرْسَلَ الرِّياحَ مُبَشِّراتٍ بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ، يَا مَنْ لَمْ يَعْجَلْ عَلَىٰ مَنْ عَصاهُ مِنْ خَلْقِهِ، يَا مَنِ اسْتَنْقَذَ السَّحَرَةَ مِنْ بَعْدِ طُولِ الْجُحُودِ وَقَدْ غَدَوْا فِى نِعْمَتِهِ يَأْكُلُونَ رِزْقَهُ، وَيَعْبُدُونَ غَيْرَهُ وَقَدْ حادُّوهُ وَنادُّوهُ وَكَذَّبُوا رُسُلَهُ؛
ای که دعای زکرّیا را اجابت کرد و یحیی را به او بخشید و او را بیکس و تنها وا نگذاشت، ای که یونس را از دل ماهی در آورد، ای که دریا را برای بنی اسراییل شکافت و آنان را نجات داد و فرعون و لشگریانش را از غرق شدگان قرار داد، ای که بادها را مژده دهندگانی پیشاپیش باران رحمتش فرستاد، ای که بر عذاب نافرمانان از بندگانش شتاب نورزد، ای آنکه ساحران روزگار موسی را از ورطه هلاکت رهانید، پس از سالیان طولانی که در انکار حق بودند و در عین حال متنعّم به نعمت او رزقش را میخوردند و برای غیر او بندگی میکردند، با او مخالفت داشتند و برای او شبیه قرار داده بودند و پیامبرانش را تکذیب کردند؛
يَا اللّٰهُ يَا اللّٰهُ يَا بَدِىءُ، يَا بَدِيعُ لَانِدَّ لَكَ ، يَا دائِماً لَانَفادَ لَكَ، يَا حَيّاً حِينَ لَاحَىَّ، يَا مُحْيِىَ الْمَوْتىٰ، يَا مَنْ هُوَ قائِمٌ عَلَىٰ كُلِّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ، يَا مَنْ قَلَّ لَهُ شُكْرِى فَلَمْ يَحْرِمْنِى، وَعَظُمَتْ خَطِيئَتِى فَلَمْ يَفْضَحْنِى، وَرَآنِى عَلَى الْمَعاصِى فَلَمْ يَشْهَرْنِى ، يَا مَنْ حَفِظَنِى فِى صِغَرِى، يَا مَنْ رَزَقَنِى فِى كِبَرِى، يَا مَنْ أَيَادِيهِ عِنْدِى لَاتُحْصىٰ، وَ نِعَمُهُ لَاتُجازىٰ، يَا مَنْ عارَضَنِى بِالْخَيْرِ وَالْإِحْسانِ وَعارَضْتُهُ بِالْإِساءَةِ وَالْعِصْيانِ، يَا مَنْ هَدانِى لِلْإِيمانِ مِنْ قَبْلِ أَنْ أَعْرِفَ شُكْرَ الامْتِنانِ، يَا مَنْ دَعَوْتُهُ مَرِيضاً فَشَفانِى؛
ای خدا، ای خدا، ای آغازگر، ای نوآور، برای تو همتایی نیست، ای جاودانی که پایانی برایت نمیباشد، ای زنده وقتی که زندهای نبود، ای زندهکننده مردگان، ای مراقب بر هرکس به آنچه انجام داده، ای که شکرم برای او اندک است ولی محرومم نساخت و خطایم بزرگ شد، پس رسوایم نکرد و مرا بر نافرمانیها دید، ولی در بین مردم مشهور و سرشناسم ننمود، ای که در خردسالی حفظم نمود و در بزرگسالی رزقم داد، ای که عطاهایش نزد من شماره نشود و نعمتهایش تلافی نگردد، ای که با من به خیر و احسان روبرو شد و من با بدی و نافرمانی با او روبرو گشتم، ای که به ایمان هدایتم نمود، پیش از آنکه سپاس نعمتهایش را بشناسم، ای که در بیماری خواندمش، پس شفایم داد؛
وَعُرْياناً فَكَسانِى، وَجائِعاً فَأَشْبَعَنِى، وَعَطْشاناً فَأَرْوانِى، وَذَلِيلاً فَأَعَزَّنِى، وَجاهِلاً فَعَرَّفَنِى، وَوَحِيداً فَكَثَّرَنِى، وَغائِباً فَرَدَّنِى، وَمُقِلّاً فَأَغْنانِى، وَمُنْتَصِراً فَنَصَرَنِى، وَغَنِيّاً فَلَمْ يَسْلُبْنِى، وَأَمْسَكْتُ عَنْ جَمِيعِ ذٰلِكَ فَابْتَدَأَنِى، فَلَكَ الْحَمْدُ وَالشُّكْرُ يَا مَنْ أَقالَ عَثْرَتِى، وَنَفَّسَ كُرْبَتِى، وَأَجابَ دَعْوَتِى، وَسَتَرَ عَوْرَتِى، وَغَفَرَ ذُنُوبِى، وَبَلَّغَنِى طَلِبَتِى، وَنَصَرَنِى عَلَىٰ عَدُوِّى، وَ إِنْ أَعُدَّ نِعَمَكَ وَمِنَنَكَ وَكَرائِمَ مِنَحِكَ لَاأُحْصِيها؛
و در حال برهنگی، پوشاند مرا و در حال گرسنگی سیرم کرد و در حال تشنگی سیرابم نمود و در حال خواری، عزّتم بخشید و در حال نادانی، معرفتم داد و در حال تنهایی افزونم نمود و در حال غربت، بازم گرداند و در حال نداری، دارایم کرد و در یاریخواهی، یاریام فرمود و در ثروتمندی محرومم نکرد و از درخواست همه اینها باز ایستادم، پس او شروع به عنایت بر من نمود، ستایش و سپاس توراست، ای که لغزشم را نادیده گرفت و اندوهم را زدود و دعایم را اجابت کرد و عیبم را پوشاند و گناهم را آمرزید و مرا به خواستهام رساند و بر دشمنم پیروز گرداند، اگر نعمتها و عطاها و بخششهای باارزشت را برشمارم هرگز نمیتوانم به شماره آرم؛
يَا مَوْلاىَ أَنْتَ الَّذِى مَنَنْتَ، أَنْتَ الَّذِى أَنْعَمْتَ، أَنْتَ الَّذِى أَحْسَنْتَ، أَنْتَ الَّذِى أَجْمَلْتَ، أَنْتَ الَّذِى أَفْضَلْتَ، أَنْتَ الَّذِى أَكْمَلْتَ، أَنْتَ الَّذِى رَزَقْتَ، أَنْتَ الَّذِى وَفَّقْتَ، أَنْتَ الَّذِى أَعْطَيْتَ، أَنْتَ الَّذِى أَغْنَيْتَ، أَنْتَ الَّذِى أَقْنَيْتَ، أَنْتَ الَّذِى آوَيْتَ، أَنْتَ الَّذِى كَفَيْتَ، أَنْتَ الَّذِى هَدَيْتَ، أَنْتَ الَّذِى عَصَمْتَ، أَنْتَ الَّذِى سَتَرْتَ، أَنْتَ الَّذِى غَفَرْتَ، أَنْتَ الَّذِى أَقَلْتَ، أَنْتَ الَّذِى مَكَّنْتَ، أَنْتَ الَّذِى أَعْزَزْتَ، أَنْتَ الَّذِى أَعَنْتَ، أَنْتَ الَّذِى عَضَدْتَ، أَنْتَ الَّذِى أَيَّدْتَ، أَنْتَ الَّذِى نَصَرْتَ، أَنْتَ الَّذِى شَفَيْتَ، أَنْتَ الَّذِى عافَيْتَ، أَنْتَ الَّذِى أَكْرَمْتَ؛
ای سرور من، تویی که عطا کردی، تویی که نعمت دادی، تویی که نیکی کردی، تویی که زیبا نمودی، تویی که افزون نمودی، تویی که کامل کردی، تویی که روزی دادی، تویی که موّفق نمودی، تویی که عطا کردی، تویی که بینیاز نمودی، تویی که ثروت بخشیدی، تویی که پناه دادی، تویی که کفایت نمودی، تویی که راهنمایی فرمودی، تویی که حفظ کردی، تویی که پردهپوشی نمودی، تویی که آمرزیدی، تویی که نادیده گرفتی، تویی که قدرت دادی، تویی که توانمندی بخشیدی، تویی که کمک کردی، تویی که حمایت فرمودی، تویی که نیرو بخشیدی، تویی که نصرت دادی، تویی که شفا بخشیدی، تویی که سلامت کامل دادی، تویی که گرامی داشتی؛
تَبارَكْتَ وَتَعالَيْتَ، فَلَكَ الْحَمْدُ دائِماً، وَلَكَ الشُّكْرُ واصِباً أَبَداً، ثُمَّ أَنَا يَا إِلٰهِىَ الْمُعْتَرِفُ بِذُنُوبِى فَاغْفِرْها لِى، أَنَا الَّذِى أَسَأْتُ، أَنَا الَّذِى أَخْطَأْتُ، أَنَا الَّذِى هَمَمْتُ، أَنَا الَّذِى جَهِلْتُ، أَنَا الَّذِى غَفَلْتُ، أَنَا الَّذِى سَهَوْتُ، أَنَا الَّذِى اعْتَمَدْتُ، أَنَا الَّذِى تَعَمَّدْتُ، أَنَا الَّذِى وَعَدْتُ، وَأَنَا الَّذِى أَخْلَفْتُ، أَنَا الَّذِى نَكَثْتُ، أَنَا الَّذِى أَقْرَرْتُ، أَنَا الَّذِى اعْتَرَفْتُ بِنِعْمَتِكَ عَلَىَّ وَعِنْدِى وَأَبُوءُ بِذُنُوبِى فَاغْفِرْها لِى، يَا مَنْ لَاتَضُرُّهُ ذُنُوبُ عِبادِهِ وَهُوَ الْغَنِىُّ عَنْ طاعَتِهِمْ، وَالْمُوَفِّقُ مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْهُمْ بِمَعُونَتِهِ وَرَحْمَتِهِ، فَلَكَ الْحَمْدُ إِلٰهِى وَسَيِّدِى؛
بزرگ و برتری، حمد و شکر همیشگی توراست، سپس من معبودا اعترافکننده به گناهانم هستم، پس مرا بیامرز، منم که بد کردم، منم که خطا کردم، منم که قصد گناه کردم، منم که نادانی نمودم، منم که غفلت ورزیدم، منم که اشتباه کردم، منم که به غیر تو اعتماد کردم، منم که در گناه تعمّد داشتم، منم که وعده کردم، منم که وعده شکستم، منم که پیمانشکنی نمودم، منم که اقرار کردم، منم که به نعمتت بر خود و پیش خود اعتراف کردم و به گناهانم اقرار میکنم، پس مرا بیامرز، ای آنکه گناهان بندگانش به او زیانی نرساند و او بینیاز از طاعت آنان است و توفیقدهنده کسی که از آنان به کمک و رحمتش عمل شایسته بجا آورد، تو را سپاس ای معبود من و آقای من و خدای من؛
إِلٰهِى أَمَرْتَنِى فَعَصَيْتُكَ، وَنَهَيْتَنِى فَارْتَكَبْتُ نَهْيَكَ، فَأَصْبَحْتُ لَاذا بَراءَةٍ لِى فَأَعْتَذِرَُ، وَلَا ذا قُوَّةٍ فَأَنْتَصِرَُ، فَبِأَيِّ شَىْءٍ أَسْتَقْبِلُكَ يَا مَوْلاىَ ؟ أَبِسَمْعِى ؟ أَمْ بِبَصَرِى ؟ أَمْ بِلِسانِى ؟ أَمْ بِيَدِى ؟ أَمْ بِرِجْلِى ؟ أَلَيْسَ كُلُّها نِعَمَكَ عِنْدِى وَبِكُلِّها عَصَيْتُكَ يَا مَوْلاىَ؟ فَلَكَ الْحُجَّةُ وَالسَّبِيلُ عَلَىَّ، يَا مَنْ سَتَرَنِى مِنَ الْآباءِ وَالْأُمَّهاتِ أَنْ يَزْجُرُونِى، وَمِنَ الْعَشائِرِ وَالْإِخْوانِ أَنْ يُعَيِّرُونِى، وَمِنَ السَّلاطِينِ أَنْ يُعاقِبُونِى، وَلَوِ اطَّلَعُوا يَا مَوْلاىَ عَلَىٰ مَا اطَّلَعْتَ عَلَيْهِ مِنِّى إِذاً مَا أَنْظَرُونِى، وَلَرَفَضُونِى وَقَطَعُونِى، فَها أَنَا ذا يَا إِلٰهِى، بَيْنَ يَدَيْكَ يَا سَيِّدِى؛
فرمان دادی فرمانت را نخواندم، نهیم نمودی، مرتکب نهیت شدم، اکنون چنانم که نه دارنده زمینه برائتم تا عذرخواهی کنم و نه دارای قدرتم تا یاری ستانم، ای مولای من با چه وسیلهای با تو روبرو شوم؟ آیا با گوشم، یا با دیدهام، یا با زبانم، یا با دستم، یا با پایم، آیا این همه نعمتهای تو نزد من نیست؟ و من با همه اینها تو را معصیت کردم، ای مولای من، تو را بر من حجّت و راه است، ای آنکه مرا از پدران و مادران پوشاند، از اینکه مرا از خود برانند و از خویشان و برادران، از اینکه مرا سرزنش کنند و از پادشاهان از اینکه مجازاتم نمایند، مولای من اگر اینان آگاه میشدند، بر آنچه تو بر آن از من میدانی، در این صورت مهلتم نمیدانند و مرا تنها میگذاردند و از من میبریدند، هم اینک ای خدای من در برابرت هستم، ای آقای من؛
خاضِعٌ ذَلِيلٌ حَصِيرٌ حَقِيرٌ، لَاذُو بَراءَةٍ فَأَعْتَذِرَُ، وَلَا ذُو قُوَّةٍ فَأَنْتَصِرَُ، وَلَا حُجَّةٍ فَأَحْتَجَُّ بِها، وَلَا قائِلٌ لَمْ أَجْتَرِحْ وَلَمْ أَعْمَلْ سُوءاً، وَمَا عَسَى الْجُحُودُ وَلَوْ جَحَدْتُ يَا مَوْلاىَ يَنْفَعُنِى، كَيْفَ وَأَنَّىٰ ذٰلِكَ وَجَوارِحِى كُلُّها شاهِدَةٌ عَلَىَّ بِما قَدْ عَمِلْتُ ، وَعَلِمْتُ يَقِيناً غَيْرَ ذِى شَكٍّ أَنَّكَ سائِلِى مِنْ عَظائِمِ الْأُمُورِ، وَأَنَّكَ الْحَكَمُ الْعَدْلُ الَّذِى لَاتَجُورُ، وَعَدْلُكَ مُهْلِكِى وَمِنْ كُلِّ عَدْلِكَ مَهْرَبِى، فَإِنْ تُعَذِّبْنِى يَا إِلٰهِى فَبِذُنُوبِى بَعْدَ حُجَّتِكَ عَلَىَّ، وَ إِنْ تَعْفُ عَنِّى فَبِحِلْمِكَ وَجُودِكَ وَكَرَمِكَ، لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّى كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ؛
فروتن و خوار، درمانده و کوچک، نه دارنده زمینه برائتم تا عذرخواهی کنم و نه نیرویی که یاری بطلبم و نه دلیلی که با آن بهانه و عذر بیاورم و نه گویندهای هستم که گناه و کار بد نکرده باشم، انکار گناه کجا؟ بر فرض اگر انکار میکردم، چه سود میداد، چگونه؟ و چهسان این معنا ممکن شود و حال آنکه همه اعضایم بر آنچه عمل کردم بر من گواهاند به یقین دانستم بدون تردید که تو از کارهای بزرگ من پرسندهای و تو حاکم عدالتپیشهای هستی که در حکم و داوری ستم نمیکنی و عدالت تو هلاککننده من است و من از همه عدالت تو گریزانم، معبودا اگر مرا عذاب کنی، به خاطر گناهان من است پس از حجّتی که بر من داری و اگر از من درگذری، به سبب بردباری و جود و بزرگواری توست، معبودی جز تو نیست من از ستمکارانم؛
لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّى كُنْتُ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِينَ، لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّى كُنْتُ مِنَ الْمُوَحِّدِينَ، لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّى كُنْتُ مِنَ الْخائِفِينَ، لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّى كُنْتُ مِنَ الْوَجِلِينَ، لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّى كُنْتُ مِنَ الرَّاجِينَ، لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّى كُنْتُ مِنَ الرَّاغِبِينَ، لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّى كُنْتُ مِنَ الْمُهَلِّلِينَ، لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّى كُنْتُ مِنَ السَّائِلِينَ، لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّى كُنْتُ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ، لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّى كُنْتُ مِنَ الْمُكَبِّرِينَ، لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ رَبِّى وَرَبُّ آبائِىَ الْأَوَّلِينَ؛
معبودی جز تو نیست من از آمرزشخواهانم، معبودی جز تو نیست من از یکتاپرستانم، معبودی جز تو نیست من از هراسندگانم معبودی جز تو نیست، من از بیمناکانم، معبودی جز تو نیست من از امیدوارانم، معبودی جز تو نیست من از مشتاقانم، معبودی جز تو نیست من از «لا اله الّا الله» گویانم، معبودی جز تو نیست من از درخواستکنندگانم، معبودی جز تو نیست من از تسبیح کنندگانم، معبودی جز تو نیست منزّهی تو، من از تکبیرگویانم، معبودی جز تو نیست منزّهی تو پروردگار من و پروردگار پدران نخستین من؛
اللّٰهُمَّ هٰذَا ثَنائِى عَلَيْكَ مُمَجِّداً، وَ إِخْلاصِى لِذِكْرِكَ مُوَحِّداً، وَ إِقْرارِى بِآلائِكَ مُعَدِّداً، وَ إِنْ كُنْتُ مُقِرّاً أَنِّى لَمْ أُحْصِها لِكَثْرَتِها وَسُبُوغِها وَتَظاهُرِها وَتَقادُمِها إِلىٰ حادِثٍ مَا لَمْ تَزَلْ تَتَعَهَّدُنِى بِهِ مَعَها مُنْذُ خَلَقْتَنِى وَبَرَأْتَنِى مِنْ أَوَّلِ الْعُمْرِ مِنَ الْإِغْناءِ مِنَ الْفَقْرِ، وَكَشْفِ الضُّرِّ، وَتَسْبِيبِ الْيُسْرِ، وَدَفْعِ الْعُسْرِ، وَتَفْرِيجِ الْكَرْبِ، وَالْعافِيَةِ فِى الْبَدَنِ، وَالسَّلامَةِ فِى الدِّينِ، وَلَوْ رَفَدَنِى عَلَىٰ قَدْرِ ذِكْرِ نِعْمَتِكَ جَمِيعُ الْعالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ مَا قَدَرْتُ وَلَا هُمْ عَلَىٰ ذٰلِكَ، تَقَدَّسْتَ وَتَعالَيْتَ مِنْ رَبٍّ كَرِيمٍ عَظِيمٍ رَحِيمٍ لَاتُحْصىٰ آلاؤُكَ، وَلَا يُبْلَغُ ثَناؤُكَ؛ وَلَا تُكافىٰ نَعْماؤُكَ، صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَأَتْمِمْ عَلَيْنا نِعَمَكَ، وَأَسْعِدْنا بِطاعَتِكَ، سُبْحانَكَ لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ .
خدایا این است ثنای من بر تو و برای تعظیم تو و اخلاصم برای یاد تو و به خاطر یکتاپرستی و اقرارم به نعمتهایت، در شمارش آنان، اگرچه اعتراف دارم نتوانستم آنها را شماره کنم به خاطر کثرت و کمالش و نمایانی و پیشی جستنش تاکنون، آنچه همواره مرا با آن همراه آنها سرپرستی میکردی، از هنگامی که مرا آفریدی و پدید آوردی، از آغاز عمر و همه آنچه بر من بخشیدی از بینیاز گرداندنم از تهیدستی و برطرف کردن بدحالی و فراهم کردن اسباب راحتی و دفع دشواری و گشودن گره اندوه و تندرستی در بدن و سلامت در دین، اگر همه جهانیان از گذشتگان و آیندگان به اندازهای که نعمتت را ذکر کنم یاریام دهند، نه من قدرت ذکر آن را دارم نه آنها، پاکی و برتری، از اینکه پروردگار کریم، بزرگ، مهربانی، عطاهایت به عدد نیاید، به ثنایت نتوان رسید؛ نعمتهایت تلافی نگردد، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و نعمتهایت را بر ما تمام کن و به طاعتت خوشبختمان فرما، منزّهی تو، معبودی جز تو نیست.
اللّٰهُمَّ إِنَّكَ تُجِيبُ الْمُضْطَرَّ، وَتَكْشِفُ السُّوءَ، وَتُغِيثُ الْمَكْرُوبَ، وَتَشْفِى السَّقِيمَ، وَتُغْنِى الْفَقِيرَ، وَتَجْبُرُ الْكَسِيرَ، وَتَرْحَمُ الصَّغِيرَ، وَتُعِينُ الْكَبِيرَ، وَلَيْسَ دُونَكَ ظَهِيرٌ، وَلَا فَوْقَكَ قَدِيرٌ، وَأَنْتَ الْعَلِىُّ الْكَبِيرُ، يَا مُطْلِقَ الْمُكَبَّلِ الْأَسِيرِ، يَا رازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِيرِ، يَا عِصْمَةَ الْخائِفِ الْمُسْتَجِيرِ، يَا مَنْ لَاشَرِيكَ لَهُ وَلَا وَزِيرَ؛
خدایا بیچارگان را پاسخ میدهی و بدی را برطرف میکنی و به فریاد گرفتاران میرسی و بیماران را درمان میکنی و تهیدست را بینیاز میگردانی و شکست را جبران مینمایی و به خردسالان رحم میکنی و به بزرگسالان کمک میدهی، جز تو پشتیبانی نیست و فوق تو قدرتمندی وجود ندارد و تو برتر و بزرگی، ای رهاکننده اسیر در بند، ای روزیدهنده کودک خردسال، ای پناه هراسنده پناهخواه، ای که برایت شریک و وزیری نیست؛
صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَعْطِنِى فِى هٰذِهِ الْعَشِيَّةِ أَفْضَلَ مَا أَعْطَيْتَ وَأَنَلْتَ أَحَداً مِنْ عِبادِكَ مِنْ نِعْمَةٍ تُولِيها، وَآلاءٍ تُجَدِّدُها، وَبَلِيَّةٍ تَصْرِفُها، وَكُرْبَةٍ تَكْشِفُها، وَدَعْوَةٍ تَسْمَعُها، وَحَسَنَةٍ تَتَقَبَّلُها، وَسَيِّئَةٍ تَتَغَمَّدُها، إِنَّكَ لَطِيفٌ بِما تَشاءُ خَبِيرٌ وَعَلَىٰ كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ .
بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و در این شب به من عطا کن برترین چیزی که عطا کردی و نائل نمودی یکی از بندگانت را، از نعمتی که میبخشی و عطاهایی که تجدید مینمایی و بلایی که برمیگردانی و رنجی که برطرف میکنی و دعایی که میشنوی و عمل نیکی که میپذیری و بدی و زشتی که میپوشانی، همانا به هرچه خواهی مهربان و آگاهی و بر هر کاری توانایی.
اللّٰهُمَّ إِنَّكَ أَقْرَبُ مَنْ دُعِىَ، وَأَسْرَعُ مَنْ أَجابَ، وَأَكْرَمُ مَنْ عَفا، وَأَوْسَعُ مَنْ أَعْطىٰ، وَأَسْمَعُ مَنْ سُئِلَ، يَا رَحْمٰنَ الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ وَرَحِيمَهُما، لَيْسَ كَمِثْلِكَ مَسْؤُولٌ، وَلَا سِواكَ مَأْمُولٌ، دَعَوْتُكَ فَأَجَبْتَنِى، وَسَأَلْتُكَ فَأَعْطَيْتَنِى، وَرَغِبْتُ إِلَيْكَ فَرَحِمْتَنِى، وَوَثِقْتُ بِكَ فَنَجَّيْتَنِى، وَفَزِعْتُ إِلَيْكَ فَكَفَيْتَنِى؛
خدایا تو نزدیکترین کسی هستی که خوانده شود و سریعترین کسی که جواب دهد و بزرگوارترین کسی که گذشت کند و وسیعترین کسی که عطا کند و شنواترین کسی که سؤال شود، ای مهربان دنیا و آخرت و بخشنده در هر دو، همانند تو سؤال شدهای نیست و غیر تو آرزو شدهای وجود ندارد، خواندمت، پاسخم دادی، از تو درخواست کردم عطایم نمودی و بهسویت مشتاق، به من رحم فرمودی، به تو اطمینان کردم، نجاتم دادی و به تو پناهنده شدم، کفایتم نمودی؛
اللّٰهُمَّ فَصَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَرَسُولِكَ وَنَبِيِّكَ وَعَلَىٰ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ أَجْمَعِينَ، وَتَمِّمْ لَنا نَعْماءَكَ، وَهَنِّئْنا عَطاءَكَ، وَاكْتُبْنا لَكَ شاكِرِينَ، وَلِآلائِكَ ذاكِرِينَ، آمِينَ آمِينَ رَبَّ الْعالَمِينَ .
خدایا درود فرست بر محمّد بنده و فرستادهات و پیامبرت و بر همگی اهلبیت پاک و پاکیزهاش و نعمتهایت را بر ما تمام کن و عطاهایت را بر ما گوارا گردان و ما را نسبت به خودت از سپاسگزاران و در نعمتهایت از یادکنندگان ثبت فرما، آمین آمین ای پروردگار جهانیان.
اللّٰهُمَّ يَا مَنْ مَلَكَ فَقَدَرَ، وَقَدَرَ فَقَهَرَ، وَعُصِىَ فَسَتَرَ، وَاسْتُغْفِرَ فَغَفَرَ، يَا غايَةَ الطَّالِبِينَ الرَّاغِبِينَ وَمُنْتَهىٰ أَمَلِ الرَّاجِينَ، يَا مَنْ أَحاطَ بِكُلِّ شَىْءٍ عِلْماً، وَوَسِعَ الْمُسْتَقِيلِينَ رَأْفَةً وَرَحْمَةً وَحِلْماً؛
خدایا ای که مالک شد و توانست و توانست و چیره شد، نافرمانی شد و پوشاند، از او آمرزش خواسته شد، آمرزید، ای هدف خواستاران مشتاق و نهایت آرزوی امیدواران، ای آنکه در دانایی بر هر چیز احاطه دارد و در مهربانی و رحمت و بردباری، خواهندگان گذشت از گناه را فرا میگیرد؛
اللّٰهُمَّ إِنَّا نَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ فِى هٰذِهِ الْعَشِيَّةِ الَّتِى شَرَّفْتَها وَعَظَّمْتَها بِمُحَمَّدٍ نَبِيِّكَ وَرَسُولِكَ وَخِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ وَأَمِينِكَ عَلَىٰ وَحْيِكَ، الْبَشِيرِ النَّذِيرِ، السِّراجِ الْمُنِيرِ، الَّذِى أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَى الْمُسْلِمِينَ وَجَعَلْتَهُ رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ .
خدایا در این شب به تو رو میآوریم، شبی که آن را برجستگی و برتری و عظمت دادی به محمّد پیامبرت و فرستادهات و برگزیده از خلقت و امین وحیات، آن مژدهدهنده و هشداردهنده و چراغ نوربخش، آنکه به سبب او بر مسلمانان نعمت بخشیدی و او را رحمت برای جهانیان قرار دادی.
اللّٰهُمَّ فَصَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ كَما مُحَمَّدٌ أَهْلٌ لِذٰلِكَ مِنْكَ يَا عَظِيمُ فَصَلِّ عَلَيْهِ وَعَلَىٰ آلِهِ الْمُنْتَجَبِينَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ أَجْمَعِينَ، وَتَغَمَّدْنا بِعَفْوِكَ عَنَّا، فَإِلَيْكَ عَجَّتِ الْأَصْواتُ بِصُنُوفِ اللُّغاتِ، فَاجْعَلْ لَنَا اللّٰهُمَّ فِى هٰذِهِ الْعَشِيَّةِ نَصِيباً مِنْ كُلِّ خَيْرٍ تَقْسِمُهُ بَيْنَ عِبادِكَ، وَنُورٍ تَهْدِى بِهِ، وَرَحْمَةٍ تَنْشُرُها، وَبَرَكَةٍ تُنْزِلُها، وَعافِيَةٍ تُجَلِّلُها، وَرِزْقٍ تَبْسُطُهُ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ؛
خدایا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، آنچنانکه محمّد از جانب تو شایسته آن است، ای بزرگ، بر او و بر همه خاندان نجیب و پاک و پاکیزهاش درود فرست و ما را به گذشتت از ما (به رحمتت) بپوشانکه صداها با انواع لغات به جانب تو بلند است، خدایا در این شب برای ما این امور را قرار ده: از هر خیری نصیبی که میان بندگانت تقسیم میکنی و نوری که با آن هدایت مینمایی و رحمتی که میگسترانی و برکتی که فرو میفرستی و تندرستی و عافیتی که بر اندام حیات بندگان میپوشانی و رزقی که میگسترانی، ای مهربانترین مهربانان؛
اللّٰهُمَّ أَقْلِبْنا فِى هٰذَا الْوَقْتِ مُنْجِحِينَ مُفْلِحِينَ مَبْرُورِينَ غانِمِينَ، وَلَا تَجْعَلْنا مِنَ الْقانِطِينَ، وَلَا تُخْلِنا مِنْ رَحْمَتِكَ، وَلَا تَحْرِمْنا مَا نُؤَمِّلُهُ مِنْ فَضْلِكَ، وَلَا تَجْعَلْنا مِنْ رَحْمَتِكَ مَحْرُومِينَ، وَلَا لِفَضْلِ مَا نُؤَمِّلُهُ مِنْ عَطائِكَ قانِطِينَ، وَلَا تَرُدَّنا خائِبِينَ، وَلَا مِنْ بابِكَ مَطْرُودِينَ، يَا أَجْوَدَ الْأَجْوَدِينَ، وَأَكْرَمَ الْأَكْرَمِينَ، إِلَيْكَ أَقْبَلْنا مُوقِنِينَ، وَ لِبَيْتِكَ الْحَرامِ آمِّينَ قاصِدِينَ، فَأَعِنَّا عَلَىٰ مَناسِكِنا، وَأَكْمِلْ لَنا حَجَّنا، وَاعْفُ عَنَّا وَعافِنا، فَقَدْ مَدَدْنا إِلَيْكَ أَيْدِيَنا فَهِىَ بِذِلَّةِ الاعْتِرافِ مَوْسُومَةٌ؛
خدایا ما را در این وقت از پیشگاه رحمتت پیروز و رستگار و پذیرفته و بهرهمند بازگردان و ما را از ناامیدان قرار مده و از رحمتت با دست تهی و خالی مگذار و از آنچه از احسانت امیدواریم مبتلای به حرمان مکن و از رحمتت محروممان منما و از افزونی آنچه از عطایت آرزو داریم ناامید مساز و ناکام باز مگردان و از درگاهت مران، ای بخشندهترین بخشندگان و کریمترین کریمان، یقینکنان به درگاهت رو نمودیم و آهنگکنان و رویکنان به زیارت خانهات آمدهایم، بر ادای مناسک حج یاریمان ده و حجّمان را کامل کن و از ما درگذر و به ما سلامت کامل بده، چراکه دستهای خود را به جانب تو دراز کردهایم و آن دستها به خواری اعتراف علامتدار است؛
اللّٰهُمَّ فَأَعْطِنا فِى هٰذِهِ الْعَشِيَّةِ مَا سَأَلْناكَ، وَاكْفِنا مَا اسْتَكْفَيْناكَ، فَلا كافِىَ لَنا سِواكَ، وَلَا رَبَّ لَنا غَيْرُكَ، نافِذٌ فِينا حُكْمُكَ، مُحِيطٌ بِنا عِلْمُكَ، عَدْلٌ فِينا قَضاؤُكَ، اقْضِ لَنَا الْخَيْرَ، وَاجْعَلْنا مِنْ أَهْلِ الْخَيْرِ .
خدایا آنچه را در این شب از تو خواستیم به ما عطا کن و کفایت آنچه را از تو خواستیم عهدهدار باش که ما را کفایتکنندهای جز تو نیست و برای ما پروردگاری جز تو نمیباشد، قانونت بر ما نافذ است، دانشت ما را فراگیر است، داوریات درباره ما عادلانه است، خیر را برای ما حکم کن و ما را اهل خیر قرار بده.
اللّٰهُمَّ أَوْجِبْ لَنا بِجُودِكَ عَظِيمَ الْأَجْرِ، وَكَرِيمَ الذُّخْرِ، وَدَوامَ الْيُسْرِ، وَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا أَجْمَعِينَ، وَلَا تُهْلِكْنا مَعَ الْهالِكِينَ، وَلَا تَصْرِفْ عَنَّا رَأْفَتَكَ وَرَحْمَتَكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ؛
خدایا پاداش بزرگ و ذخیره کریمانه و دوام آسایش را به حق جودت بر ما لازم گردان و گناهان همه ما را بیامرز و با هلاکشدگان هلاکمان مکن و مهربانی و رحمتت را از ما باز مگردان، ای مهربانترین مهربانان؛
اللّٰهُمَّ اجْعَلْنا فِى هٰذَا الْوَقْتِ مِمَّنْ سَأَلَكَ فَأَعْطَيْتَهُ، وَشَكَرَكَ فَزِدْتَهُ، وَثابَ إِلَيْكَ فَقَبِلْتَهُ، وَتَنَصَّلَ إِلَيْكَ مِنْ ذُنُوبِهِ كُلِّها فَغَفَرْتَها لَهُ، يَا ذَا الْجَلالِ وَالْإِكْرامِ .
خدایا در این وقت ما را از کسانی قرار ده که از تو درخواست کردند و تو به آنان عطا فرمودی و تو را شکر نمودند پس بر آنان افزودی و بهسویت بازگشتند و آنان را پذیرفتی و بهسوی تو از همه گناهانشان بیزاری جستند پس همه گناهانشان را آمرزیدی، ای دارای بزرگی و رأفت و محبت.
اللّٰهُمَّ وَنَقِّنا وَسَدِّدْنا وَاقْبَلْ تَضَرُّعَنا، يَا خَيْرَ مَنْ سُئِلَ، وَيَا أَرْحَمَ مَنِ اسْتُرْحِمَ، يَا مَنْ لَا يَخْفىٰ عَلَيْهِ إِغْماضُ الْجُفُونِ، وَلَا لَحْظُ الْعُيُونِ، وَلَا مَا اسْتَقَرَّ فِى الْمَكْنُونِ، وَلَا مَا انْطَوَتْ عَلَيْهِ مُضْمَراتُ الْقُلُوبِ، أَلَا كُلُّ ذٰلِكَ قَدْ أَحْصاهُ عِلْمُكَ، وَوَسِعَهُ حِلْمُكَ، سُبْحانَكَ وَتَعالَيْتَ عَمَّا يَقُولُ الظَّالِمُونَ عُلُوّاً كَبِيراً، تُسَبِّحُ لَكَ السَّماواتُ السَّبْعُ وَالْأَرَضُونَ وَمَنْ فِيهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَىْءٍ إِلّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ؛
خدایا ما را پاک کن و به جانب راستی و درستی توجّه ده و زاری ما را بپذیر، ای بهترین کسی که درخواست شد و رحمکنندهترین کسی که از او رحمت خواسته شد، ای آنکه بر هم نهادن پلکها و دقّت نظر چشمها بر او پوشیده نیست و آنچه در نهان مستقر شده و آنچه را پنهانیهای قلوب در برگرفته از او پنهان نیست، آری همه اینها را دانشت شماره کرده و بردباریات فرا گرفته، تو منزّهی و برتری، از آنچه ستمگران دربارهات میگویند، آسمانهای هفتگانه و زمینها و هرکه در آنهاست تو را تسبیح میگویند و هیچ موجودی نیست مگر اینکه همراه ستایشت تسبیح میگوید؛
فَلَكَ الْحَمْدُ وَالْمَجْدُ وَعُلُوُّ الْجَدِّ، يَا ذَا الْجَلالِ وَالْإِكْرامِ، وَالْفَضْلِ وَالْإِنْعامِ، وَالْأَيادِى الْجِسامِ، وَأَنْتَ الْجَوادُ الْكَرِيمُ، الرَّؤُوفُ الرَّحِيمُ . اللّٰهُمَّ أَوْسِعْ عَلَىَّ مِنْ رِزْقِكَ الْحَلالِ، وَعافِنِى فِى بَدَنِى وَدِينِى، وَآمِنْ خَوْفِى، وَأَعْتِقْ رَقَبَتِى مِنَ النَّارِ . اللّٰهُمَّ لَاتَمْكُرْ بِى وَلَا تَسْتَدْرِجْنِى وَلَا تَخْدَعْنِى، وَادْرَأْ عَنِّى شَرَّ فَسَقَةِ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ.
پس تو را سپاس و بزرگواری و بلندی مقام، ای دارنده بزرگی و رأفت و محبت و احسان و مهربانی و لطف و عطاهای بزرگ و تویی بخشنده کریم رئوف و مهربان، خدایا از روزی حلالت بر من وسعت ده و در تن و دینم سلامت کامل بخش و ترسم را امان ده و وجودم را از آتش آزاد کن، خدایا بلایت را به جریمه گناهانم بر من قرار مده و مرا به تدریج بر بدیهایم مؤاخذه مکن و مرا در خیالات باطلم رها مساز و شر بدکاران جن و انس را از من دور کن.
در این قسمت از دعا سر و دیده خود را به جانب آسمان برداشت و از دیدههای مبارکش مانند ریزش آب از دو مَشک، اشک میریخت و با صدای بلند به محضر حق عرضه داشت:
يَا أَسْمَعَ السَّامِعِينَ، يَا أَبْصَرَ النَّاظِرِينَ، وَيَا أَسْرَعَ الْحاسِبِينَ، وَيَا أَرحَمَ الرَّاحِمِينَ، صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ السَّادَةِ الْمَيامِينِ، وَأَسْأَلُكَ اللّٰهُمَّ حاجَتِىَ الَّتِى إِنْ أَعْطَيْتَنِيها لَمْ يَضُرَّنِى مَا مَنَعْتَنِى، وَ إِنْ مَنَعْتَنِيها لَمْيَنْفَعْنِى مَا أَعْطَيْتَنِى، أَسْأَلُكَ فَكاكَ رَقَبَتِى مِنَ النَّارِ، لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ وَحْدَكَ لاشَرِيكَ لَكَ، لَكَ الْمُلْكُ، وَلَكَ الْحَمْدُ، وَأَنْتَ عَلَىٰ كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ، يَا رَبِّ يَا رَبِّ...
ای شنواترین شنوایان، ای بیناترین بینایان و ای سریعترین حسابرسان و ای مهربانترین مهربانان، بر محمّد و خاندان محمّد آن سروران با میمنت درود فرست و از تو درخواست میکنم خدایا حاجتم را که اگر آن را به من عطا کنی، بیشک هرچه را از من دریغ ورزی به من ضرری نرساند و اگر برآوردن حاجتم را از من دریغ نمایی، آنچه را عطایم کنی سودی نبخشد، آزادی وجودم را از آتش از تو درخواست میکنم، معبودی جز تو نیست، یگانهای، برایت شریک نیست، فرمانروایی و ستایش ویژۀ توست و تو بر هر کاری توانایی، پروردگارا پروردگارا.
پیوسته «یَا رَبِّ» میگفت و همه آنانکه اطراف حضرت بودند به دعای حضرت گوش میدادند و به آمین گفتن اکتفا میکردند، در نتیجه صداهایشان با آن حضرت به گریستن بلند شد تا آفتاب غروب کرد، سپس زادوتوشه خود را بار کرده، بهسوی مشعرالحرام حرکت کردند.
نویسنده گوید: کفعمی دعای عرفه حضرت سید الشهداء را در کتاب «بلد الامین» تا این قسمت ذکر کرده و علامه مجلسی در «زاد العِماد» این دعای شریف را موافق روایت کفعمی نقل فرموده ولی سید ابن طاووس در کتاب اقبال، پس از «یَا رَبِّ یَا رَبِّ یَا رَبِّ» این اضافه را آورده:
إِلٰهِى أَنَا الْفَقِيرُ فِى غِناىَ فَكَيْفَ لَاأَكُونُ فَقِيراً فِى فَقْرِى ؟ ! إِلٰهِى أَنَا الْجاهِلُ فِى عِلْمِى فَكَيْفَ لَاأَكُونُ جَهُولاً فِى جَهْلِى ؟ ! إِلٰهِى إِنَّ اخْتِلافَ تَدْبِيرِكَ وَسُرْعَةَ طَواءِ مَقادِيرِكَ مَنَعا عِبادَكَ الْعارِفِينَ بِكَ عَنِ السُّكُونِ إِلىٰ عَطاءٍ، وَالْيَأْسِ مِنْكَ فِى بَلاءٍ . إِلٰهِى مِنِّى مَا يَلِيقُ بِلُؤْمِى وَمِنْكَ مَا يَلِيقُ بِكَرَمِكَ؛
معبودم، در عین توانگری تهیدستم، پس چگونه در تهیدستی تهیدست نباشم، خدایا در عین دانایی نادانم، پس چگونه در عین نادانی نادان نباشم. معبودم همانا متفاوت بودن تدبیرت و سرعت تغییر تقدیراتت، بندگان عارف به تو را، از اطمینان به بخشش و ناامیدی از تو در گرفتاری باز داشته است. معبودم، از من است آنچه سزاوار پستی من است و از توست آنچه شایسته بزرگواری توست؛
إِلٰهِى وَصَفْتَ نَفْسَكَ بِاللُّطْفِ وَالرَّأْفَةِ لِى قَبْلَ وُجُودِ ضَعْفِى أَفَتَمْنَعُنِى مِنْهُما بَعْدَ وُجُودِ ضَعْفِى ؟ إِلٰهِى إِنْ ظَهَرَتِ الْمَحاسِنُ مِنِّى فَبِفَضْلِكَ وَلَكَ الْمِنَّةُ عَلَىَّ، وَ إِنْ ظَهَرَتِ الْمَساوِئُ مِنِّى فَبِعَدْلِكَ وَلَكَ الْحُجَّةُ عَلَىَّ .
معبودم، تو خود را با خوبی و مهربانی به من توصیف کردهای پیش از پیدایش ناتوانی من، آیا آن دو را از من دریغ ورزی پس از پدید آمدن ناتوانیام، معبودم، اگر زیباییهایی از من نمایان شود، به احسان توست و تو را بر من مهرورزی بسیار است و اگر زشتیهایی از من ظاهر گردد، به عدل توست و تو را بر من حجت کامل است.
إِلٰهِى كَيْفَ تَكِلُنِى وَقَدْ تَكَفَّلْتَ لِى ؟ وَكَيْفَ أُضامُ وَأَنْتَ النَّاصِرُ لِى ؟ أَمْ كَيْفَ أَخِيبُ وَأَنْتَ الْحَفِىُّ بِى ؟ ها أَنَا أَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِفَقْرِى إِلَيْكَ، وَكَيْفَ أَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِمَا هُوَ مَحالٌ أَنْ يَصِلَ إِلَيْكَ ؟ أَمْ كَيْفَ أَشْكُو إِلَيْكَ حالِى وَهُوَ لَايَخْفىٰ عَلَيْكَ ؟ أَمْ كَيْفَ أُتَرْجِمُ بِمَقالِى وَهُوَ مِنْكَ بَرَزٌ إِلَيْكَ؛ أَمْ كَيْفَ تُخَيِّبُ آمالِى وَهِىَ قَدْ وَفَدَتْ إِلَيْكَ ؟ أَمْ كَيْفَ لَاتُحْسِنُ أَحْوالِى وَبِكَ قامَتْ؟
خدایا چگونه مرا وا مینهی در صورتی که عهدهدار من شدهای؟ و چگونه مورد ستم واقع شوم و حال آنکه تو یار منی؟ یا چگونه ناامید گردم، درحالیکه نسبت به من سخت مهربانی، اینک به سبب نیازم به تو، متوسل به توأم و چگونه متوسل به تو شوم به آنچه محال است به تو برسد، یا چگونه از حالم به تو شکایت کنم و حال آنکه بر تو پوشیده نیست؟ یا چگونه با گفتارم توضیح حال دهم، درحالیکه از تو برای تو واضح است؟ یا چگونه آرزوهایم را به عرصه نومیدی بری، در صورتیکه به آستان تو وارد گشته؟ یا چگونه احوالم را نیکو نگردانی، درحالیکه احوال من استوار به توست؟
إِلٰهِى مَا أَلْطَفَكَ بِى مَعَ عَظِيمِ جَهْلِى ! وَمَا أَرْحَمَكَ بِى مَعَ قَبِيحِ فِعْلِى ! إِلٰهِى مَا أَقْرَبَكَ مِنِّى وَأَبْعَدَنِى عَنْكَ ! وَمَا أَرْأَفَكَ بِى ! فَمَا الَّذِى يَحْجُبُنِى عَنْكَ ؟ إِلٰهِى عَلِمْتُ بِاخْتِلافِ الْآثارِ وَتَنَقُّلاتِ الْأَطْوارِ، أَنَّ مُرادَكَ مِنِّى أَنْ تَتَعَرَّفَ إِلَىَّ فِى كُلِّ شَىْءٍ حَتَّىٰ لا أَجْهَلَكَ فِى شَىْءٍ . إِلٰهِى كُلَّما أَخْرَسَنِى لُؤْمِى أَنْطَقَنِى كَرَمُكَ، وَكُلَّما آيَسَتْنِى أَوْصافِى أَطْمَعَتْنِى مِنَنُكَ؛
معبودم چه اندازه به من لطف داری. با این نادانی فوقالعاده من و چهقدر به من مهربانی، با این عمل زشت من؟ معبودم چقدر به من نزدیکی و من چقدر از تو دورم و چه اندازه به من مهر میورزی پس چیست آنچه مرا از تو در پرده میکند؟ معبودم از اختلاف آثار و تغییرات احوال دانستم که خواستهات از من این است که خود را در هر چیز به من بشناسانی تا در هیچچیز نسبت به تو جاهل نباشم، معبودم هر زمان فرومایگیام از سخن مرا بازداشت، کرم تو گویایم نمود و هروقت اوصافم ناامیدم کرد، نعمتهایت به طمعم انداخت؛
إِلٰهِى مَنْ كانَتْ مَحاسِنُهُ مَساوِئَ فَكَيْفَ لَاتَكُونُ مَساويِهِ مَساوِئَ ؟! وَمَنْ كانَتْ حَقائِقُهُ دَعاوِىَ فَكَيْفَ لَاتَكُونُ دَعاويِهِ دَعاوِىَ ؟! إِلٰهِى حُكْمُكَ النَّافِذُ وَمَشِيئَتُكَ الْقاهِرَةُ لَمْ يَتْرُكا لِذِى مَقالٍ مَقالاً، وَلَا لِذِى حالٍ حالاً . إِلٰهِى كَمْ مِنْ طاعَةٍ بَنَيْتُها، وَحالَةٍ شَيَّدْتُها هَدَمَ اعْتِمادِى عَلَيْها عَدْلُكَ، بَلْ أَقالَنِى مِنْها فَضْلُكَ . إِلٰهِى إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنِّى وَ إِنْ لَمْ تَدُمِ الطَّاعَةُ مِنِّى فِعْلاً جَزْماً فَقَدْ دامَتْ مَحَبَّةً وَعَزْماً . إِلٰهِى كَيْفَ أَعْزِمُ وَأَنْتَ الْقاهِرُ ؟ وَكَيْفَ لَاأَعْزِمُ وَأَنْتَ الْآمِرُ؛
معبودم کسی که زیباییهایش زشتی بوده، پس چگونه زشتیهایش زشتی نباشد و کسی که حقیقتگوییهایش ادعای خالی بوده، چگونه ادعاهایش ادعا نباشد؟ معبودم دستور کاری و ثمربخشت و مشیت چیرهات، برای صاحب سخن سخنی و برای صاحب حال حالی نگذاشته، خدایا چه بسیار طاعتی که بنا کردم و چه بسیار حالتی که استوار نمودم. عدالتت اعتمادم را بر آنها ویران کرد، ولی احسان تو عذر مرا از آنها پذیرفت. معبودم همانا میدانی هرچند طاعت از جانب من، به صورت کار جدّی ادامه نداشته، ولی به صورت محبّت و اراده ادامه داشته. معبودم چگونه تصمیم بگیرم و حال آنکه تو چیرهای و چگونه تصمیم نگیرم درحالیکه تو دستوردهندهای؛
إِلٰهِى تَرَدُّدِى فِى الْآثارِ يُوجِبُ بُعْدَ الْمَزارِ فَاجْمَعْنِى عَلَيْكَ بِخِدْمَةٍ تُوصِلُنِى إِلَيْكَ، كَيْفَ يُسْتَدَلُّ عَلَيْكَ بِما هُوَ فِى وُجُودِهِ مُفْتَقِرٌ إِلَيْكَ ؟ أَيَكُونُ لِغَيْرِكَ مِنَ الظُّهُورِ مَا لَيْسَ لَكَ حَتَّىٰ يَكُونَ هُوَ الْمُظْهِرَ لَكَ ؟ مَتىٰ غِبْتَ حَتَّىٰ تَحْتاجَ إِلىٰ دَلِيلٍ يَدُلُّ عَلَيْكَ؟ وَمَتىٰ بَعُدْتَ حَتَّىٰ تَكُونَ الْآثارُ هِىَ الَّتِى تُوصِلُ إِلَيْكَ ؟ عَمِيَتْ عَيْنٌ لَاتَراكَ عَلَيْها رَقِيباً، وَخَسِرَتْ صَفْقَةُ عَبْدٍ لَمْ تَجْعَلْ لَهُ مِنْ حُبِّكَ نَصِيباً؛
معبودم، دودل بودن من در آثار سبب دوری دیدار است، پس مرا با وجودت گرد آور، به وسیله عبادتی که مرا به تو رساند، چگونه بر وجود تو استدلال شود، به موجودی که در وجودش نیازمند به توست؟ آیا برای غیر تو ظهوری هست که برای تو نیست تا آن غیر وسیله ظهور تو باشد؟! کی پنهان بودهای تا نیازمند به دلیلی باشی که بر تو دلالت کند و کی دور بودهای تا آثار، واصل کننده به تو باشند؟ کور باد دیدهای که تو را بر آن دیدهبان نبیند و زیانکار باد تجارت بندهای که از محبّتت برای او سهمی قرار ندادهای؛
إِلٰهِى أَمَرْتَ بِالرُّجُوعِ إِلَى الْآثارِ فَأَرْجِعْنِى إِلَيْكَ بِكِسْوَةِ الْأَنْوارِ وَهِدايَةِ الاسْتِبْصارِ حَتَّىٰ أَرْجِعَ إِلَيْكَ مِنْها كَما دَخَلْتُ إِلَيْكَ مِنْها مَصُونَ السِّرِّ عَنِ النَّظَرِ إِلَيْها، وَمَرْفُوعَ الْهِمَّةِ عَنِ الاعْتِمادِ عَلَيْها، إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ .
معبودم مرا به رجوع به آثار فرمان دادی، پس مرا به پوششی از انوار و هدایتی بصیرتجو بهسوی خود بازگردان تا از آنها بهسویت بازگردم همانطور که از آنها به بارگاهت بار یافتم، با نگاهداری نهادم از نگاه به آنها و برگرفتن همّتم از اعتماد بر آنها، همانا تو بر هر کاری توانایی.
إِلٰهِى هٰذَا ذُلِّى ظاهِرٌ بَيْنَ يَدَيْكَ، وَهٰذَا حالِى لَايَخْفىٰ عَلَيْكَ، مِنْكَ أَطْلُبُ الْوُصُولَ إِلَيْكَ، وَبِكَ أَسْتَدِلُّ عَلَيْكَ، فَاهْدِنِى بِنُورِكَ إِلَيْكَ، وَأَقِمْنِى بِصِدْقِ الْعُبُودِيَّةِ بَيْنَ يَدَيْكَ . إِلٰهِى عَلِّمْنِى مِنْ عِلْمِكَ الْمَخْزُونِ، وَصُنِّى بِسِتْرِكَ الْمَصُونِ؛
معبودم این خواری من است که در برابرت عیان است و این حال من است که بر تو پوشیده نیست، از تو رسیدن به تو را میخواهم و بر تو استدلال میکنم، پس به نورت مرا به وجودت راهنمایی کن و در برابرت به صدق بندگی بر پا دار. معبودا از علم انباشتهات به من بیاموز و به پرده نگاهداریات حفظم کن؛
إِلٰهِى حَقِّقْنِى بِحَقائِقِ أَهْلِ الْقُرْبِ، وَاسْلُكْ بِى مَسْلَكَ أَهْلِ الْجَذْبِ . إِلٰهِى أَغْنِنِى بِتَدْبِيرِكَ لِى عَنْ تَدْبِيرِى، وَبِاخْتِيارِكَ عَن اخْتِيارِى، وَأَوْقِفْنِى عَلَىٰ مَراكِزِ اضْطِرارِى .
معبودم مرا به حقایق اهل قرب محقق کن و به راه و روش اهل جذب ببر، معبودم به تدبیرت نسبت به من مرا از تدبیرم و به اختیارت از اختیارم بینیاز گردان و مرا به جایگاههای بیچارگیام آگاه کن،
إِلٰهِى أَخْرِجْنِى مِنْ ذُلِّ نَفْسِى، وَطَهِّرْنِى مِنْ شَكِّى وَشِرْكِى قَبْلَ حُلُولِ رَمْسِى، بِكَ أَنْتَصِرُ فَانْصُرْنِى، وَعَلَيْكَ أَتَوَكَّلُ فَلا تَكِلْنِى، وَ إِيَّاكَ أَسْأَلُ فَلا تُخَيِّبْنِى، وَفِى فَضْلِكَ أَرْغَبُ فَلا تَحْرِمْنِى، وَبِجَنابِكَ أَنْتَسِبُ فَلا تُبْعِدْنِى، وَبِبابِكَ أَقِفُ فَلا تَطْرُدْنِى؛
معبودم مرا از خواری نفسم نجات ده و از شک و شرکم پاک کن و پیش از آنکه وارد قبر شوم، از تو یاری میجویم، پس مرا یاری ده و بر تو توّکل میکنم، پس مرا وامگذار و از تو درخواست میکنم، پس ناامیدم مکن و در احسان تو مشتاقم، پس محرومم مگردان و خود را به تو منسوب میکنم، پس دورم مکن و در آستانه تو میایستم پس مرانم؛
إِلٰهِى تَقَدَّسَ رِضاكَ أَنْ يَكُونَ لَهُ عِلَّةٌ مِنْكَ فَكَيْفَ تَكُونُ لَهُ عِلَّةٌ مِنِّى ؟ إِلٰهِى أَنْتَ الْغَنِىُّ بِذاتِكَ أَنْ يَصِلَ إِلَيْكَ النَّفْعُ مِنْكَ فَكَيْفَ لَا تَكُونُ غَنِيّاً عَنِّى ؟ إِلٰهِى إِنَّ الْقَضاءَ وَالْقَدَرَ يُمَنِّينِى، وَ إِنَّ الْهَوىٰ بِوَثائِقِ الشَّهْوَةِ أَسَرَنِى، فَكُنْ أَنْتَ النَّصِيرَ لِى حَتَّىٰ تَنْصُرَنِى وَتُبَصِّرَنِى، وَأَغْنِنِى بِفَضْلِكَ حَتَّىٰ أَسْتَغْنِىَ بِكَ عَنْ طَلَبِى، أَنْتَ الَّذِى أَشْرَقْتَ الْأَنْوارَ فِى قُلُوبِ أَوْلِيائِكَ حَتَّىٰ عَرَفُوكَ وَوَحَّدُوكَ، وَأَنْتَ الَّذِى أَزَلْتَ الْأَغْيارَ عَنْ قُلُوبِ أَحِبَّائِكَ حَتَّىٰ لَمْ يُحِبُّوا سِواكَ وَلَمْ يَلْجَأُوا إِلىٰ غَيْرِكَ، أَنْتَ الْمُؤْنِسُ لَهُمْ حَيْثُ أَوْحَشَتْهُمُ الْعَوالِمُ، وَأَنْتَ الَّذِى هَدَيْتَهُمْ حَيْثُ اسْتَبانَتْ لَهُمُ الْمَعالِمُ، مَاذا وَجَدَ مَنْ فَقَدَكَ وَمَا الَّذِى فَقَدَ مَنْ وَجَدَكَ ؟
معبودم خشنودی تو منزّه است از اینکه سببی از جانب تو داشته باشد، پس چگونه ممکن است برای آن سببی از ناحیه من بوده باشد؟ معبودم تو بینیازی از اینکه نفعی از سوی تو به حضرتت رسد، پس چگونه بینیاز از من نباشی؟ معبودم قضا و قدر مرا به آرزو انداخت و هوای نفس مرا در بندهای شهوت اسیر کرد، پس تو یاور من باش تا پیروزم نمایی و بینایم کنی و به احسان خود بینیازم فرما تا به وسیله تو از خواستهام بینیاز گردم، تویی که انوار را در قلوب دوستانت تاباندی تا تو را شناختند و یگانهات دانستند و تویی که بیگانگان را از قلوب عاشقانت راندی تا اینکه غیر تو را دوست نداشتند و به غیر تو پناه نبردند، تو مونس آنانی آنجا که جهانها آنان را به وحشت اندازد، تویی که آنان را هدایت کردی، هرجا که نشانههایی برای آنان آشکار شد، کسی که تو را گم کرده چه یافته؟ و چه گم کرده، کسی که تو را یافته؟
لَقَدْ خابَ مَنْ رَضِىَ دُونَكَ بَدَلاً، وَلَقَدْ خَسِرَ مَنْ بَغىٰ عَنْكَ مُتَحَوِّلاً، كَيْفَ يُرْجىٰ سِواكَ وَأَنْتَ مَا قَطَعْتَ الْإِحْسانَ ؟ وَكَيْفَ يُطْلَبُ مِنْ غَيْرِكَ وَأَنْتَ مَا بَدَّلْتَ عادَةَ الامْتِنانِ ؟ يَا مَنْ أَذاقَ أَحِبَّاءَهُ حَلاوَةَ الْمُؤانَسَةِ فَقامُوا بَيْنَ يَدَيْهِ مُتَمَلِّقِينَ، وَيَا مَنْ أَلْبَسَ أَوْلِياءَهُ مَلابِسَ هَيْبَتِهِ فَقامُوا بَيْنَ يَدَيْهِ مُسْتَغْفِرِينَ، أَنْتَ الذَّاكِرُ قَبْلَ الذَّاكِرِينَ، وَأَنْتَ الْبادِئُ بِالإِحْسانِ قَبْلَ تَوَجُّهِ الْعابِدِينَ، وَأَنْتَ الْجَوادُ بِالْعَطاءِ قَبْلَ طَلَبِ الطَّالِبِينَ، وَأَنْتَ الْوَهَّابُ ثُمَّ لِما وَهَبْتَ لَنا مِنَ الْمُسْتَقْرِضِينَ؛
همانا محروم شد کسی که به جای تو به دیگری راضی گشت و زیانکار شد کسی که از تو به دیگری روی آورد، چگونه به غیر تو امید ببندند و حال آنکه احسانت را بریده نساختی و چگونه از غیر تو خواسته شود در صورتی که تو شیوه نعمتبخشیات را تغییر ندادهای، ای که به عاشقانش شیرینی همدمی خود را چشاند، در نتیجه تملّق گویانه در برابرش ایستادند، ای که اولیایش را جامههای حرمت و ارجمندی پوشاند، پس آمرزشجویانه در برابرش قرار گرفتند، تویی یاد کننده پیش از یادکنندگان و تویی شروع کننده به احسان، پیش از توجّه بندگان و تویی جودکننده به عطا، پیش از خواستن خواهندگان و تویی بخشنده و سپس برای آنچه که به ما بخشیدی از ما به قرض میخواهی؟!
إِلٰهِى اطْلُبْنِى بِرَحْمَتِكَ حَتَّىٰ أَصِلَ إِلَيْكَ، وَاجْذِبْنِى بِمَنِّكَ حَتَّىٰ أُقْبِلَ عَلَيْكَ . إِلٰهِى إِنَّ رَجائِى لَايَنْقَطِعُ عَنْكَ وَ إِنْ عَصَيْتُكَ، كَما أَنَّ خَوفِى لَايُزايِلُنِى وَ إِنْ أَطَعْتُكَ، فَقَدْ دَفَعَتْنِى الْعَوالِمُ إِلَيْكَ، وَقَدْ أَوْقَعَنِى عِلْمِى بِكَرَمِكَ عَلَيْكَ .
معبودم مرا به رحمتت بخواه تا آنکه به تو برسم و مرا به مهرورزیات جذب کن تا به سوی تو رو کنم. معبودم امیدم از تو قطع نشود، گرچه نافرمانیات کردم، چنانکه ترسم از حضرتت نابود نشود، گرچه اطاعتت نمودم، همانا جهانیان مرا به جانب تو راندهاند و آگاهیام به بزرگواریات مرا به آستانه تو انداخته.
إِلٰهِى كَيْفَ أَخِيبُ وَأَنْتَ أَمَلِى ؟ أَمْ كَيْفَ أُهانُ وَعَلَيْكَ مُتَّكَلِى ؟ إِلٰهِى كَيْفَ أَسْتَعِزُّ وَفِى الذِّلَّةِ أَرْكَزْتَنِى ؟ أَمْ كَيْفَ لَا أَسْتَعِزُّ وَ إِلَيْكَ نَسَبْتَنِى؛
خدایا من چگونه ناامید شوم و حال آنکه تو آرزوی منی، یا چگونه خوار گردم درصورتیکه اعتمادم بر توست. معبودم چگونه عزّت خواهم، درحالی که در خواری ثابتم کردهای و چگونه عزّت نخواهم با آنکه به خود نسبتم دادهای؟
إِلٰهِى كَيْفَ لَاأَفْتَقِرُ وَأَنْتَ الَّذِى فِى الْفُقَراءِ أَقَمْتَنِى ؟ أَمْ كَيْفَ أَفْتَقِرُ وَأَنْتَ الَّذِى بِجُودِكَ أَغْنَيْتَنِى ؟ وَأَنْتَ الَّذِى لَاإِلٰهَ غَيْرُكَ تَعَرَّفْتَ لِكُلِّ شَىْءٍ فَما جَهِلَكَ شَىْءٌ، وَأَنْتَ الَّذِى تَعَرَّفْتَ إِلَىَّ فِى كُلِّ شَىْءٍ فَرَأَيْتُكَ ظاهِراً فِى كُلِّ شَىْءٍ، وَأَنْتَ الظَّاهِرُ لِكُلِّ شَىْءٍ، يَا مَنِ اسْتَوىٰ بِرَحْمانِيَّتِهِ فَصارَ الْعَرْشُ غَيْباً فِى ذاتِهِ، مَحَقْتَ الْآثارَ بِالْآثارِ، وَمَحَوْتَ الْأَغْيارَ بِمُحِيطاتِ أَفْلاكِ الْأَنْوارِ، يَا مَنِ احْتَجَبَ فِى سُرادِقاتِ عَرْشِهِ عَنْ أَنْ تُدْرِكَهُ الْأَبْصارُ، يَا مَنْ تَجَلَّىٰ بِكَمالِ بَهائِهِ فَتَحَقَّقَتْ عَظَمَتُهُ مِنَ الاسْتِواءَ، كَيْفَ تَخْفىٰ وَأَنْتَ الظَّاهِرُ ؟ أَمْ كَيْفَ تَغِيبُ وَأَنْتَ الرَّقِيبُ الْحاضِرُ ؟ إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ، وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ وَحْدَهُ.
معبودم چگونه نیازمند نباشم و حال آنکه مرا در نیازمندان نشاندی، یا چگونه نیازمند باشم در صورتی که تو به جودت بینیازم کردهای و تویی که معبودی جز تو نیست، خود را به هر چیز شناساندی، پس چیزی جاهل به تو نیست و تویی که خود را در هر چیز به من شناساندی، پس تو را در هر چیز نمایان دیدم و تویی نمایان برای هر چیز، ای که به رحمانیتش چیره شد، در نتیجه عرش در ذاتش پنهان گشته، آثار را با آثار نابود کردی و اغیار را به احاطهکنندگان افلاک انوار برانداختی، ای که در سراپردههای عرشش پردهنشین از این شد که دیدهها او را دریابد، ای آنکه به کمال زیباییاش تجلّی کرد، پس تحقق یافت عظمتش از روی استیلا و برتری، چگونه پنهان شوی و حال آنکه نمایانی، یا چگونه غایب شوی و حال آنکه دیدهبانی و حاضری، همانا تو بر هر کاری توانایی و ستایش ویژۀ خدای یگانه است.
توضیحات :
دعای عرفه سیدالشهدا - محسن فرهمند آزاد
دعای عرفه سیدالشهدا با صدای محسن فرهمند آزاد
الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى لَيْسَ لِقَضائِهِ دافِعٌ، وَلَا لِعَطائِهِ مانِعٌ، وَلَا كَصُنْعِهِ صُنْعُ صانِعٍ، وَهُوَ الْجَوادُ الْواسِعُ، فَطَرَ أَجْناسَ الْبَدائِعِ، وَأَتْقَنَ بِحِكْمَتِهِ الصَّنائِعَ، لَا تَخْفىٰ عَلَيْهِ الطَّلائِعُ، وَلَا تَضِيعُ عِنْدَهُ الْوَدائِعُ، جازِى كُلِّ صانِعٍ، وَرايِشُ كُلِّ قانِعٍ، وَراحِمُ كُلِّ ضارِعٍ، وَ مُنْزِلُ الْمَنافِعِ وَالْكِتابِ الْجامِعِ بِالنُّورِ السَّاطِعِ، وَهُوَ لِلدَّعَواتِ سامِعٌ، وَ لِلْكُرُباتِ دافِعٌ، وَلِلدَّرَجاتِ رافِعٌ، وَ لِلْجَبابِرَةِ قامِعٌ؛ فَلا إِلٰهَ غَيْرُهُ، وَلَا شَىْءَ يَعْدِلُهُ، وَلَيْسَ كَمِثْلِهِ شَىْءٌ، وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ، وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ .
ستایش ویژۀ خداست که برای تقدیر و سرنوشتش برگردانندهای و برای بخششش بازدارندهای و همانند ساختهاش ساخته هیچ سازندهای نیست و او سخاوتمند وسعتبخش است، انواع مخلوقات را پدید آورد و ساختهها را با دانایی و فراستش استوار ساخت، پیشتازیها بر او پوشیده نمیماند و امانتها نزد او ضایع نمیشود، پاداشدهنده هر سازنده و بینیازکننده هر قناعتگر و رحمکننده بر هر نالان و فرستندۀ سودها و نازلکننده کتاب جامع با نور درخشان است، او شنونده دعاها و دورکننده نگرانیها و بالابرنده درجات و کوبنده گردنکشان است؛ پس معبودی جز او نیست و چیزی با او برابری نمیکند و چیزی همانندش نیست و اوست شنوا و بینا و مهربان و آگاه و بر هر کاری تواناست.
اللّٰهُمَّ إِنِّى أَرْغَبُ إِلَيْكَ وَأَشْهَدُ بِالرُّبُوبِيَّةِ لَكَ مُقِرّاً بِأَنَّكَ رَبِّى، وَأَنَّ إِلَيْكَ مَرَدِّى، ابْتَدَأْتَنِى بِنِعْمَتِكَ قَبْلَ أَنْ أَكُونَ شَيْئاً مَذْكُوراً، وَخَلَقْتَنِى مِنَ التُّرابِ، ثُمَّ أَسْكَنْتَنِى الْأَصْلابَ آمِناً لِرَيْبِ الْمَنُونِ، وَاخْتِلافِ الدُّهُورِ وَالسِّنِينَ؛
خدایا، بهسوی تو اشتیاق دارم و به پروردگاری تو گواهی میدهم، اقرار کنندهام که تو پروردگار منی و بازگشت من بهسوی تو است، وجودم را با نعمتت آغاز کردی پیش از آنکه موجودی قابل ذکر باشم و مرا از خاک پدید آوردی، سپس در میان صلبها جایم دادی، درحالیکه از حوادث زمانه و رفتوآمد روزگار و سالها ایمنی بخشیدی؛
فَلَمْ أَزَلْ ظاعِناً مِنْ صُلْبٍ إِلىٰ رَحِمٍ فِى تَقادُمٍ مِنَ الْأَيَّامِ الْماضِيَةِ وَالْقُرُونِ الْخالِيَةِ لَمْ تُخْرِجْنِى لِرَأْفَتِكَ بِى وَلُطْفِكَ لِى وَ إِحْسانِكَ إِلَىَّ فِى دَوْلَةِ أَئِمَّةِ الْكُفْرِ الَّذِينَ نَقَضُوا عَهْدَكَ وَكَذَّبُوا رُسُلَكَ، لَكِنَّكَ أَخْرَجْتَنِى رَأْفَةً مِنْكَ وَتَحَنُّناً عَلَىَّ لِلَّذِى سَبَقَ لِى مِنَ الْهُدَى الَّذِى لَهُ يَسَّرْتَنِى وَفِيهِ أَنْشَأْتَنِى، وَمِنْ قَبْلِ ذٰلِكَ رَؤُفْتَ بِى بِجَمِيلِ صُنْعِكَ وَسَوابِغِ نِعَمِكَ فَابْتَدَعْتَ خَلْقِى مِنْ مَنِيٍّ يُمْنىٰ، وَأَسْكَنْتَنِي فِي ظُلُماتٍ ثَلاثٍ بَيْنَ لَحْمٍ وَدَمٍ وَجِلْدٍ؛
همواره کوچکننده بودم از صلبی به رحمی، در ایام گذشته و قرنهای پیشین، از باب رأفت و مهربانی و احسانی که به من داشتی، مرا در حکومت پیشوایان کفر، آنانکه پیمانت را شکستند و پیامبرانت را تکذیب کردند، به دنیا نیاوردی، ولی زمانی به دنیام آوردی به خاطر آنچه در دانش و آگاهیات برایم رقم خورده بود و آن عبارت بود از هدایتی که مرا برای پذیرفتن آن آماده ساختی و در عرصه گاهش نشو و نمایم دادی و پیش از آن هم با رفتار زیبایت و نعمتهای کاملت بر من مهر ورزیدی، در نتیجه وجودم را پدید آوردی از نطفه ریخته شده و در تاریکیهای سهگانه میان گوشت و خون و پوست جایم دادی؛
لَمْ تُشْهِدْنِى خَلْقِى، وَلَمْ تَجْعَلْ إِلَىَّ شَيْئاً مِنْ أَمْرِى، ثُمَّ أَخْرَجْتَنِى لِلَّذِى سَبَقَ لِى مِنَ الْهُدىٰ إِلَى الدُّنْيا تامّاً سَوِيّاً، وَحَفِظْتَنِى فِى الْمَهْدِ طِفْلاً صَبِيّاً، وَرَزَقْتَنِى مِنَ الْغِذاءِ لَبَناً مَرِيّاً، وَعَطَفْتَ عَلَىَّ قُلُوبَ الْحَواضِنِ، وَكَفَّلْتَنِى الْأُمَّهاتِ الرَّواحِمَ ، وَكَلَأْتَنِى مِنْ طَوارِقِ الْجانِّ، وَسَلَّمْتَنِى مِنَ الزِّيادَةِ وَالنُّقْصانِ، فَتَعالَيْتَ يَا رَحِيمُ يَا رَحْمٰنُ، حَتَّىٰ إِذَا اسْتَهْلَلْتُ ناطِقاً بِالْكَلامِ؛
و مرا در آفرینش وجودم گواه نگرفتی و چیزی از کار پدید آمدنم را به من واگذار نکردی، سپس برای آنچه در دانش و آگاهیات از هدایتم گذشته بود مرا کامل و آراسته به دنیا آوردی و در حال کودکی و خردسالی در میان گهواره نگهداریام نمودی و از بین غذاها شیر گوارا نصیبم کردی و دل دایهها را بر من مهربان نمودی و مادران پرمهر را به پرستاریام گماشتی و از آسیبهای پریان نگهداری فرمودی و از زیادی و کمی سالمم داشتی، پس تو برتری ای مهربان، ای بخشنده تا آنگاه که آغاز به سخن کردم؛
أَتْمَمْتَ عَلَىَّ سَوابِغَ الْإِنْعامِ، وَرَبَّيتَنِى زائِداً فِى كُلِّ عامٍ، حَتَّىٰ إِذَا اكْتَمَلَتْ فِطْرَتِى وَاعْتَدَلَتْ مِرَّتِى أَوْجَبْتَ عَلَىَّ حُجَّتَكَ بِأَنْ أَلْهَمْتَنِى مَعْرِفَتَكَ، وَرَوَّعْتَنِى بِعَجائِبِ حِكْمَتِكَ، وَأَيْقَظْتَنِى لِما ذَرَأْتَ فِى سَمائِكَ وَأَرْضِكَ مِنْ بَدائِعِ خَلْقِكَ، وَنَبَّهْتَنِى لِشُكْرِكَ وَذِكْرِكَ، وَأَوْجَبْتَ عَلَىَّ طاعَتَكَ وَعِبادَتَكَ، وَفَهَّمْتَنِى مَا جاءَتْ بِهِ رُسُلُكَ، وَيَسَّرْتَ لِى تَقَبُّلَ مَرْضاتِكَ، وَمَنَنْتَ عَلَىَّ فِى جَمِيعِ ذٰلِكَ بِعَوْنِكَ وَلُطْفِكَ؛
نعمتهای کاملت را بر من تمام کردی و مرا در هر سال با افزوده شدن به وجودم پرورش دادی تا آفرینشم کامل شد و تاب و توانم معتدل گشت، حجّتت را بر من واجب کردی، به اینکه معرفتت را به من الهام فرمودی و با شگفتیهای حکمتت به هراسم افکندی و به آنچه در آسمان و زمینت از پدیدههای نو و شگفت پدید آوردی بیدارم کردی، به سپاسگزاری و یادت آگاهیام دادی و طاعت و عبادتت را بر من واجب ساختی و آنچه را پیامبرانت آوردند به من فهماندی و پذیرفتن خشنودیات را بر من آسان کردی و در تمام این امور به یاری و مهربانیات بر من منّت نهادی؛
ثُمَّ إِذْ خَلَقْتَنِى مِنْ خَيْرِ الثَّرىٰ، لَمْ تَرْضَ لِى يَا إِلٰهِى نِعْمَةً دُونَ أُخْرىٰ، وَرَزَقْتَنِى مِنْ أَنْواعِ الْمَعاشِ وَصُنُوفِ الرِّياشِ بِمَنِّكَ الْعَظِيمِ الْأَعْظَمِ عَلَىَّ، وَ إِحْسانِكَ الْقَدِيمِ إِلَىَّ، حَتَّىٰ إِذا أَتْمَمْتَ عَلَىَّ جَمِيعَ النِّعَمِ وَصَرَفْتَ عَنِّى كُلَّ النِّقَمِ لَمْ يَمْنَعْكَ جَهْلِى وَجُرْأَتِى عَلَيْكَ أَنْ دَلَلْتَنِى إِلَىٰ مَا يُقَرِّبُنِى إِلَيْكَ، وَوَفَّقْتَنِى لِما يُزْ لِفُنِى لَدَيْكَ، فَإِنْ دَعَوْتُكَ أَجَبْتَنِى، وَ إِنْ سَأَلْتُكَ أَعْطَيْتَنِى، وَ إِنْ أَطَعْتُكَ شَكَرْتَنِى، وَ إِنْ شَكَرْتُكَ زِدْتَنِى؛
سپس وقتی که مرا از بهترین خاک آفریدی برایم نپسندیدی ای معبودم نعمتی را بدون نعمتی دیگر بنابراین از انواع وسایل زندگی و اقسام بهرهها نصیب من فرمودی و این به خاطر نعمتبخشی بزرگ و بزرگتر و احسان دیرینهات بر من بود تا جایی که همه نعمتها را بر من کامل کردی و تمام بلاها را از من بازگرداندی، نادانی و گستاخیام بر تو، جلوگیرت نشد، از این که مرا به آنچه به تو نزدیک میکند راهنمایی کنی و به آنچه مرا به پیشگاهت مقرّب مینماید توفیق دهی، پس اگر بخوانمت، اجابتم کنی و اگر از تو درخواست نمایم، عطایم کنی و اگر اطاعتت کنم قدردانیام فرمایی و اگر به سپاسگزاریات برخیزم بر نعمتم بیفزایی؛
كُلُّ ذٰلِكَ إِكْمالٌ لِأَنْعُمِكَ عَلَىَّ وَ إِحْسانِكَ إِلَىَّ، فَسُبْحانَكَ سُبْحانَكَ مِنْ مُبْدِىً مُعِيدٍ حَمِيدٍ مَجِيدٍ ! وَتَقَدَّسَتْ أَسْماؤُكَ، وَعَظُمَتْ آلاؤُكَ، فَأَىُّ نِعَمِكَ يَا إِلٰهِى أُحْصِى عَدَداً وَذِكْراً ؟ أَمْ أَىُّ عَطاياكَ أَقُومُ بِها شُكْراً وَهِىَ يَا رَبِّ أَكْثَرُ مِنْ أَنْ يُحْصِيهَا الْعادُّونَ، أَوْ يَبْلُغَ عِلْماً بِهَا الْحافِظُونَ ؟ ثُمَّ مَا صَرَفْتَ وَدَرَأْتَ عَنِّى اللّٰهُمَّ مِنَ الضُّرِّ وَالضَّرَّاءِ أَكْثَرُ مِمَّا ظَهَرَ لِى مِنَ الْعافِيَةِ وَالسَّرَّاءِ، وَأَنَا أَشْهَدُ يَا إِلٰهِى بِحَقِيقَةِ إِيمانِى؛
همه اینها کامل کردن نعمتهایت بر من و احسانت بهسوی من است، پس منزّهی تو، منزّهی تو که آفرینندهای و بازگردانندهای و ستودهای و بزرگواری، نامهایت پاک و نعمتهایت بزرگ است، خدایا کدامیک از نعمتهایت را به شماره آورم و یاد کنم، یا برای کدامیک از عطاهایت به سپاسگزاری برخیزم درحالیکه پروردگارا، بیش از آن است که شمارهگران برشمارند، یا اینکه یاد دارندگان در دانش به آنها برسند، آنگاه ای خدا، آنچه از بدحالی و پریشانی از من بازگرداندی و دور کردی، از آنچه از سلامتی کامل و خوشحالی برایم نمایان شد، بیشتر است، معبودا، من گواهی میدهم به حقیقت ایمانم؛
وَعَقْدِ عَزَماتِ يَقِينِى، وَخالِصِ صَرِيحِ تَوْحِيدِى، وَباطِنِ مَكْنُونِ ضَمِيرِى، وَعَلائِقِ مَجارِى نُورِ بَصَرِى، وَأَسارِيرِ صَفْحَةِ جَبِينِى، وَخُرْقِ مَسارِبِ نَفْسِى ، وَخَذارِيفِ مارِنِ عِرْنِينِى، وَمَسارِبِ سِماخِ سَمْعِى، وَمَا ضُمَّتْ وَأَطْبَقَتْ عَلَيْهِ شَفَتاىَ، وَحَرَكاتِ لَفْظِ لِسانِى، وَمَغْرَزِ حَنَكِ فَمِى وَفَكِّى وَمَنابِتِ أَضْراسِى؛
و باور تصمیمات یقینم و یکتاپرستی بیشائبه روشن و صادقانهام و اندیشهها و خیالات پنهان درونم و آویزههای راههای نور چشمم و چینهای صفحه پیشانیام و روزنههای راههای نَفَسم و پرّههای نرمه تیغه بینیام و حفرههای پرده شنواییام و آنچه ضمیمه شده و بر آن دو لبم بر هم نهاده و حرکتهای سخن زبانم و جای فرو رفتگی سقف دهان و آروارهام و محل روییدن دندانهایم؛
وَمَساغِ مَطْعَمِى وَمَشْرَبِى، وَحِمالَةِ أُمِّ رَأْسِى، وَبُلُوعِ فارِغِ حَبائِلِ عُنُقِى، وَمَا اشْتَمَلَ عَلَيْهِ تامُورُ صَدْرِى، وَحَمائِلِ حَبْلِ وَتِينِى، وَ نِياطِ حِجابِ قَلْبِى، وَأَفْلاذِ حَواشِى كَبِدِى، وَمَا حَوَتْهُ شَراسِيفُ أَضْلاعِى، وَحِقاقُ مَفاصِلِى، وَقَبْضُ عَوامِلِى، وَأَطْرافُ أَنامِلِى، وَلَحْمِى وَدَمِى وَشَعْرِى وَبَشَرِى وَعَصَبِى وَقَصَبِى وَعِظامِى وَمُخِّى وَعُرُوقِى وَجَمِيعُ جَوارِحِى وَمَا انْتَسَجَ عَلَىٰ ذٰلِكَ أَيَّامَ رِضاعِى، وَمَا أَقَلَّتِ الْأَرْضُ مِنِّى وَنَوْمِى وَيَقْظَتِى وَسُكُونِى، وَحَرَكاتِ رُكُوعِى وَسُجُودِى؛
و جای گوارایی خوراک و آشامیدنیام و بار بر مغز سرم و رسایی رگهای طولانی گردنم و آنچه را قفسه سینهام در برگرفته و پیهای شاهرگم و آویختههای پرده دلم و قطعات کنارههای کبدم و آنچه را در برگرفته غضروفهای دندههایم و جایگاههای مفاصلم و پیوستگی پاهایم و اطراف انگشتانم و گوشتم و خونم و مویم و پوستم و عصبم و نایم و استخوانم و مغزم و رگهایم و تمام اعضایم و آنچه در ایام شیرخوارگی بر آنها بافته شد و آنچه زمین از سنگینی من برداشته و خوابم و بیداریام و سکونم و حرکات رکوع و سجودم؛
أَنْ لَوْ حاوَلْتُ وَاجْتَهَدْتُ مَدَى الْأَعْصارِ وَالْأَحْقابِ لَوْ عُمِّرْتُها أَنْ أُؤَدِّىَ شُكْرَ واحِدَةٍ مِنْ أَنْعُمِكَ مَا اسْتَطَعْتُ ذٰلِكَ إِلّا بِمَنِّكَ الْمُوجَبِ عَلَىَّ بِهِ شُكْرُكَ أَبَداً جَدِيداً، وَثَناءً طارِفاً عَتِيداً، أَجَلْ وَلَوْ حَرَصْتُ أَنَا وَالْعادُّونَ مِنْ أَنامِكَ أَنْ نُحْصِىَ مَدىٰ إِنْعامِكَ سالِفِهِ وَآنِفِهِ مَا حَصَرْناهُ عَدَداً، وَلَا أَحْصَيْناهُ أَمَداً، هَيْهاتَ أَنَّىٰ ذٰلِكَ وَأَنْتَ الْمُخْبِرُ فِى كِتابِكَ النَّاطِقِ وَالنَّبَاَ الصَّادِقِ ﴿وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللّٰهِ لاٰ تُحْصُوهٰا﴾؛
خلاصه با تمام این امور گواهی میدهم بر اینکه اگر به حرکت میآمدم و طول روزگاران و زمانهای بس دراز میکوشیدم، بر فرض که آن همه زمان را عمر میکردم که شکر یکی از نعمتهایت را بجا آورم تواناییاش را نداشتم، جز با مهرورزیات که به سبب آن شکرت بر من واجب میشود، شکری دائم و نو و ثنایی تازه و فراهم. آری اگر من و همه شمارشگران از آفریدگانت، حرص ورزیم که نهایت نعمتهایت، از نعمتهای سابقهدار و بیسابقهات را برشماریم، هرگز نمیتوانیم به شماره آوریم و نه اندازه آن را به دست آوریم، چه دور است چنین چیزی چگونه ممکن است؟ و حال آنکه تو در کتاب گویایت و خبر صادقانهات اعلام کردهای: «اگر در مقام شمردن نعمتهای خدا برآیید نمیتوانید آنها را بشمارید.»
صَدَقَ كِتابُكَ اللّٰهُمَّ وَ إِنْباؤُكَ، وَبَلَّغَتْ أَنْبِياؤُكَ وَرُسُلُكَ مَا أَنْزَلْتَ عَلَيْهِمْ مِنْ وَحْيِكَ، وَشَرَعْتَ لَهُمْ وَبِهِمْ مِنْ دِينِكَ، غَيْرَ أَنِّى يَا إِلٰهِى أَشْهَدُ بِجَُهْدِى وَجِدِّى وَمَبْلَغِ طاعَتِى وَوُسْعِى، وَأَقُولُ مُؤْمِناً مُوقِناً الْحَمْدُلِلّٰهِ الَّذِى لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً فَيَكُونَُ مَوْرُوثاً، وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِى مُلْكِهِ فَيُضادَّهُ فِيَما ابْتَدَعَ؛
خدایا کتابت راست گفته و اخبارت صادقانه است و پیامبرانت و رسولانت به مردم رساندند، آنچه را از وحیات بر آنان نازل کردی و برای آنان و به وسیله آنان از دینت قانون و شریعت ساختی، معبودم من گواهی میدهم به تلاش و کوششم و به قدر رسایی طاعت و ظرفیتم و از باب ایمان و یقین میگویم: ستایش ویژۀ خداست که فرزندی نگرفته تا از او ارث برند و برای او در فرمانرواییاش شریکی نبوده تا با او در آنچه پدید آورده مخالفت کند؛
وَلَا وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ فَيُرْفِدَهُ فِيما صَنَعَ، فَسُبْحانَهُ سُبْحانَهُ ﴿لَوْ كانَ فِيهِما آلِهَةٌ إِلّا اللّٰهُ لَفَسَدَتا﴾ وَتَفَطَّرَتا ! سُبْحانَ اللّٰهِ الْواحِدِ الْأَحَدِ الصَّمَدِ الَّذِى لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ ! الْحَمْدُلِلّٰهِ حَمْداً يُعادِلُ حَمْدَ مَلائِكَتِهِ الْمُقَرَّبِينَ وَأَنْبِيائِهِ الْمُرْسَلِينَ، وَصَلَّى اللّٰهُ عَلَىٰ خِيَرَتِهِ مُحَمَّدٍ خاتَِمِ النَّبِيِّينَ وَآلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ الْمُخْلَصِينَ وَسَلَّمَ.
و سرپرستی از خواری و کوچکی برایش نبوده تا او را در آنچه ساخته یاری دهد، پس منزّه است او، منزّه است او، «اگر در آسمان و زمین جز خداوند، معبودانی وجود داشت بیشک هر دو تباه میشدند» و متلاشی میگشتند، منزّه است خدای یگانه یکتا و بینیاز که نزاده و زاده نشده و احدی همتایش نبوده است. ستایش ویژۀ خداست، ستایشی که برابری کند با ستایش فرشتگان مقرّب و انبیای مرسلش و درود و سلام خدا بر بهترین برگزیده از خلقش محمّد خاتم پیامبران و اهلبیت پاک و پاکیزه و ناب گشته او باد.
آنگاه آن حضرت، شروع به درخواست از خدا کرد و در دعا کوشش و تلاش نشان داد و درحالیکه اشک از دیدههای مبارکش جاری بود، دعا را به این صورت ادامه داد:
اللّٰهُمَّ اجْعَلْنِى أَخْشاكَ كَأَنِّى أَراكَ، وَأَسْعِدْنِى بِتَقْواكَ، وَلَا تُشْقِنِى بِمَعْصِيَتِكَ، وَخِرْ لِى فِى قَضائِكَ، وَبارِكْ لِى فِى قَدَرِكَ، حَتَّىٰ لَاأُحِبَّ تَعْجِيلَ مَا أَخَّرْتَ وَلَا تَأْخِيرَ مَا عَجَّلْتَ .
خدایا چنانم کن که از تو بترسم گویا که تو را میبینم و با پرهیزگاری مرا خوشبخت گردان و به نافرمانیات بدبختم مکن و خیر در آنچه مقرر کردی را برایم اختیار کن و به من در تقدیرت برکت ده تا شتاب آنچه را تو به تأخیر انداختی نخواهم و تأخیر آنچه را تو پیش انداختی آرزو نکنم.
اللّٰهُمَّ اجْعَلْ غِناىَ فِى نَفْسِى، وَالْيَقِينَ فِى قَلْبِى، وَالْإِخْلاصَ فِى عَمَلِى، وَالنُّوْرَ فِى بَصَرِى، وَالْبَصِيرَةَ فِى دِينِى، وَمَتِّعْنِى بِجَوارِحِى، وَاجْعَلْ سَمْعِى وَبَصَرِى الْوارِثَيْنِ مِنِّى، وَانْصُرْنِى عَلَىٰ مَنْ ظَلَمَنِى، وَأَرِنِى فِيهِ ثارِى وَمَآرِبِى، وَأَقِرَّ بِذٰلِكَ عَيْنِى .
خدایا قرار ده، بینیازی را در روح و روانم و یقین را در دلم و اخلاص را در عملم و نور را در دیدهام و بصیرت را در دینم و مرا به اعضایم بهرهمند کن و گوش و چشمم را دو وارث من گردان و مرا بر آنکه به من ستم روا داشته پیروز کن و در رابطه با او انتقام و هدفم را نشانم ده و چشمم را بدین سبب روشن گردان.
اللّٰهُمَّ اكْشِفْ كُرْبَتِى، وَاسْتُرْ عَوْرَتِى، وَاغْفِرْ لِى خَطِيئَتِى، وَاخْسَأْ شَيْطانِى، وَفُكَّ رِهانِى، وَاجْعَلْ لِى يَا إِلٰهِى الدَّرَجَةَ الْعُلْيا فِى الْآخِرَةِ وَالْأُولىٰ؛
خدایا گرفتاریام را برطرف کن و زشتیام را بپوشان و خطایم را بیامرز و شیطانم را بران و بدهکاریام را ادا کن و برایم معبودا در آخرت و دنیا درجهای برتر قرار ده؛
اللّٰهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ كَما خَلَقْتَنِى فَجَعَلْتَنِى سَمِيعاً بَصِيراً، وَلَكَ الْحَمْدُ كَما خَلَقْتَنِى فَجَعَلْتَنِى خَلْقاً سَوِيّاً رَحْمَةً بِى وَقَدْ كُنْتَ عَنْ خَلْقِى غَنِيّاً، رَبِّ بِما بَرَأْتَنِى فَعَدَّلْتَ فِطْرَتِى، رَبِّ بِما أَنْشَأْتَنِى فَأَحْسَنْتَ صُورَتِى، رَبِّ بِما أَحْسَنْتَ إِلَىَّ وَفِى نَفْسِى عافَيْتَنِى، رَبِّ بِما كَلَأْتَنِى وَوَفَّقْتَنِى، رَبِّ بِما أَنْعَمْتَ عَلَىَّ فَهَدَيْتَنِى، رَبِّ بِما أَوْلَيْتَنِى وَمِنْ كُلِّ خَيْرٍ أَعْطَيْتَنِى، رَبِّ بِما أَطْعَمْتَنِى وَسَقَيْتَنِى، رَبِّ بِما أَغْنَيْتَنِى وَأَقْنَيْتَنِى، رَبِّ بِما أَعَنْتَنِى وَأَعْزَزْتَنِى، رَبِّ بِما أَلْبَسْتَنِى مِنْ سِتْرِكَ الصَّافِى، وَيَسَّرْتَ لِى مِنْ صُنْعِكَ الْكافِى؛ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَعِنِّى عَلَىٰ بَوائِقِ الدُّهُورِ وَصُرُوفِ اللَّيالِى وَالْأَيَّامِ، وَنَجِّنِى مِنْ أَهْوالِ الدُّنْيا وَكُرُباتِ الْآخِرَةِ، وَاكْفِنِى شَرَّ مَا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ فِى الْأَرْضِ .
خدایا تو را ستایش که مرا آفریدی و شنوا و بینا قرار دادی و تو را ستایش که مرا پدید آوردی و از روی رحمت، آفریدهای متناسب قرار دادی، درحالیکه از آفرینش من بینیاز بودی، پروردگارا به اینکه مرا پدید آوردی، پس در خلقتم تناسب نهادی، پروردگارا به اینکه آفرینشم را آغاز کردی و صورتم را نیکو نمودی، پروردگارا به اینکه به من احسان کردی و در خویشتنم سلامت و تندرستی نهادی، پروردگارا به اینکه محافظتم نمودی و موفّقم داشتی، پروردگارا به اینکه بر من نعمت بخشیدی و راهنماییام کردی، پروردگارا به اینکه سزاوار احسانم کردی و از هر خیری عطایم فرمودی، پروردگارا به اینکه مرا خوراندی و نوشاندی، پروردگارا به اینکه بینیازم ساختی و اندوختهام بخشیدی، پروردگارا به اینکه یاریام نمودی و توانمندیام دادی، پروردگارا به اینکه به من پوشاندی، از پوشش خالص و نابت و بر من آسان نمودی، از رفتار کفایتکنندهات؛ بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا بر بلاهای روزگار و حوادث شبها و روزها یاری ده و از هراسهای دنیا و گرفتاریهای آخرت رهایم کن و مرا از شرّ آنچه ستمگران در زمین انجام میدهند بازدار.
اللّٰهُمَّ مَا أَخافُ فَاكْفِنِى، وَمَا أَحْذَرُ فَقِنِى، وَفِى نَفْسِى وَدِينِى فَاحْرُسْنِى، وَفِى سَفَرِى فَاحْفَظْنِى، وَفِى أَهْلِى وَمالِى فَاخْلُفْنِى، وَفِيما رَزَقْتَنِى فَبارِكْ لِى، وَفِى نَفْسِى فَذَلِّلْنِى، وَفِى أَعْيُنِ النَّاسِ فَعَظِّمْنِى، وَمِنْ شَرِّ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ فَسَلِّمْنِى، وَبِذُنُوبِى فَلا تَفْضَحْنِى، وَبِسَرِيرَتِى فَلا تُخْزِنِى، وَبِعَمَلِى فَلا تَبْتَلِنِى، وَ نِعَمَكَ فَلا تَسْلُبْنِى، وَ إِلىٰ غَيْرِكَ فَلا تَكِلْنِى؛
خدایا از آنچه میترسم مرا بس باش و از آنچه پرهیز میکنم نگهداری کن و در روح و روانم و دینم از من نگهبانی فرما و مرا در سفرم نگهدار و در خاندان و مالم جانشینم باش و مرا در آنچه نصیبم فرمودی برکت ده و در نزد خویش خوارم ساز و در دیدگان مردم بزرگم کن و از شرّ جن و انس سالمم بدار و به گناهانم رسوایم مساز و به پنهانم خوار و بیمقدارم مکن و به عملم دچارم مساز و مرا از نعمتهایت محروم مفرما و به غیر خود واگذارم مکن؛
إِلٰهِى إِلىٰ مَنْ تَكِلُنِى، إِلىٰ قَرِيبٍ فَيَقْطَعُنِى، أَمْ إِلىٰ بَعِيدٍ فَيَتَجَهَّمُنِى، أَمْ إِلَى الْمُسْتَضْعِفِينَ لِى وَأَنْتَ رَبِّى وَ مَلِيكُ أَمْرِى ؟ أَشْكُو إِلَيْكَ غُرْبَتِى، وَبُعْدَ دارِى، وَهَوانِى عَلَىٰ مَنْ مَلَّكْتَهُ أَمْرِى، إِلٰهِى فَلاٰ تُحْلِلْ عَلَىَّ غَضَبَكَ، فَإِنْ لَمْ تَكُنْ غَضِبْتَ عَلَىَّ فَلا أُبالِى سِواكَ، سُبْحانَكَ غَيْرَ أَنَّ عافِيَتَكَ أَوْسَعُ لِى، فَأَسْأَلُكَ يَا رَبِّ بِنُورِ وَجْهِكَ الَّذِى أَشْرَقَتْ لَهُ الْأَرْضُ وَالسَّماواتُ، وَكُشِفَتْ بِهِ الظُّلُماتُ؛
خدایا، مرا به که واگذار میکنی؟ به نزدیک تا با من به دشمنی برخیزد یا به بیگانه تا با من با ترشرویی برخورد کند یا به آنانکه خوارم میشمرند؟ و حال اینکه تو خدای من و زمامدار کار منی. من به تو شکایت میکنم، از غربتم و دوری خانه آخرتم و سبکیام نزد کسی که اختیار کارم را به او دادی. معبودم خشمت را بر من فرود نیاور، اگر در مقام خشم کردن بر من نباشی، از غیر تو باک ندارم، منزّهی تو، جز اینکه عافیتت بر من گستردهتر است، از تو درخواست میکنم پروردگارا به نور ذاتت که زمین و آسمانها به آن روشن گشت و تاریکیها به آن برطرف شد؛
وَصَلَُحَ بِهِ أَمْرُ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ أَنْ لَاتُمِيتَنِى عَلَىٰ غَضَبِكَ وَلَا تُنْزِلْ بِى سَخَطَكَ، لَكَ الْعُتْبىٰ، لَكَ الْعُتْبىٰ حَتَّىٰ تَرْضىٰ قَبْلَ ذٰلِكَ لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ رَبَّ الْبَلَدِ الْحَرامِ وَالْمَشْعَرِ الْحَرامِ وَالْبَيْتِ الْعَتِيقِ الَّذِى أَحْلَلْتَهُ الْبَرَكَةَ وَجَعَلْتَهُ لِلنَّاسِ أَمْناً، يَا مَنْ عَفا عَنْ عَظِيمِ الذُّنُوبِ بِحِلْمِهِ، يَا مَنْ أَسْبَغَ النَّعْماءَ بِفَضْلِهِ، يَا مَنْ أَعْطَى الْجَزِيلَ بِكَرَمِهِ، يَا عُدَّتِى فِى شِدَّتِى، يَا صاحِبِى فِى وَحْدَتِى، يَا غِياثِى فِى كُرْبَتِى، يَا وَلِيِّى فِى نِعْمَتِى، يَا إِلٰهِى وَ إِلٰهَ آبائِى إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ وَيَعْقُوبَ وَرَبَّ جَبْرَئِيلَ وَمِيكائِيلَ وَ إِسْرافِيلَ وَرَبَّ مُحَمَّدٍ خاتَِمِ النَّبِيِّينَ وَآلِهِ الْمُنْتَجَبِينَ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالزَّبُورِ وَالْفُرْقانِ وَمُنَزِّلَ كهيعص وَطٰهٰ وَيٰس وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ؛
و کار گذشتگان و آیندگان به وسیله آن به سر و سامان رسید که مرا بر خشمت نمیرانی و غضبت را بر من فرود نیاوری، خشنودی حق توست، خشنودی حق توست تا پیش از آن راضی شوی، معبودی جز تو نیست، پروردگار خانه محترم و مشعرالحرام و خانه کعبه که برکت را در آن نازل فرمودی و آن را برای مردم ایمن ساختی، ای آنکه با بردباریاش از گناهان بزرگ گذشت، ای آنکه با احسانش نعمتها را کامل ساخت، ای آنکه با کرمش گسترده و فراوان عطا کرد، ای توشهام در سختیها، ای همراهم در تنهایی، ای فریادرسم در گرفتاریها، ای سرپرستم در نعمتها، ای خدای من و خدای پدرانم ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و پروردگار جبرائیل و میکاییل و اسرافیل و پروردگار محمّد خاتم پیامبران و اهلبیت برگزیدهاش و نازلکننده تورات و انجیل و زبور و قرآن و نازلکننده کهیعص و طه و یس و قرآن حکیم؛
أَنْتَ كَهْفِى حِينَ تُعْيِينِى الْمَذاهِبُ فِى سَعَتِها، وَتَضِيقُ بِىَ الْأَرْضُ بِرُحْبِها ، وَلَوْلَا رَحْمَتُكَ لَكُنْتُ مِنَ الْهالِكِينَ، وَأَنْتَ مُقِيلُ عَثْرَتِى، وَلَوْلا سَتْرُكَ إِيَّاىَ لَكُنْتُ مِنَ الْمَفْضُوحِينَ، وَأَنْتَ مُؤَيِّدِى بِالنَّصْرِ عَلَىٰ أَعْدائِى، وَلَوْلا نَصْرُكَ إِيَّاىَ لَكُنْتُ مِنَ الْمَغْلُوبِينَ، يَا مَنْ خَصَّ نَفْسَهُ بِالسُّمُوِّ وَالرِّفْعَةِ فَأَوْلِياؤُهُ بِعِزِّهِ يَعْتَزُّونَ، يَا مَنْ جَعَلَتْ لَهُ الْمُلُوكُ نِيرَ الْمَذَلَّةِ عَلَىٰ أَعْناقِهِمْ فَهُمْ مِنْ سَطَواتِهِ خائِفُونَ؛
تو پناهگاه منی زمانی که راهها با همه وسعتشان درماندهام کنند و زمین با همه پهناوریاش بر من تنگ گیرد و اگر رحمت تو نبود، هر آینه من از هلاک شدگان بودم و نادیده گیرنده لغزشم تویی و اگر پردهپوشیات بر من نبود، هرآینه من از رسواشدگان بودم و تویی که مرا با پیروزی بر دشمنانم حمایت میکنی و اگر یاری تو نبود هر آینه من از شکستخوردگان بودم، ای که وجودش را به بلندی و برتری اختصاص داده، در نتیجه اولیایش به عزّت او عزیز میشوند، ای آنکه پادشاهان در برابرش یوغ ذلّت بر گردنهایشان گذاشتهاند، در نتیجه از حملاتش ترسانند؛
يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَمَا تُخْفِى الصُّدُورُ، وَغَيْبَ مَا تَأْتِى بِهِ الْأَزْمِنَةُ وَالدُّهُورُ، يَا مَنْ لَايَعْلَمُ كَيْفَ هُوَ إِلّا هُوَ، يَا مَنْ لَايَعْلَمُ مَا هُوَ إِلّا هُوَ، يَا مَنْ لَايَعْلَمُهُ إِلّا هُوَ ، يَا مَنْ كَبَسَ الْأَرْضَ عَلَى الْماءِ وَسَدَّ الْهَواءَ بِالسَّماءِ، يَا مَنْ لَهُ أَكْرَمُ الْأَسْماءِ، يَا ذَا الْمَعْرُوفِ الَّذِى لَايَنْقَطِعُ أَبَداً، يَا مُقَيِّضَ الرَّكْبِ لِيُوسُفَ فِى الْبَلَدِ الْقَفْرِ وَمُخْرِجَهُ مِنَ الْجُبِّ وَجاعِلَهُ بَعْدَ الْعُبُودِيَّةِ مَلِكاً، يَا رادَّهُ عَلَىٰ يَعْقُوبَ بَعْدَ أَنِ ابْيَضَّتْ عَيْناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ، يَا كاشِفَ الضُّرِّ وَالْبَلْوىٰ عَنْ أَيُّوبَ، وَمُمْسِكَ يَدَيْ إِبْراهِيمَ عَنْ ذَبْحِ ابْنِهِ بَعْدَ كِبَرِ سِنِّهِ وَفَناءِ عُمُرِهِ؛
خیانت چشمها را و آنچه سینهها پنهان میکنند میداند و به پنهانیهایی که زمانها و روزگاران میآورد آگاهی دارد، ای آنکه جز او نمیداند او چگونه است، ای آنکه جز او نمیداند او چیست، ای آنکه جز او، او را نمیشناسد، ای آنکه زمین را بر آب انباشت و هوا را به آسمان بست، ای آنکه برای او گرامیترین نامهاست، ای صاحب احسانی که هرگز قطع نگردد، ای آمادهکننده کاروان برای نجات یوسف در سرزمین بیآب و گیاه و خارجکنندهاش از چاه و قراردهندهاش بر تخت پادشاهی پس از دوره بندگی، ای برگرداننده یوسف به نزد یعقوب پس از آنکه دو چشمش از اندوه نابینا شد و دلش آکنده از غم بود، ای برطرفکننده بدحالی و گرفتاری از ایوب، ای گیرنده دستهای ابراهیم از بریدن سر فرزندش، پس از سنّ پیری و به پایان آمدن عمرش؛
يَا مَنِ اسْتَجابَ لِزَكَرِيَّا فَوَهَبَ لَهُ يَحْيىٰ وَلَمْ يَدَعْهُ فَرْداً وَحِيداً، يَا مَنْ أَخْرَجَ يُونُسَ مِنْ بَطْنِ الْحُوتِ، يَا مَنْ فَلَقَ الْبَحْرَ لِبَنِى إِسْرائِيلَ فَأَنْجاهُمْ وَجَعَلَ فِرْعَوْنَ وَجُنُودَهُ مِنَ الْمُغْرَقِينَ، يَا مَنْ أَرْسَلَ الرِّياحَ مُبَشِّراتٍ بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ، يَا مَنْ لَمْ يَعْجَلْ عَلَىٰ مَنْ عَصاهُ مِنْ خَلْقِهِ، يَا مَنِ اسْتَنْقَذَ السَّحَرَةَ مِنْ بَعْدِ طُولِ الْجُحُودِ وَقَدْ غَدَوْا فِى نِعْمَتِهِ يَأْكُلُونَ رِزْقَهُ، وَيَعْبُدُونَ غَيْرَهُ وَقَدْ حادُّوهُ وَنادُّوهُ وَكَذَّبُوا رُسُلَهُ؛
ای که دعای زکرّیا را اجابت کرد و یحیی را به او بخشید و او را بیکس و تنها وا نگذاشت، ای که یونس را از دل ماهی در آورد، ای که دریا را برای بنی اسراییل شکافت و آنان را نجات داد و فرعون و لشگریانش را از غرق شدگان قرار داد، ای که بادها را مژده دهندگانی پیشاپیش باران رحمتش فرستاد، ای که بر عذاب نافرمانان از بندگانش شتاب نورزد، ای آنکه ساحران روزگار موسی را از ورطه هلاکت رهانید، پس از سالیان طولانی که در انکار حق بودند و در عین حال متنعّم به نعمت او رزقش را میخوردند و برای غیر او بندگی میکردند، با او مخالفت داشتند و برای او شبیه قرار داده بودند و پیامبرانش را تکذیب کردند؛
يَا اللّٰهُ يَا اللّٰهُ يَا بَدِىءُ، يَا بَدِيعُ لَانِدَّ لَكَ ، يَا دائِماً لَانَفادَ لَكَ، يَا حَيّاً حِينَ لَاحَىَّ، يَا مُحْيِىَ الْمَوْتىٰ، يَا مَنْ هُوَ قائِمٌ عَلَىٰ كُلِّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ، يَا مَنْ قَلَّ لَهُ شُكْرِى فَلَمْ يَحْرِمْنِى، وَعَظُمَتْ خَطِيئَتِى فَلَمْ يَفْضَحْنِى، وَرَآنِى عَلَى الْمَعاصِى فَلَمْ يَشْهَرْنِى ، يَا مَنْ حَفِظَنِى فِى صِغَرِى، يَا مَنْ رَزَقَنِى فِى كِبَرِى، يَا مَنْ أَيَادِيهِ عِنْدِى لَاتُحْصىٰ، وَ نِعَمُهُ لَاتُجازىٰ، يَا مَنْ عارَضَنِى بِالْخَيْرِ وَالْإِحْسانِ وَعارَضْتُهُ بِالْإِساءَةِ وَالْعِصْيانِ، يَا مَنْ هَدانِى لِلْإِيمانِ مِنْ قَبْلِ أَنْ أَعْرِفَ شُكْرَ الامْتِنانِ، يَا مَنْ دَعَوْتُهُ مَرِيضاً فَشَفانِى؛
ای خدا، ای خدا، ای آغازگر، ای نوآور، برای تو همتایی نیست، ای جاودانی که پایانی برایت نمیباشد، ای زنده وقتی که زندهای نبود، ای زندهکننده مردگان، ای مراقب بر هرکس به آنچه انجام داده، ای که شکرم برای او اندک است ولی محرومم نساخت و خطایم بزرگ شد، پس رسوایم نکرد و مرا بر نافرمانیها دید، ولی در بین مردم مشهور و سرشناسم ننمود، ای که در خردسالی حفظم نمود و در بزرگسالی رزقم داد، ای که عطاهایش نزد من شماره نشود و نعمتهایش تلافی نگردد، ای که با من به خیر و احسان روبرو شد و من با بدی و نافرمانی با او روبرو گشتم، ای که به ایمان هدایتم نمود، پیش از آنکه سپاس نعمتهایش را بشناسم، ای که در بیماری خواندمش، پس شفایم داد؛
وَعُرْياناً فَكَسانِى، وَجائِعاً فَأَشْبَعَنِى، وَعَطْشاناً فَأَرْوانِى، وَذَلِيلاً فَأَعَزَّنِى، وَجاهِلاً فَعَرَّفَنِى، وَوَحِيداً فَكَثَّرَنِى، وَغائِباً فَرَدَّنِى، وَمُقِلّاً فَأَغْنانِى، وَمُنْتَصِراً فَنَصَرَنِى، وَغَنِيّاً فَلَمْ يَسْلُبْنِى، وَأَمْسَكْتُ عَنْ جَمِيعِ ذٰلِكَ فَابْتَدَأَنِى، فَلَكَ الْحَمْدُ وَالشُّكْرُ يَا مَنْ أَقالَ عَثْرَتِى، وَنَفَّسَ كُرْبَتِى، وَأَجابَ دَعْوَتِى، وَسَتَرَ عَوْرَتِى، وَغَفَرَ ذُنُوبِى، وَبَلَّغَنِى طَلِبَتِى، وَنَصَرَنِى عَلَىٰ عَدُوِّى، وَ إِنْ أَعُدَّ نِعَمَكَ وَمِنَنَكَ وَكَرائِمَ مِنَحِكَ لَاأُحْصِيها؛
و در حال برهنگی، پوشاند مرا و در حال گرسنگی سیرم کرد و در حال تشنگی سیرابم نمود و در حال خواری، عزّتم بخشید و در حال نادانی، معرفتم داد و در حال تنهایی افزونم نمود و در حال غربت، بازم گرداند و در حال نداری، دارایم کرد و در یاریخواهی، یاریام فرمود و در ثروتمندی محرومم نکرد و از درخواست همه اینها باز ایستادم، پس او شروع به عنایت بر من نمود، ستایش و سپاس توراست، ای که لغزشم را نادیده گرفت و اندوهم را زدود و دعایم را اجابت کرد و عیبم را پوشاند و گناهم را آمرزید و مرا به خواستهام رساند و بر دشمنم پیروز گرداند، اگر نعمتها و عطاها و بخششهای باارزشت را برشمارم هرگز نمیتوانم به شماره آرم؛
يَا مَوْلاىَ أَنْتَ الَّذِى مَنَنْتَ، أَنْتَ الَّذِى أَنْعَمْتَ، أَنْتَ الَّذِى أَحْسَنْتَ، أَنْتَ الَّذِى أَجْمَلْتَ، أَنْتَ الَّذِى أَفْضَلْتَ، أَنْتَ الَّذِى أَكْمَلْتَ، أَنْتَ الَّذِى رَزَقْتَ، أَنْتَ الَّذِى وَفَّقْتَ، أَنْتَ الَّذِى أَعْطَيْتَ، أَنْتَ الَّذِى أَغْنَيْتَ، أَنْتَ الَّذِى أَقْنَيْتَ، أَنْتَ الَّذِى آوَيْتَ، أَنْتَ الَّذِى كَفَيْتَ، أَنْتَ الَّذِى هَدَيْتَ، أَنْتَ الَّذِى عَصَمْتَ، أَنْتَ الَّذِى سَتَرْتَ، أَنْتَ الَّذِى غَفَرْتَ، أَنْتَ الَّذِى أَقَلْتَ، أَنْتَ الَّذِى مَكَّنْتَ، أَنْتَ الَّذِى أَعْزَزْتَ، أَنْتَ الَّذِى أَعَنْتَ، أَنْتَ الَّذِى عَضَدْتَ، أَنْتَ الَّذِى أَيَّدْتَ، أَنْتَ الَّذِى نَصَرْتَ، أَنْتَ الَّذِى شَفَيْتَ، أَنْتَ الَّذِى عافَيْتَ، أَنْتَ الَّذِى أَكْرَمْتَ؛
ای سرور من، تویی که عطا کردی، تویی که نعمت دادی، تویی که نیکی کردی، تویی که زیبا نمودی، تویی که افزون نمودی، تویی که کامل کردی، تویی که روزی دادی، تویی که موّفق نمودی، تویی که عطا کردی، تویی که بینیاز نمودی، تویی که ثروت بخشیدی، تویی که پناه دادی، تویی که کفایت نمودی، تویی که راهنمایی فرمودی، تویی که حفظ کردی، تویی که پردهپوشی نمودی، تویی که آمرزیدی، تویی که نادیده گرفتی، تویی که قدرت دادی، تویی که توانمندی بخشیدی، تویی که کمک کردی، تویی که حمایت فرمودی، تویی که نیرو بخشیدی، تویی که نصرت دادی، تویی که شفا بخشیدی، تویی که سلامت کامل دادی، تویی که گرامی داشتی؛
تَبارَكْتَ وَتَعالَيْتَ، فَلَكَ الْحَمْدُ دائِماً، وَلَكَ الشُّكْرُ واصِباً أَبَداً، ثُمَّ أَنَا يَا إِلٰهِىَ الْمُعْتَرِفُ بِذُنُوبِى فَاغْفِرْها لِى، أَنَا الَّذِى أَسَأْتُ، أَنَا الَّذِى أَخْطَأْتُ، أَنَا الَّذِى هَمَمْتُ، أَنَا الَّذِى جَهِلْتُ، أَنَا الَّذِى غَفَلْتُ، أَنَا الَّذِى سَهَوْتُ، أَنَا الَّذِى اعْتَمَدْتُ، أَنَا الَّذِى تَعَمَّدْتُ، أَنَا الَّذِى وَعَدْتُ، وَأَنَا الَّذِى أَخْلَفْتُ، أَنَا الَّذِى نَكَثْتُ، أَنَا الَّذِى أَقْرَرْتُ، أَنَا الَّذِى اعْتَرَفْتُ بِنِعْمَتِكَ عَلَىَّ وَعِنْدِى وَأَبُوءُ بِذُنُوبِى فَاغْفِرْها لِى، يَا مَنْ لَاتَضُرُّهُ ذُنُوبُ عِبادِهِ وَهُوَ الْغَنِىُّ عَنْ طاعَتِهِمْ، وَالْمُوَفِّقُ مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْهُمْ بِمَعُونَتِهِ وَرَحْمَتِهِ، فَلَكَ الْحَمْدُ إِلٰهِى وَسَيِّدِى؛
بزرگ و برتری، حمد و شکر همیشگی توراست، سپس من معبودا اعترافکننده به گناهانم هستم، پس مرا بیامرز، منم که بد کردم، منم که خطا کردم، منم که قصد گناه کردم، منم که نادانی نمودم، منم که غفلت ورزیدم، منم که اشتباه کردم، منم که به غیر تو اعتماد کردم، منم که در گناه تعمّد داشتم، منم که وعده کردم، منم که وعده شکستم، منم که پیمانشکنی نمودم، منم که اقرار کردم، منم که به نعمتت بر خود و پیش خود اعتراف کردم و به گناهانم اقرار میکنم، پس مرا بیامرز، ای آنکه گناهان بندگانش به او زیانی نرساند و او بینیاز از طاعت آنان است و توفیقدهنده کسی که از آنان به کمک و رحمتش عمل شایسته بجا آورد، تو را سپاس ای معبود من و آقای من و خدای من؛
إِلٰهِى أَمَرْتَنِى فَعَصَيْتُكَ، وَنَهَيْتَنِى فَارْتَكَبْتُ نَهْيَكَ، فَأَصْبَحْتُ لَاذا بَراءَةٍ لِى فَأَعْتَذِرَُ، وَلَا ذا قُوَّةٍ فَأَنْتَصِرَُ، فَبِأَيِّ شَىْءٍ أَسْتَقْبِلُكَ يَا مَوْلاىَ ؟ أَبِسَمْعِى ؟ أَمْ بِبَصَرِى ؟ أَمْ بِلِسانِى ؟ أَمْ بِيَدِى ؟ أَمْ بِرِجْلِى ؟ أَلَيْسَ كُلُّها نِعَمَكَ عِنْدِى وَبِكُلِّها عَصَيْتُكَ يَا مَوْلاىَ؟ فَلَكَ الْحُجَّةُ وَالسَّبِيلُ عَلَىَّ، يَا مَنْ سَتَرَنِى مِنَ الْآباءِ وَالْأُمَّهاتِ أَنْ يَزْجُرُونِى، وَمِنَ الْعَشائِرِ وَالْإِخْوانِ أَنْ يُعَيِّرُونِى، وَمِنَ السَّلاطِينِ أَنْ يُعاقِبُونِى، وَلَوِ اطَّلَعُوا يَا مَوْلاىَ عَلَىٰ مَا اطَّلَعْتَ عَلَيْهِ مِنِّى إِذاً مَا أَنْظَرُونِى، وَلَرَفَضُونِى وَقَطَعُونِى، فَها أَنَا ذا يَا إِلٰهِى، بَيْنَ يَدَيْكَ يَا سَيِّدِى؛
فرمان دادی فرمانت را نخواندم، نهیم نمودی، مرتکب نهیت شدم، اکنون چنانم که نه دارنده زمینه برائتم تا عذرخواهی کنم و نه دارای قدرتم تا یاری ستانم، ای مولای من با چه وسیلهای با تو روبرو شوم؟ آیا با گوشم، یا با دیدهام، یا با زبانم، یا با دستم، یا با پایم، آیا این همه نعمتهای تو نزد من نیست؟ و من با همه اینها تو را معصیت کردم، ای مولای من، تو را بر من حجّت و راه است، ای آنکه مرا از پدران و مادران پوشاند، از اینکه مرا از خود برانند و از خویشان و برادران، از اینکه مرا سرزنش کنند و از پادشاهان از اینکه مجازاتم نمایند، مولای من اگر اینان آگاه میشدند، بر آنچه تو بر آن از من میدانی، در این صورت مهلتم نمیدانند و مرا تنها میگذاردند و از من میبریدند، هم اینک ای خدای من در برابرت هستم، ای آقای من؛
خاضِعٌ ذَلِيلٌ حَصِيرٌ حَقِيرٌ، لَاذُو بَراءَةٍ فَأَعْتَذِرَُ، وَلَا ذُو قُوَّةٍ فَأَنْتَصِرَُ، وَلَا حُجَّةٍ فَأَحْتَجَُّ بِها، وَلَا قائِلٌ لَمْ أَجْتَرِحْ وَلَمْ أَعْمَلْ سُوءاً، وَمَا عَسَى الْجُحُودُ وَلَوْ جَحَدْتُ يَا مَوْلاىَ يَنْفَعُنِى، كَيْفَ وَأَنَّىٰ ذٰلِكَ وَجَوارِحِى كُلُّها شاهِدَةٌ عَلَىَّ بِما قَدْ عَمِلْتُ ، وَعَلِمْتُ يَقِيناً غَيْرَ ذِى شَكٍّ أَنَّكَ سائِلِى مِنْ عَظائِمِ الْأُمُورِ، وَأَنَّكَ الْحَكَمُ الْعَدْلُ الَّذِى لَاتَجُورُ، وَعَدْلُكَ مُهْلِكِى وَمِنْ كُلِّ عَدْلِكَ مَهْرَبِى، فَإِنْ تُعَذِّبْنِى يَا إِلٰهِى فَبِذُنُوبِى بَعْدَ حُجَّتِكَ عَلَىَّ، وَ إِنْ تَعْفُ عَنِّى فَبِحِلْمِكَ وَجُودِكَ وَكَرَمِكَ، لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّى كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ؛
فروتن و خوار، درمانده و کوچک، نه دارنده زمینه برائتم تا عذرخواهی کنم و نه نیرویی که یاری بطلبم و نه دلیلی که با آن بهانه و عذر بیاورم و نه گویندهای هستم که گناه و کار بد نکرده باشم، انکار گناه کجا؟ بر فرض اگر انکار میکردم، چه سود میداد، چگونه؟ و چهسان این معنا ممکن شود و حال آنکه همه اعضایم بر آنچه عمل کردم بر من گواهاند به یقین دانستم بدون تردید که تو از کارهای بزرگ من پرسندهای و تو حاکم عدالتپیشهای هستی که در حکم و داوری ستم نمیکنی و عدالت تو هلاککننده من است و من از همه عدالت تو گریزانم، معبودا اگر مرا عذاب کنی، به خاطر گناهان من است پس از حجّتی که بر من داری و اگر از من درگذری، به سبب بردباری و جود و بزرگواری توست، معبودی جز تو نیست من از ستمکارانم؛
لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّى كُنْتُ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِينَ، لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّى كُنْتُ مِنَ الْمُوَحِّدِينَ، لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّى كُنْتُ مِنَ الْخائِفِينَ، لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّى كُنْتُ مِنَ الْوَجِلِينَ، لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّى كُنْتُ مِنَ الرَّاجِينَ، لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّى كُنْتُ مِنَ الرَّاغِبِينَ، لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّى كُنْتُ مِنَ الْمُهَلِّلِينَ، لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّى كُنْتُ مِنَ السَّائِلِينَ، لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّى كُنْتُ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ، لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّى كُنْتُ مِنَ الْمُكَبِّرِينَ، لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ رَبِّى وَرَبُّ آبائِىَ الْأَوَّلِينَ؛
معبودی جز تو نیست من از آمرزشخواهانم، معبودی جز تو نیست من از یکتاپرستانم، معبودی جز تو نیست من از هراسندگانم معبودی جز تو نیست، من از بیمناکانم، معبودی جز تو نیست من از امیدوارانم، معبودی جز تو نیست من از مشتاقانم، معبودی جز تو نیست من از «لا اله الّا الله» گویانم، معبودی جز تو نیست من از درخواستکنندگانم، معبودی جز تو نیست من از تسبیح کنندگانم، معبودی جز تو نیست منزّهی تو، من از تکبیرگویانم، معبودی جز تو نیست منزّهی تو پروردگار من و پروردگار پدران نخستین من؛
اللّٰهُمَّ هٰذَا ثَنائِى عَلَيْكَ مُمَجِّداً، وَ إِخْلاصِى لِذِكْرِكَ مُوَحِّداً، وَ إِقْرارِى بِآلائِكَ مُعَدِّداً، وَ إِنْ كُنْتُ مُقِرّاً أَنِّى لَمْ أُحْصِها لِكَثْرَتِها وَسُبُوغِها وَتَظاهُرِها وَتَقادُمِها إِلىٰ حادِثٍ مَا لَمْ تَزَلْ تَتَعَهَّدُنِى بِهِ مَعَها مُنْذُ خَلَقْتَنِى وَبَرَأْتَنِى مِنْ أَوَّلِ الْعُمْرِ مِنَ الْإِغْناءِ مِنَ الْفَقْرِ، وَكَشْفِ الضُّرِّ، وَتَسْبِيبِ الْيُسْرِ، وَدَفْعِ الْعُسْرِ، وَتَفْرِيجِ الْكَرْبِ، وَالْعافِيَةِ فِى الْبَدَنِ، وَالسَّلامَةِ فِى الدِّينِ، وَلَوْ رَفَدَنِى عَلَىٰ قَدْرِ ذِكْرِ نِعْمَتِكَ جَمِيعُ الْعالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ مَا قَدَرْتُ وَلَا هُمْ عَلَىٰ ذٰلِكَ، تَقَدَّسْتَ وَتَعالَيْتَ مِنْ رَبٍّ كَرِيمٍ عَظِيمٍ رَحِيمٍ لَاتُحْصىٰ آلاؤُكَ، وَلَا يُبْلَغُ ثَناؤُكَ؛ وَلَا تُكافىٰ نَعْماؤُكَ، صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَأَتْمِمْ عَلَيْنا نِعَمَكَ، وَأَسْعِدْنا بِطاعَتِكَ، سُبْحانَكَ لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ .
خدایا این است ثنای من بر تو و برای تعظیم تو و اخلاصم برای یاد تو و به خاطر یکتاپرستی و اقرارم به نعمتهایت، در شمارش آنان، اگرچه اعتراف دارم نتوانستم آنها را شماره کنم به خاطر کثرت و کمالش و نمایانی و پیشی جستنش تاکنون، آنچه همواره مرا با آن همراه آنها سرپرستی میکردی، از هنگامی که مرا آفریدی و پدید آوردی، از آغاز عمر و همه آنچه بر من بخشیدی از بینیاز گرداندنم از تهیدستی و برطرف کردن بدحالی و فراهم کردن اسباب راحتی و دفع دشواری و گشودن گره اندوه و تندرستی در بدن و سلامت در دین، اگر همه جهانیان از گذشتگان و آیندگان به اندازهای که نعمتت را ذکر کنم یاریام دهند، نه من قدرت ذکر آن را دارم نه آنها، پاکی و برتری، از اینکه پروردگار کریم، بزرگ، مهربانی، عطاهایت به عدد نیاید، به ثنایت نتوان رسید؛ نعمتهایت تلافی نگردد، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و نعمتهایت را بر ما تمام کن و به طاعتت خوشبختمان فرما، منزّهی تو، معبودی جز تو نیست.
اللّٰهُمَّ إِنَّكَ تُجِيبُ الْمُضْطَرَّ، وَتَكْشِفُ السُّوءَ، وَتُغِيثُ الْمَكْرُوبَ، وَتَشْفِى السَّقِيمَ، وَتُغْنِى الْفَقِيرَ، وَتَجْبُرُ الْكَسِيرَ، وَتَرْحَمُ الصَّغِيرَ، وَتُعِينُ الْكَبِيرَ، وَلَيْسَ دُونَكَ ظَهِيرٌ، وَلَا فَوْقَكَ قَدِيرٌ، وَأَنْتَ الْعَلِىُّ الْكَبِيرُ، يَا مُطْلِقَ الْمُكَبَّلِ الْأَسِيرِ، يَا رازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِيرِ، يَا عِصْمَةَ الْخائِفِ الْمُسْتَجِيرِ، يَا مَنْ لَاشَرِيكَ لَهُ وَلَا وَزِيرَ؛
خدایا بیچارگان را پاسخ میدهی و بدی را برطرف میکنی و به فریاد گرفتاران میرسی و بیماران را درمان میکنی و تهیدست را بینیاز میگردانی و شکست را جبران مینمایی و به خردسالان رحم میکنی و به بزرگسالان کمک میدهی، جز تو پشتیبانی نیست و فوق تو قدرتمندی وجود ندارد و تو برتر و بزرگی، ای رهاکننده اسیر در بند، ای روزیدهنده کودک خردسال، ای پناه هراسنده پناهخواه، ای که برایت شریک و وزیری نیست؛
صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَعْطِنِى فِى هٰذِهِ الْعَشِيَّةِ أَفْضَلَ مَا أَعْطَيْتَ وَأَنَلْتَ أَحَداً مِنْ عِبادِكَ مِنْ نِعْمَةٍ تُولِيها، وَآلاءٍ تُجَدِّدُها، وَبَلِيَّةٍ تَصْرِفُها، وَكُرْبَةٍ تَكْشِفُها، وَدَعْوَةٍ تَسْمَعُها، وَحَسَنَةٍ تَتَقَبَّلُها، وَسَيِّئَةٍ تَتَغَمَّدُها، إِنَّكَ لَطِيفٌ بِما تَشاءُ خَبِيرٌ وَعَلَىٰ كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ .
بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و در این شب به من عطا کن برترین چیزی که عطا کردی و نائل نمودی یکی از بندگانت را، از نعمتی که میبخشی و عطاهایی که تجدید مینمایی و بلایی که برمیگردانی و رنجی که برطرف میکنی و دعایی که میشنوی و عمل نیکی که میپذیری و بدی و زشتی که میپوشانی، همانا به هرچه خواهی مهربان و آگاهی و بر هر کاری توانایی.
اللّٰهُمَّ إِنَّكَ أَقْرَبُ مَنْ دُعِىَ، وَأَسْرَعُ مَنْ أَجابَ، وَأَكْرَمُ مَنْ عَفا، وَأَوْسَعُ مَنْ أَعْطىٰ، وَأَسْمَعُ مَنْ سُئِلَ، يَا رَحْمٰنَ الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ وَرَحِيمَهُما، لَيْسَ كَمِثْلِكَ مَسْؤُولٌ، وَلَا سِواكَ مَأْمُولٌ، دَعَوْتُكَ فَأَجَبْتَنِى، وَسَأَلْتُكَ فَأَعْطَيْتَنِى، وَرَغِبْتُ إِلَيْكَ فَرَحِمْتَنِى، وَوَثِقْتُ بِكَ فَنَجَّيْتَنِى، وَفَزِعْتُ إِلَيْكَ فَكَفَيْتَنِى؛
خدایا تو نزدیکترین کسی هستی که خوانده شود و سریعترین کسی که جواب دهد و بزرگوارترین کسی که گذشت کند و وسیعترین کسی که عطا کند و شنواترین کسی که سؤال شود، ای مهربان دنیا و آخرت و بخشنده در هر دو، همانند تو سؤال شدهای نیست و غیر تو آرزو شدهای وجود ندارد، خواندمت، پاسخم دادی، از تو درخواست کردم عطایم نمودی و بهسویت مشتاق، به من رحم فرمودی، به تو اطمینان کردم، نجاتم دادی و به تو پناهنده شدم، کفایتم نمودی؛
اللّٰهُمَّ فَصَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَرَسُولِكَ وَنَبِيِّكَ وَعَلَىٰ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ أَجْمَعِينَ، وَتَمِّمْ لَنا نَعْماءَكَ، وَهَنِّئْنا عَطاءَكَ، وَاكْتُبْنا لَكَ شاكِرِينَ، وَلِآلائِكَ ذاكِرِينَ، آمِينَ آمِينَ رَبَّ الْعالَمِينَ .
خدایا درود فرست بر محمّد بنده و فرستادهات و پیامبرت و بر همگی اهلبیت پاک و پاکیزهاش و نعمتهایت را بر ما تمام کن و عطاهایت را بر ما گوارا گردان و ما را نسبت به خودت از سپاسگزاران و در نعمتهایت از یادکنندگان ثبت فرما، آمین آمین ای پروردگار جهانیان.
اللّٰهُمَّ يَا مَنْ مَلَكَ فَقَدَرَ، وَقَدَرَ فَقَهَرَ، وَعُصِىَ فَسَتَرَ، وَاسْتُغْفِرَ فَغَفَرَ، يَا غايَةَ الطَّالِبِينَ الرَّاغِبِينَ وَمُنْتَهىٰ أَمَلِ الرَّاجِينَ، يَا مَنْ أَحاطَ بِكُلِّ شَىْءٍ عِلْماً، وَوَسِعَ الْمُسْتَقِيلِينَ رَأْفَةً وَرَحْمَةً وَحِلْماً؛
خدایا ای که مالک شد و توانست و توانست و چیره شد، نافرمانی شد و پوشاند، از او آمرزش خواسته شد، آمرزید، ای هدف خواستاران مشتاق و نهایت آرزوی امیدواران، ای آنکه در دانایی بر هر چیز احاطه دارد و در مهربانی و رحمت و بردباری، خواهندگان گذشت از گناه را فرا میگیرد؛
اللّٰهُمَّ إِنَّا نَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ فِى هٰذِهِ الْعَشِيَّةِ الَّتِى شَرَّفْتَها وَعَظَّمْتَها بِمُحَمَّدٍ نَبِيِّكَ وَرَسُولِكَ وَخِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ وَأَمِينِكَ عَلَىٰ وَحْيِكَ، الْبَشِيرِ النَّذِيرِ، السِّراجِ الْمُنِيرِ، الَّذِى أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَى الْمُسْلِمِينَ وَجَعَلْتَهُ رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ .
خدایا در این شب به تو رو میآوریم، شبی که آن را برجستگی و برتری و عظمت دادی به محمّد پیامبرت و فرستادهات و برگزیده از خلقت و امین وحیات، آن مژدهدهنده و هشداردهنده و چراغ نوربخش، آنکه به سبب او بر مسلمانان نعمت بخشیدی و او را رحمت برای جهانیان قرار دادی.
اللّٰهُمَّ فَصَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ كَما مُحَمَّدٌ أَهْلٌ لِذٰلِكَ مِنْكَ يَا عَظِيمُ فَصَلِّ عَلَيْهِ وَعَلَىٰ آلِهِ الْمُنْتَجَبِينَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ أَجْمَعِينَ، وَتَغَمَّدْنا بِعَفْوِكَ عَنَّا، فَإِلَيْكَ عَجَّتِ الْأَصْواتُ بِصُنُوفِ اللُّغاتِ، فَاجْعَلْ لَنَا اللّٰهُمَّ فِى هٰذِهِ الْعَشِيَّةِ نَصِيباً مِنْ كُلِّ خَيْرٍ تَقْسِمُهُ بَيْنَ عِبادِكَ، وَنُورٍ تَهْدِى بِهِ، وَرَحْمَةٍ تَنْشُرُها، وَبَرَكَةٍ تُنْزِلُها، وَعافِيَةٍ تُجَلِّلُها، وَرِزْقٍ تَبْسُطُهُ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ؛
خدایا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، آنچنانکه محمّد از جانب تو شایسته آن است، ای بزرگ، بر او و بر همه خاندان نجیب و پاک و پاکیزهاش درود فرست و ما را به گذشتت از ما (به رحمتت) بپوشانکه صداها با انواع لغات به جانب تو بلند است، خدایا در این شب برای ما این امور را قرار ده: از هر خیری نصیبی که میان بندگانت تقسیم میکنی و نوری که با آن هدایت مینمایی و رحمتی که میگسترانی و برکتی که فرو میفرستی و تندرستی و عافیتی که بر اندام حیات بندگان میپوشانی و رزقی که میگسترانی، ای مهربانترین مهربانان؛
اللّٰهُمَّ أَقْلِبْنا فِى هٰذَا الْوَقْتِ مُنْجِحِينَ مُفْلِحِينَ مَبْرُورِينَ غانِمِينَ، وَلَا تَجْعَلْنا مِنَ الْقانِطِينَ، وَلَا تُخْلِنا مِنْ رَحْمَتِكَ، وَلَا تَحْرِمْنا مَا نُؤَمِّلُهُ مِنْ فَضْلِكَ، وَلَا تَجْعَلْنا مِنْ رَحْمَتِكَ مَحْرُومِينَ، وَلَا لِفَضْلِ مَا نُؤَمِّلُهُ مِنْ عَطائِكَ قانِطِينَ، وَلَا تَرُدَّنا خائِبِينَ، وَلَا مِنْ بابِكَ مَطْرُودِينَ، يَا أَجْوَدَ الْأَجْوَدِينَ، وَأَكْرَمَ الْأَكْرَمِينَ، إِلَيْكَ أَقْبَلْنا مُوقِنِينَ، وَ لِبَيْتِكَ الْحَرامِ آمِّينَ قاصِدِينَ، فَأَعِنَّا عَلَىٰ مَناسِكِنا، وَأَكْمِلْ لَنا حَجَّنا، وَاعْفُ عَنَّا وَعافِنا، فَقَدْ مَدَدْنا إِلَيْكَ أَيْدِيَنا فَهِىَ بِذِلَّةِ الاعْتِرافِ مَوْسُومَةٌ؛
خدایا ما را در این وقت از پیشگاه رحمتت پیروز و رستگار و پذیرفته و بهرهمند بازگردان و ما را از ناامیدان قرار مده و از رحمتت با دست تهی و خالی مگذار و از آنچه از احسانت امیدواریم مبتلای به حرمان مکن و از رحمتت محروممان منما و از افزونی آنچه از عطایت آرزو داریم ناامید مساز و ناکام باز مگردان و از درگاهت مران، ای بخشندهترین بخشندگان و کریمترین کریمان، یقینکنان به درگاهت رو نمودیم و آهنگکنان و رویکنان به زیارت خانهات آمدهایم، بر ادای مناسک حج یاریمان ده و حجّمان را کامل کن و از ما درگذر و به ما سلامت کامل بده، چراکه دستهای خود را به جانب تو دراز کردهایم و آن دستها به خواری اعتراف علامتدار است؛
اللّٰهُمَّ فَأَعْطِنا فِى هٰذِهِ الْعَشِيَّةِ مَا سَأَلْناكَ، وَاكْفِنا مَا اسْتَكْفَيْناكَ، فَلا كافِىَ لَنا سِواكَ، وَلَا رَبَّ لَنا غَيْرُكَ، نافِذٌ فِينا حُكْمُكَ، مُحِيطٌ بِنا عِلْمُكَ، عَدْلٌ فِينا قَضاؤُكَ، اقْضِ لَنَا الْخَيْرَ، وَاجْعَلْنا مِنْ أَهْلِ الْخَيْرِ .
خدایا آنچه را در این شب از تو خواستیم به ما عطا کن و کفایت آنچه را از تو خواستیم عهدهدار باش که ما را کفایتکنندهای جز تو نیست و برای ما پروردگاری جز تو نمیباشد، قانونت بر ما نافذ است، دانشت ما را فراگیر است، داوریات درباره ما عادلانه است، خیر را برای ما حکم کن و ما را اهل خیر قرار بده.
اللّٰهُمَّ أَوْجِبْ لَنا بِجُودِكَ عَظِيمَ الْأَجْرِ، وَكَرِيمَ الذُّخْرِ، وَدَوامَ الْيُسْرِ، وَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا أَجْمَعِينَ، وَلَا تُهْلِكْنا مَعَ الْهالِكِينَ، وَلَا تَصْرِفْ عَنَّا رَأْفَتَكَ وَرَحْمَتَكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ؛
خدایا پاداش بزرگ و ذخیره کریمانه و دوام آسایش را به حق جودت بر ما لازم گردان و گناهان همه ما را بیامرز و با هلاکشدگان هلاکمان مکن و مهربانی و رحمتت را از ما باز مگردان، ای مهربانترین مهربانان؛
اللّٰهُمَّ اجْعَلْنا فِى هٰذَا الْوَقْتِ مِمَّنْ سَأَلَكَ فَأَعْطَيْتَهُ، وَشَكَرَكَ فَزِدْتَهُ، وَثابَ إِلَيْكَ فَقَبِلْتَهُ، وَتَنَصَّلَ إِلَيْكَ مِنْ ذُنُوبِهِ كُلِّها فَغَفَرْتَها لَهُ، يَا ذَا الْجَلالِ وَالْإِكْرامِ .
خدایا در این وقت ما را از کسانی قرار ده که از تو درخواست کردند و تو به آنان عطا فرمودی و تو را شکر نمودند پس بر آنان افزودی و بهسویت بازگشتند و آنان را پذیرفتی و بهسوی تو از همه گناهانشان بیزاری جستند پس همه گناهانشان را آمرزیدی، ای دارای بزرگی و رأفت و محبت.
اللّٰهُمَّ وَنَقِّنا وَسَدِّدْنا وَاقْبَلْ تَضَرُّعَنا، يَا خَيْرَ مَنْ سُئِلَ، وَيَا أَرْحَمَ مَنِ اسْتُرْحِمَ، يَا مَنْ لَا يَخْفىٰ عَلَيْهِ إِغْماضُ الْجُفُونِ، وَلَا لَحْظُ الْعُيُونِ، وَلَا مَا اسْتَقَرَّ فِى الْمَكْنُونِ، وَلَا مَا انْطَوَتْ عَلَيْهِ مُضْمَراتُ الْقُلُوبِ، أَلَا كُلُّ ذٰلِكَ قَدْ أَحْصاهُ عِلْمُكَ، وَوَسِعَهُ حِلْمُكَ، سُبْحانَكَ وَتَعالَيْتَ عَمَّا يَقُولُ الظَّالِمُونَ عُلُوّاً كَبِيراً، تُسَبِّحُ لَكَ السَّماواتُ السَّبْعُ وَالْأَرَضُونَ وَمَنْ فِيهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَىْءٍ إِلّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ؛
خدایا ما را پاک کن و به جانب راستی و درستی توجّه ده و زاری ما را بپذیر، ای بهترین کسی که درخواست شد و رحمکنندهترین کسی که از او رحمت خواسته شد، ای آنکه بر هم نهادن پلکها و دقّت نظر چشمها بر او پوشیده نیست و آنچه در نهان مستقر شده و آنچه را پنهانیهای قلوب در برگرفته از او پنهان نیست، آری همه اینها را دانشت شماره کرده و بردباریات فرا گرفته، تو منزّهی و برتری، از آنچه ستمگران دربارهات میگویند، آسمانهای هفتگانه و زمینها و هرکه در آنهاست تو را تسبیح میگویند و هیچ موجودی نیست مگر اینکه همراه ستایشت تسبیح میگوید؛
فَلَكَ الْحَمْدُ وَالْمَجْدُ وَعُلُوُّ الْجَدِّ، يَا ذَا الْجَلالِ وَالْإِكْرامِ، وَالْفَضْلِ وَالْإِنْعامِ، وَالْأَيادِى الْجِسامِ، وَأَنْتَ الْجَوادُ الْكَرِيمُ، الرَّؤُوفُ الرَّحِيمُ . اللّٰهُمَّ أَوْسِعْ عَلَىَّ مِنْ رِزْقِكَ الْحَلالِ، وَعافِنِى فِى بَدَنِى وَدِينِى، وَآمِنْ خَوْفِى، وَأَعْتِقْ رَقَبَتِى مِنَ النَّارِ . اللّٰهُمَّ لَاتَمْكُرْ بِى وَلَا تَسْتَدْرِجْنِى وَلَا تَخْدَعْنِى، وَادْرَأْ عَنِّى شَرَّ فَسَقَةِ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ.
پس تو را سپاس و بزرگواری و بلندی مقام، ای دارنده بزرگی و رأفت و محبت و احسان و مهربانی و لطف و عطاهای بزرگ و تویی بخشنده کریم رئوف و مهربان، خدایا از روزی حلالت بر من وسعت ده و در تن و دینم سلامت کامل بخش و ترسم را امان ده و وجودم را از آتش آزاد کن، خدایا بلایت را به جریمه گناهانم بر من قرار مده و مرا به تدریج بر بدیهایم مؤاخذه مکن و مرا در خیالات باطلم رها مساز و شر بدکاران جن و انس را از من دور کن.
در این قسمت از دعا سر و دیده خود را به جانب آسمان برداشت و از دیدههای مبارکش مانند ریزش آب از دو مَشک، اشک میریخت و با صدای بلند به محضر حق عرضه داشت:
يَا أَسْمَعَ السَّامِعِينَ، يَا أَبْصَرَ النَّاظِرِينَ، وَيَا أَسْرَعَ الْحاسِبِينَ، وَيَا أَرحَمَ الرَّاحِمِينَ، صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ السَّادَةِ الْمَيامِينِ، وَأَسْأَلُكَ اللّٰهُمَّ حاجَتِىَ الَّتِى إِنْ أَعْطَيْتَنِيها لَمْ يَضُرَّنِى مَا مَنَعْتَنِى، وَ إِنْ مَنَعْتَنِيها لَمْيَنْفَعْنِى مَا أَعْطَيْتَنِى، أَسْأَلُكَ فَكاكَ رَقَبَتِى مِنَ النَّارِ، لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ وَحْدَكَ لاشَرِيكَ لَكَ، لَكَ الْمُلْكُ، وَلَكَ الْحَمْدُ، وَأَنْتَ عَلَىٰ كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ، يَا رَبِّ يَا رَبِّ...
ای شنواترین شنوایان، ای بیناترین بینایان و ای سریعترین حسابرسان و ای مهربانترین مهربانان، بر محمّد و خاندان محمّد آن سروران با میمنت درود فرست و از تو درخواست میکنم خدایا حاجتم را که اگر آن را به من عطا کنی، بیشک هرچه را از من دریغ ورزی به من ضرری نرساند و اگر برآوردن حاجتم را از من دریغ نمایی، آنچه را عطایم کنی سودی نبخشد، آزادی وجودم را از آتش از تو درخواست میکنم، معبودی جز تو نیست، یگانهای، برایت شریک نیست، فرمانروایی و ستایش ویژۀ توست و تو بر هر کاری توانایی، پروردگارا پروردگارا.
پیوسته «یَا رَبِّ» میگفت و همه آنانکه اطراف حضرت بودند به دعای حضرت گوش میدادند و به آمین گفتن اکتفا میکردند، در نتیجه صداهایشان با آن حضرت به گریستن بلند شد تا آفتاب غروب کرد، سپس زادوتوشه خود را بار کرده، بهسوی مشعرالحرام حرکت کردند.
نویسنده گوید: کفعمی دعای عرفه حضرت سید الشهداء را در کتاب «بلد الامین» تا این قسمت ذکر کرده و علامه مجلسی در «زاد العِماد» این دعای شریف را موافق روایت کفعمی نقل فرموده ولی سید ابن طاووس در کتاب اقبال، پس از «یَا رَبِّ یَا رَبِّ یَا رَبِّ» این اضافه را آورده:
إِلٰهِى أَنَا الْفَقِيرُ فِى غِناىَ فَكَيْفَ لَاأَكُونُ فَقِيراً فِى فَقْرِى ؟ ! إِلٰهِى أَنَا الْجاهِلُ فِى عِلْمِى فَكَيْفَ لَاأَكُونُ جَهُولاً فِى جَهْلِى ؟ ! إِلٰهِى إِنَّ اخْتِلافَ تَدْبِيرِكَ وَسُرْعَةَ طَواءِ مَقادِيرِكَ مَنَعا عِبادَكَ الْعارِفِينَ بِكَ عَنِ السُّكُونِ إِلىٰ عَطاءٍ، وَالْيَأْسِ مِنْكَ فِى بَلاءٍ . إِلٰهِى مِنِّى مَا يَلِيقُ بِلُؤْمِى وَمِنْكَ مَا يَلِيقُ بِكَرَمِكَ؛
معبودم، در عین توانگری تهیدستم، پس چگونه در تهیدستی تهیدست نباشم، خدایا در عین دانایی نادانم، پس چگونه در عین نادانی نادان نباشم. معبودم همانا متفاوت بودن تدبیرت و سرعت تغییر تقدیراتت، بندگان عارف به تو را، از اطمینان به بخشش و ناامیدی از تو در گرفتاری باز داشته است. معبودم، از من است آنچه سزاوار پستی من است و از توست آنچه شایسته بزرگواری توست؛
إِلٰهِى وَصَفْتَ نَفْسَكَ بِاللُّطْفِ وَالرَّأْفَةِ لِى قَبْلَ وُجُودِ ضَعْفِى أَفَتَمْنَعُنِى مِنْهُما بَعْدَ وُجُودِ ضَعْفِى ؟ إِلٰهِى إِنْ ظَهَرَتِ الْمَحاسِنُ مِنِّى فَبِفَضْلِكَ وَلَكَ الْمِنَّةُ عَلَىَّ، وَ إِنْ ظَهَرَتِ الْمَساوِئُ مِنِّى فَبِعَدْلِكَ وَلَكَ الْحُجَّةُ عَلَىَّ .
معبودم، تو خود را با خوبی و مهربانی به من توصیف کردهای پیش از پیدایش ناتوانی من، آیا آن دو را از من دریغ ورزی پس از پدید آمدن ناتوانیام، معبودم، اگر زیباییهایی از من نمایان شود، به احسان توست و تو را بر من مهرورزی بسیار است و اگر زشتیهایی از من ظاهر گردد، به عدل توست و تو را بر من حجت کامل است.
إِلٰهِى كَيْفَ تَكِلُنِى وَقَدْ تَكَفَّلْتَ لِى ؟ وَكَيْفَ أُضامُ وَأَنْتَ النَّاصِرُ لِى ؟ أَمْ كَيْفَ أَخِيبُ وَأَنْتَ الْحَفِىُّ بِى ؟ ها أَنَا أَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِفَقْرِى إِلَيْكَ، وَكَيْفَ أَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِمَا هُوَ مَحالٌ أَنْ يَصِلَ إِلَيْكَ ؟ أَمْ كَيْفَ أَشْكُو إِلَيْكَ حالِى وَهُوَ لَايَخْفىٰ عَلَيْكَ ؟ أَمْ كَيْفَ أُتَرْجِمُ بِمَقالِى وَهُوَ مِنْكَ بَرَزٌ إِلَيْكَ؛ أَمْ كَيْفَ تُخَيِّبُ آمالِى وَهِىَ قَدْ وَفَدَتْ إِلَيْكَ ؟ أَمْ كَيْفَ لَاتُحْسِنُ أَحْوالِى وَبِكَ قامَتْ؟
خدایا چگونه مرا وا مینهی در صورتی که عهدهدار من شدهای؟ و چگونه مورد ستم واقع شوم و حال آنکه تو یار منی؟ یا چگونه ناامید گردم، درحالیکه نسبت به من سخت مهربانی، اینک به سبب نیازم به تو، متوسل به توأم و چگونه متوسل به تو شوم به آنچه محال است به تو برسد، یا چگونه از حالم به تو شکایت کنم و حال آنکه بر تو پوشیده نیست؟ یا چگونه با گفتارم توضیح حال دهم، درحالیکه از تو برای تو واضح است؟ یا چگونه آرزوهایم را به عرصه نومیدی بری، در صورتیکه به آستان تو وارد گشته؟ یا چگونه احوالم را نیکو نگردانی، درحالیکه احوال من استوار به توست؟
إِلٰهِى مَا أَلْطَفَكَ بِى مَعَ عَظِيمِ جَهْلِى ! وَمَا أَرْحَمَكَ بِى مَعَ قَبِيحِ فِعْلِى ! إِلٰهِى مَا أَقْرَبَكَ مِنِّى وَأَبْعَدَنِى عَنْكَ ! وَمَا أَرْأَفَكَ بِى ! فَمَا الَّذِى يَحْجُبُنِى عَنْكَ ؟ إِلٰهِى عَلِمْتُ بِاخْتِلافِ الْآثارِ وَتَنَقُّلاتِ الْأَطْوارِ، أَنَّ مُرادَكَ مِنِّى أَنْ تَتَعَرَّفَ إِلَىَّ فِى كُلِّ شَىْءٍ حَتَّىٰ لا أَجْهَلَكَ فِى شَىْءٍ . إِلٰهِى كُلَّما أَخْرَسَنِى لُؤْمِى أَنْطَقَنِى كَرَمُكَ، وَكُلَّما آيَسَتْنِى أَوْصافِى أَطْمَعَتْنِى مِنَنُكَ؛
معبودم چه اندازه به من لطف داری. با این نادانی فوقالعاده من و چهقدر به من مهربانی، با این عمل زشت من؟ معبودم چقدر به من نزدیکی و من چقدر از تو دورم و چه اندازه به من مهر میورزی پس چیست آنچه مرا از تو در پرده میکند؟ معبودم از اختلاف آثار و تغییرات احوال دانستم که خواستهات از من این است که خود را در هر چیز به من بشناسانی تا در هیچچیز نسبت به تو جاهل نباشم، معبودم هر زمان فرومایگیام از سخن مرا بازداشت، کرم تو گویایم نمود و هروقت اوصافم ناامیدم کرد، نعمتهایت به طمعم انداخت؛
إِلٰهِى مَنْ كانَتْ مَحاسِنُهُ مَساوِئَ فَكَيْفَ لَاتَكُونُ مَساويِهِ مَساوِئَ ؟! وَمَنْ كانَتْ حَقائِقُهُ دَعاوِىَ فَكَيْفَ لَاتَكُونُ دَعاويِهِ دَعاوِىَ ؟! إِلٰهِى حُكْمُكَ النَّافِذُ وَمَشِيئَتُكَ الْقاهِرَةُ لَمْ يَتْرُكا لِذِى مَقالٍ مَقالاً، وَلَا لِذِى حالٍ حالاً . إِلٰهِى كَمْ مِنْ طاعَةٍ بَنَيْتُها، وَحالَةٍ شَيَّدْتُها هَدَمَ اعْتِمادِى عَلَيْها عَدْلُكَ، بَلْ أَقالَنِى مِنْها فَضْلُكَ . إِلٰهِى إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنِّى وَ إِنْ لَمْ تَدُمِ الطَّاعَةُ مِنِّى فِعْلاً جَزْماً فَقَدْ دامَتْ مَحَبَّةً وَعَزْماً . إِلٰهِى كَيْفَ أَعْزِمُ وَأَنْتَ الْقاهِرُ ؟ وَكَيْفَ لَاأَعْزِمُ وَأَنْتَ الْآمِرُ؛
معبودم کسی که زیباییهایش زشتی بوده، پس چگونه زشتیهایش زشتی نباشد و کسی که حقیقتگوییهایش ادعای خالی بوده، چگونه ادعاهایش ادعا نباشد؟ معبودم دستور کاری و ثمربخشت و مشیت چیرهات، برای صاحب سخن سخنی و برای صاحب حال حالی نگذاشته، خدایا چه بسیار طاعتی که بنا کردم و چه بسیار حالتی که استوار نمودم. عدالتت اعتمادم را بر آنها ویران کرد، ولی احسان تو عذر مرا از آنها پذیرفت. معبودم همانا میدانی هرچند طاعت از جانب من، به صورت کار جدّی ادامه نداشته، ولی به صورت محبّت و اراده ادامه داشته. معبودم چگونه تصمیم بگیرم و حال آنکه تو چیرهای و چگونه تصمیم نگیرم درحالیکه تو دستوردهندهای؛
إِلٰهِى تَرَدُّدِى فِى الْآثارِ يُوجِبُ بُعْدَ الْمَزارِ فَاجْمَعْنِى عَلَيْكَ بِخِدْمَةٍ تُوصِلُنِى إِلَيْكَ، كَيْفَ يُسْتَدَلُّ عَلَيْكَ بِما هُوَ فِى وُجُودِهِ مُفْتَقِرٌ إِلَيْكَ ؟ أَيَكُونُ لِغَيْرِكَ مِنَ الظُّهُورِ مَا لَيْسَ لَكَ حَتَّىٰ يَكُونَ هُوَ الْمُظْهِرَ لَكَ ؟ مَتىٰ غِبْتَ حَتَّىٰ تَحْتاجَ إِلىٰ دَلِيلٍ يَدُلُّ عَلَيْكَ؟ وَمَتىٰ بَعُدْتَ حَتَّىٰ تَكُونَ الْآثارُ هِىَ الَّتِى تُوصِلُ إِلَيْكَ ؟ عَمِيَتْ عَيْنٌ لَاتَراكَ عَلَيْها رَقِيباً، وَخَسِرَتْ صَفْقَةُ عَبْدٍ لَمْ تَجْعَلْ لَهُ مِنْ حُبِّكَ نَصِيباً؛
معبودم، دودل بودن من در آثار سبب دوری دیدار است، پس مرا با وجودت گرد آور، به وسیله عبادتی که مرا به تو رساند، چگونه بر وجود تو استدلال شود، به موجودی که در وجودش نیازمند به توست؟ آیا برای غیر تو ظهوری هست که برای تو نیست تا آن غیر وسیله ظهور تو باشد؟! کی پنهان بودهای تا نیازمند به دلیلی باشی که بر تو دلالت کند و کی دور بودهای تا آثار، واصل کننده به تو باشند؟ کور باد دیدهای که تو را بر آن دیدهبان نبیند و زیانکار باد تجارت بندهای که از محبّتت برای او سهمی قرار ندادهای؛
إِلٰهِى أَمَرْتَ بِالرُّجُوعِ إِلَى الْآثارِ فَأَرْجِعْنِى إِلَيْكَ بِكِسْوَةِ الْأَنْوارِ وَهِدايَةِ الاسْتِبْصارِ حَتَّىٰ أَرْجِعَ إِلَيْكَ مِنْها كَما دَخَلْتُ إِلَيْكَ مِنْها مَصُونَ السِّرِّ عَنِ النَّظَرِ إِلَيْها، وَمَرْفُوعَ الْهِمَّةِ عَنِ الاعْتِمادِ عَلَيْها، إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ .
معبودم مرا به رجوع به آثار فرمان دادی، پس مرا به پوششی از انوار و هدایتی بصیرتجو بهسوی خود بازگردان تا از آنها بهسویت بازگردم همانطور که از آنها به بارگاهت بار یافتم، با نگاهداری نهادم از نگاه به آنها و برگرفتن همّتم از اعتماد بر آنها، همانا تو بر هر کاری توانایی.
إِلٰهِى هٰذَا ذُلِّى ظاهِرٌ بَيْنَ يَدَيْكَ، وَهٰذَا حالِى لَايَخْفىٰ عَلَيْكَ، مِنْكَ أَطْلُبُ الْوُصُولَ إِلَيْكَ، وَبِكَ أَسْتَدِلُّ عَلَيْكَ، فَاهْدِنِى بِنُورِكَ إِلَيْكَ، وَأَقِمْنِى بِصِدْقِ الْعُبُودِيَّةِ بَيْنَ يَدَيْكَ . إِلٰهِى عَلِّمْنِى مِنْ عِلْمِكَ الْمَخْزُونِ، وَصُنِّى بِسِتْرِكَ الْمَصُونِ؛
معبودم این خواری من است که در برابرت عیان است و این حال من است که بر تو پوشیده نیست، از تو رسیدن به تو را میخواهم و بر تو استدلال میکنم، پس به نورت مرا به وجودت راهنمایی کن و در برابرت به صدق بندگی بر پا دار. معبودا از علم انباشتهات به من بیاموز و به پرده نگاهداریات حفظم کن؛
إِلٰهِى حَقِّقْنِى بِحَقائِقِ أَهْلِ الْقُرْبِ، وَاسْلُكْ بِى مَسْلَكَ أَهْلِ الْجَذْبِ . إِلٰهِى أَغْنِنِى بِتَدْبِيرِكَ لِى عَنْ تَدْبِيرِى، وَبِاخْتِيارِكَ عَن اخْتِيارِى، وَأَوْقِفْنِى عَلَىٰ مَراكِزِ اضْطِرارِى .
معبودم مرا به حقایق اهل قرب محقق کن و به راه و روش اهل جذب ببر، معبودم به تدبیرت نسبت به من مرا از تدبیرم و به اختیارت از اختیارم بینیاز گردان و مرا به جایگاههای بیچارگیام آگاه کن،
إِلٰهِى أَخْرِجْنِى مِنْ ذُلِّ نَفْسِى، وَطَهِّرْنِى مِنْ شَكِّى وَشِرْكِى قَبْلَ حُلُولِ رَمْسِى، بِكَ أَنْتَصِرُ فَانْصُرْنِى، وَعَلَيْكَ أَتَوَكَّلُ فَلا تَكِلْنِى، وَ إِيَّاكَ أَسْأَلُ فَلا تُخَيِّبْنِى، وَفِى فَضْلِكَ أَرْغَبُ فَلا تَحْرِمْنِى، وَبِجَنابِكَ أَنْتَسِبُ فَلا تُبْعِدْنِى، وَبِبابِكَ أَقِفُ فَلا تَطْرُدْنِى؛
معبودم مرا از خواری نفسم نجات ده و از شک و شرکم پاک کن و پیش از آنکه وارد قبر شوم، از تو یاری میجویم، پس مرا یاری ده و بر تو توّکل میکنم، پس مرا وامگذار و از تو درخواست میکنم، پس ناامیدم مکن و در احسان تو مشتاقم، پس محرومم مگردان و خود را به تو منسوب میکنم، پس دورم مکن و در آستانه تو میایستم پس مرانم؛
إِلٰهِى تَقَدَّسَ رِضاكَ أَنْ يَكُونَ لَهُ عِلَّةٌ مِنْكَ فَكَيْفَ تَكُونُ لَهُ عِلَّةٌ مِنِّى ؟ إِلٰهِى أَنْتَ الْغَنِىُّ بِذاتِكَ أَنْ يَصِلَ إِلَيْكَ النَّفْعُ مِنْكَ فَكَيْفَ لَا تَكُونُ غَنِيّاً عَنِّى ؟ إِلٰهِى إِنَّ الْقَضاءَ وَالْقَدَرَ يُمَنِّينِى، وَ إِنَّ الْهَوىٰ بِوَثائِقِ الشَّهْوَةِ أَسَرَنِى، فَكُنْ أَنْتَ النَّصِيرَ لِى حَتَّىٰ تَنْصُرَنِى وَتُبَصِّرَنِى، وَأَغْنِنِى بِفَضْلِكَ حَتَّىٰ أَسْتَغْنِىَ بِكَ عَنْ طَلَبِى، أَنْتَ الَّذِى أَشْرَقْتَ الْأَنْوارَ فِى قُلُوبِ أَوْلِيائِكَ حَتَّىٰ عَرَفُوكَ وَوَحَّدُوكَ، وَأَنْتَ الَّذِى أَزَلْتَ الْأَغْيارَ عَنْ قُلُوبِ أَحِبَّائِكَ حَتَّىٰ لَمْ يُحِبُّوا سِواكَ وَلَمْ يَلْجَأُوا إِلىٰ غَيْرِكَ، أَنْتَ الْمُؤْنِسُ لَهُمْ حَيْثُ أَوْحَشَتْهُمُ الْعَوالِمُ، وَأَنْتَ الَّذِى هَدَيْتَهُمْ حَيْثُ اسْتَبانَتْ لَهُمُ الْمَعالِمُ، مَاذا وَجَدَ مَنْ فَقَدَكَ وَمَا الَّذِى فَقَدَ مَنْ وَجَدَكَ ؟
معبودم خشنودی تو منزّه است از اینکه سببی از جانب تو داشته باشد، پس چگونه ممکن است برای آن سببی از ناحیه من بوده باشد؟ معبودم تو بینیازی از اینکه نفعی از سوی تو به حضرتت رسد، پس چگونه بینیاز از من نباشی؟ معبودم قضا و قدر مرا به آرزو انداخت و هوای نفس مرا در بندهای شهوت اسیر کرد، پس تو یاور من باش تا پیروزم نمایی و بینایم کنی و به احسان خود بینیازم فرما تا به وسیله تو از خواستهام بینیاز گردم، تویی که انوار را در قلوب دوستانت تاباندی تا تو را شناختند و یگانهات دانستند و تویی که بیگانگان را از قلوب عاشقانت راندی تا اینکه غیر تو را دوست نداشتند و به غیر تو پناه نبردند، تو مونس آنانی آنجا که جهانها آنان را به وحشت اندازد، تویی که آنان را هدایت کردی، هرجا که نشانههایی برای آنان آشکار شد، کسی که تو را گم کرده چه یافته؟ و چه گم کرده، کسی که تو را یافته؟
لَقَدْ خابَ مَنْ رَضِىَ دُونَكَ بَدَلاً، وَلَقَدْ خَسِرَ مَنْ بَغىٰ عَنْكَ مُتَحَوِّلاً، كَيْفَ يُرْجىٰ سِواكَ وَأَنْتَ مَا قَطَعْتَ الْإِحْسانَ ؟ وَكَيْفَ يُطْلَبُ مِنْ غَيْرِكَ وَأَنْتَ مَا بَدَّلْتَ عادَةَ الامْتِنانِ ؟ يَا مَنْ أَذاقَ أَحِبَّاءَهُ حَلاوَةَ الْمُؤانَسَةِ فَقامُوا بَيْنَ يَدَيْهِ مُتَمَلِّقِينَ، وَيَا مَنْ أَلْبَسَ أَوْلِياءَهُ مَلابِسَ هَيْبَتِهِ فَقامُوا بَيْنَ يَدَيْهِ مُسْتَغْفِرِينَ، أَنْتَ الذَّاكِرُ قَبْلَ الذَّاكِرِينَ، وَأَنْتَ الْبادِئُ بِالإِحْسانِ قَبْلَ تَوَجُّهِ الْعابِدِينَ، وَأَنْتَ الْجَوادُ بِالْعَطاءِ قَبْلَ طَلَبِ الطَّالِبِينَ، وَأَنْتَ الْوَهَّابُ ثُمَّ لِما وَهَبْتَ لَنا مِنَ الْمُسْتَقْرِضِينَ؛
همانا محروم شد کسی که به جای تو به دیگری راضی گشت و زیانکار شد کسی که از تو به دیگری روی آورد، چگونه به غیر تو امید ببندند و حال آنکه احسانت را بریده نساختی و چگونه از غیر تو خواسته شود در صورتی که تو شیوه نعمتبخشیات را تغییر ندادهای، ای که به عاشقانش شیرینی همدمی خود را چشاند، در نتیجه تملّق گویانه در برابرش ایستادند، ای که اولیایش را جامههای حرمت و ارجمندی پوشاند، پس آمرزشجویانه در برابرش قرار گرفتند، تویی یاد کننده پیش از یادکنندگان و تویی شروع کننده به احسان، پیش از توجّه بندگان و تویی جودکننده به عطا، پیش از خواستن خواهندگان و تویی بخشنده و سپس برای آنچه که به ما بخشیدی از ما به قرض میخواهی؟!
إِلٰهِى اطْلُبْنِى بِرَحْمَتِكَ حَتَّىٰ أَصِلَ إِلَيْكَ، وَاجْذِبْنِى بِمَنِّكَ حَتَّىٰ أُقْبِلَ عَلَيْكَ . إِلٰهِى إِنَّ رَجائِى لَايَنْقَطِعُ عَنْكَ وَ إِنْ عَصَيْتُكَ، كَما أَنَّ خَوفِى لَايُزايِلُنِى وَ إِنْ أَطَعْتُكَ، فَقَدْ دَفَعَتْنِى الْعَوالِمُ إِلَيْكَ، وَقَدْ أَوْقَعَنِى عِلْمِى بِكَرَمِكَ عَلَيْكَ .
معبودم مرا به رحمتت بخواه تا آنکه به تو برسم و مرا به مهرورزیات جذب کن تا به سوی تو رو کنم. معبودم امیدم از تو قطع نشود، گرچه نافرمانیات کردم، چنانکه ترسم از حضرتت نابود نشود، گرچه اطاعتت نمودم، همانا جهانیان مرا به جانب تو راندهاند و آگاهیام به بزرگواریات مرا به آستانه تو انداخته.
إِلٰهِى كَيْفَ أَخِيبُ وَأَنْتَ أَمَلِى ؟ أَمْ كَيْفَ أُهانُ وَعَلَيْكَ مُتَّكَلِى ؟ إِلٰهِى كَيْفَ أَسْتَعِزُّ وَفِى الذِّلَّةِ أَرْكَزْتَنِى ؟ أَمْ كَيْفَ لَا أَسْتَعِزُّ وَ إِلَيْكَ نَسَبْتَنِى؛
خدایا من چگونه ناامید شوم و حال آنکه تو آرزوی منی، یا چگونه خوار گردم درصورتیکه اعتمادم بر توست. معبودم چگونه عزّت خواهم، درحالی که در خواری ثابتم کردهای و چگونه عزّت نخواهم با آنکه به خود نسبتم دادهای؟
إِلٰهِى كَيْفَ لَاأَفْتَقِرُ وَأَنْتَ الَّذِى فِى الْفُقَراءِ أَقَمْتَنِى ؟ أَمْ كَيْفَ أَفْتَقِرُ وَأَنْتَ الَّذِى بِجُودِكَ أَغْنَيْتَنِى ؟ وَأَنْتَ الَّذِى لَاإِلٰهَ غَيْرُكَ تَعَرَّفْتَ لِكُلِّ شَىْءٍ فَما جَهِلَكَ شَىْءٌ، وَأَنْتَ الَّذِى تَعَرَّفْتَ إِلَىَّ فِى كُلِّ شَىْءٍ فَرَأَيْتُكَ ظاهِراً فِى كُلِّ شَىْءٍ، وَأَنْتَ الظَّاهِرُ لِكُلِّ شَىْءٍ، يَا مَنِ اسْتَوىٰ بِرَحْمانِيَّتِهِ فَصارَ الْعَرْشُ غَيْباً فِى ذاتِهِ، مَحَقْتَ الْآثارَ بِالْآثارِ، وَمَحَوْتَ الْأَغْيارَ بِمُحِيطاتِ أَفْلاكِ الْأَنْوارِ، يَا مَنِ احْتَجَبَ فِى سُرادِقاتِ عَرْشِهِ عَنْ أَنْ تُدْرِكَهُ الْأَبْصارُ، يَا مَنْ تَجَلَّىٰ بِكَمالِ بَهائِهِ فَتَحَقَّقَتْ عَظَمَتُهُ مِنَ الاسْتِواءَ، كَيْفَ تَخْفىٰ وَأَنْتَ الظَّاهِرُ ؟ أَمْ كَيْفَ تَغِيبُ وَأَنْتَ الرَّقِيبُ الْحاضِرُ ؟ إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ، وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ وَحْدَهُ.
معبودم چگونه نیازمند نباشم و حال آنکه مرا در نیازمندان نشاندی، یا چگونه نیازمند باشم در صورتی که تو به جودت بینیازم کردهای و تویی که معبودی جز تو نیست، خود را به هر چیز شناساندی، پس چیزی جاهل به تو نیست و تویی که خود را در هر چیز به من شناساندی، پس تو را در هر چیز نمایان دیدم و تویی نمایان برای هر چیز، ای که به رحمانیتش چیره شد، در نتیجه عرش در ذاتش پنهان گشته، آثار را با آثار نابود کردی و اغیار را به احاطهکنندگان افلاک انوار برانداختی، ای که در سراپردههای عرشش پردهنشین از این شد که دیدهها او را دریابد، ای آنکه به کمال زیباییاش تجلّی کرد، پس تحقق یافت عظمتش از روی استیلا و برتری، چگونه پنهان شوی و حال آنکه نمایانی، یا چگونه غایب شوی و حال آنکه دیدهبانی و حاضری، همانا تو بر هر کاری توانایی و ستایش ویژۀ خدای یگانه است.
0نظر ثبت شده
حاج محمود کریمی - به سمت دریا کلیپ مذهبی کلیپ ماه صفر
سید رضا نریمانی - رفیق دلشکسته ها
سید مجید بنی فاطمه - حرمت خونه زندگیمه
حاج حسن خلج - چشم من غرق گناهه...
کربلایی امیر برومند - فرمان عقب گرده لشکر...
کربلایی مهدی رعنایی خونمون نجف قبله اهل آسمون نجف...
حاج حسین سیب سرخی آقای کریمم یار قدیمم
حاج حسین سیب سرخی السلام ای آفتاب عالم حسن...
حاج حسین سیب سرخی اون که غریب تر از حسین...
کربلایی سید علی فالی به پشت در شدی پرپر...
کربلایی سید علی فالی داروندارم هرچه که دارم...
کربلایی سید علی فالی گل پسر زهرا من محسنم...
حاج حنیف طاهری - سایه پرچم
سید مجید بنی فاطمه - مرحبا یا کربلا
حاج مهدی رسولی - عشق عالم گیر
دعای علقمه - علی فانی
حاج سید مجید بنی فاطمه _ بزم شراب منو کشت
مداحی کربلایی حسین طاهری _ عرش بقیع
مداحی سلام فاطمه - مهدی پویانفر
روضه دلسوز ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
مداحی حاج محمود کریمی _ تو حدیث افلاکی
حاج مهدی رسولی - آرزوی تو
مداحی همه مادر دارن من ندارم - پویانفر
فاطمیه 1401 - مادر
گلچین مداحی های مهدی رسولی - ایام فاطمیه
مداحی ایام فاطمیه 1401
مداحی حسین طاهری - مادر تو شبای تنهایی
دهه فاطمیه 1401
مداحی مجید بنی فاطمه برای ایام فاطمیه
مداحی عبدالرضا هلالی - شهیده بانو
نوحه ایام فاطمیه این شب ها - مهدی رسولی
مداحی مادرانه ویژه ایام فاطمیه
نوحه ایام فاطمیه 1401 - مهدی رسولی
مداحی تار و پود چادر تو - حسین طاهری
مداحی مهدی رسولی - غیر از محبت زهرا
مداحی فاطمه مادرمه - حاج مهدی رسولی
مداحی برای دیدن نشون تو - فاطمیه 1401
مداحی همین که روح زخمی ات - حاج محمود کریمی
یا منتقم انتقم - محمد حسین پویانفر
مداحی توسلو بالزهرا واطمئنوا
مداحی عبدالرضا هلالی - عشق مادر و فرزندی
مداحی تو برای همه گره_کشا بودی - مهدی رسولی
توسلو بالزهرا واطمئنوا - فاطمیه 1401
روضه جانسوز دوشنبه بعد از ظهر
مداحی بر مشامم میرسه هر لحظه بوی حرم - رضا نریمانی و محسنی
کجایی بارون بباری حالا خونه امید علی میسوزه - مهدی رسولی
سید رضا نریمانی - ای مجاهده مجاهد آفرین
روضه جانسوز حضرت زهرا - ناگفته_ها دارد دل غم
حلالم كن _ محمد حسين پويانفر
سید رضا نریمانی - تو خواستی که هستم غلام علی
بدرقه فاطمیه - جواد مقدم
قربون اسمت حسین - بدرقه فاطمیه
اجازه هست راحت بگم _ محمد حسین پویانفر
حاج مهدی رسولی -شب لیله الرغائب
مداحی شب ليلة الرغائب
مداحی از محمد حسین پویانفر - ویژه شهادت امام هادی
دعای سحر رمضان با صدای دلنشین سید جواد ذبیحی
دعای سحر ماه رمضان با صدای استاد صالحی
مداحی شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان
یکی یکی یتیما امشب - روضه شب بیست و یکم
مداحی با وفا خواهر - محمد حسین حدادیان
بابا حیدر - سید مجید بنی فاطمه
به علی بگو آقاجون حواست به منم باشه - مجتبی رمضانی
امشب بگو که ای خدا شرمندتم شرمندتم با نوای حاج محمد رضا طاهر
آخرین نماز حیدر با مداحی حاج مهدی رسولی
حاج محمود کریمی - روضه فرق سرم وا شد ولی دردم دوا شد
حاج محمود کریمی - مناجات
سید رضا نریمانی - مناجات باخدا - ای با خبر از فراق ای عشق
سید رضا نریمانی - مناجات امام علی در مسجد کوفه
مناجات معصیّت بود که سوزاند عبادات مرا - محمود کریمی
مداحی مهدی رسولی برای شهید حمیدرضا الداغی
نوحه شهادت امام صادق - حاج محمود کریمی
زیارتنامه امام صادق
زیارت امام جعفرصادق (ع)
زیارت امام صادق (ع) در روز شهادت
کلیپ مداحی شهادت امام جعفر صادق
روضه امام صادق (ع) - کربلایی حسین طاهری
روضه جانسوز امام جعفر صادق - محمود کریمی
روضه جانسوز شهادت امام جعفر صادق (ع)
حاج سيد مهدي ميرداماد - ظهر شهادت امام صادق (ع)
سید مجید بنی فاطمه - روضه امام جعفر صادق (ع)
مادر به ياد تو - روضه امام جعفر صادق - میثم مطیعی
نماهنگ شهادت امام جعفر صادق
گریز روضه به پیشگاه امام صادق علیه السلام
روضه امام جعفرصادق (ع) - دکتر رفیعی
روضه شهادت امام جعفر صادق علیه السلام حاج حسن شالبافان
نماهنگ مشکی پوش - شهادت امام صادق
نوحه آقا امام صادق - سید مجید بنی فاطمه
زیارت امام صادق علیه السلام با نوای استاد حاج رضا بکایی
ذکر مصیبت امام صادق (ع)
سخنرانی شهادت امام صادق استاد عالی
مناجات امیرالمومنین امام علی(ع) در مسجد کوفه - مهدی سماواتی
مدای سوزناک شب شهادت امام محمد باقر - کربلایی وحید شکری
مداحی میثم مطیعی شب شهادت امام باقر(ع)
مداحی شهادت امام محمد باقر علیه السلام
کلیپ شهادت امام جواد
مناجات میبخشی منو خدا که رو سیاهم من - حاج محمود کریمی
مداحی سوزناک شهادت امام محمد باقر - 1402
آجرک الله بقیه الله - حسین طاهری
مداحی روز مباهله - مهدی رسولی
محرم نزدیکه / مداحی عاشقان کربلا - محمود کریمی
نماهنگ اربعین اگه مردم چی؟ / کلیپ محرم نزدیکه
نوحه یعنی آه عطش در دل صحرا / کلیپ محرم
نوحه جدید 2023 برای محرم
مداحی ترکی سوزناک حضرت ابوالفضل
محرم آمد ماه غم آمد
مداحی برای شب دوم محرم 1402 / کربلایی سید رضا نریمانی
مداحی برای شب دوم محرم 1402 / کربلایی وحيد شکری
مداحی برای شب دوم محرم 1402 / حاج مهدی رسولی
مداحی شب دوم محرم 1402 / حاج محمود کریمی
مداحی شب دوم محرم 1402 / نوحه میآید ای دل، منزل به منزل
مداحی شب دوم محرم 1402 / حاج سید مجید بنی فاطمه
مداحی شب سوم محرم 1402 / مداحی عربی انا البدرُ أنا الفجرُ
مداحی شب سوم محرم 1402 / مرتضی حرب
مداحی شب سوم محرم 1402 / يا رب زيارة كربله
مداحی شب پنجم محرم 1402 / روضه خواهرت را دریاب
مداحی شب پنجم محرم 1402 / تنها شدی تنهاترین
مداحی شب پنجم محرم 1402 / دل دل تورو میخواد چجوری حرمت بیاد
مداحی شب پنجم محرم 1402 / حاج سید مجید بنی فاطمه - زمینه
مداحی شب پنجم محرم 1402 / بوی تو به مشامم اومد
مداحی شب پنجم محرم 1402 / غم و غصه توی سینمه
مداحی شب پنجم محرم 1402 / می آید از آن دشت بلا
مداحی شب ششم محرم 1402 / نماهنگ استودیویی مستجاب
مداحی شب ششم محرم 1402 / علی باسط مظلوم حسینم
مداحی شب ششم محرم 1402 / کربلایی حسین طاهری
مداحی شب ششم محرم 1402 /مداحی رسیده حسین به قربانگاه
مداحی شب ششم محرم ۱۴۰۲ / مداحی فوق العاده زیبا و متفاوت یزد
مداحی شب هشتم محرم 1402 / کربلا اگه کربلا شد
مداحی شب هشتم محرم 1402 / من نورم نوه ی نور فوق کل نور
مداحی شب هشتم محرم 1402 / حاج مهدی رسولی
مداحی شب هشتم محرم 1402 / تشنه و خسته بود رفت
مداحی شب هشتم محرم 1402 / هر آنکه توهین میکند به قرآن
مداحی شب دهم محرم 1402 / مداحی سبط اکبر نبی؛ ولیّ چارم حسین
مداحی شب دهم محرم 1402 / روضه راه فرات، رومون بسته
مداحی شب دهم محرم 1402 / روضه قلبم از مهر خدایی تو، آکنده شد
مداحی شب دهم محرم 1402 / در جهان، غیر حسین خبری نیست که نیست
مداحی شب دهم محرم 1402 / مداحی خورشیدم تویی؛ آوارت منم
مداحی شب نهم محرم 1402 / مداحی شور حاج محمود کریمی
مداحی شب نهم محرم 1402 / مداحی حاج محمود کریمی شور
مداحی شب نهم محرم 1402 / حاج محمود کریمی - شور
مداحی شب نهم محرم 1402 / حاج محمود کریمی - واحد
مداحی شب نهم محرم 1402 / مداحی زیبای حاج محمود کریمی
نوحه خوانی یزد محرم ۱۴۰۲
مداحی شب یازدهم محرم 1402 / حاج محمود کریمی
مداحی شب یازدهم محرم / محمود کریمی
مداحی شب یازدهم محرم / حاج مهدی رسولی
مداحی شب یازدهم محرم / مهدی رسولی
کلیپ شب دوازدهم محرم 1402 / یه حسّی بهم گفت، حرم آواره میشه
کلیپ شب دوازدهم محرم 1402 / روضه و درد دل حضرت رقیه (س)
مداحی شب یازدهم محرم / مداحی ترکی اکبر کفن گینده
مداحی شهادت امام سجاد 1402
مداحی روز شهادت امام سجاد 1402
زيارت ناحيه مقدسه - حاج مهدی سماواتی
مداحی شهادت امام سجاد 1402 / حمید علیمی
مداحی شهادت امام سجاد 1402 / حاج محمود کریمی
مداحی شب شهادت امام سجاد 1402
زیارت نامه امام سجاد علیه السلام
زجر اگه دختر داشت - شب شهادت حضرت رقیه س
حاج سید مجید بنی فاطمه - داره صدای دعا میاد
مداحی شب های محرم 1402 / بلند آوازه باد ابی عبدالله
حاج محمود کریمی - سبط اکبر نبی؛ ولیّ چارم حسین
نماز ماه محرم الحرام
کربلایی حسین طاهری - امشب به صحرا بی کفن
زیارت اربعین - حاج محمود کریمی
حاج مهدی رسولی - نماهنگ استودیویی بی کران
حاج محمود کریمی - یا اباالغوث! اباالوفا
مداحی الهی نباشم ببینم / مداحی شهادت حضرت رقیه س
مداحی شهادت حضرت رقیه - حاج مهدی رسولی
کلیپ حضرت رقیه غمگین / روضه حضرت رقیه
حاج محمود کریمی - نوحه چه جلالی فتبارک الله
نماهنگ عربی استودیویی أنا رقية - حاج مهدی رسولی
مداحی حاج محمود کریمی - بابا بی تو بیتابم
نماهنگ استدویی آقا اجازه - حاج مهدی رسولی
مداحی حاج سید مجید بنی فاطمه - بابا کجا رفتی ندیدمت!
مداحی کربلایی حسین طاهری _ امام منی مخاطب سلام منی
مداحی حاج محمود کریمی - تو که آب داشتی چرا آب نخوردی
مداحی حاج سید مجید بنی فاطمه - بسم الله اگه عاشق حضرت یاری
مداحی کربلایی حسین طاهری حسین ستوده - اصلا میشنوی این صدامو
زیارت اربعین امام حسین - حاج محمود کریمی
نماهنگ استدویی قدم قدم موکبا رو میگردم - بنی فاطمه
مداحی حاج محمود کریمی - یا اباالغوث! اباالوفا؛ برگرد
کلیپ اربعین حسینی / حاج محمود کریمی - زمینه - خورشیدم تویی
کلیپ اربعین حسینی / اربعین آمد و زینب زسفر...
کلیپ اربعین حسینی / نوحه سلام
کلیپ اربعین حسینی / زیارت اربعین با نوای حاج محمود کریمی
کلیپ اربعین حسینی / گلچین بهترین مداحی حاج محمود کریمی
کلیپ اربعین حسینی / یک لحظه تو خیمه گاه
نماهنگ فرمان ام البنین / کلیپ اربعین حسینی
مداحی خاکم نکنید بزارید اربابم برسه
مداحی خداحافظ اربعین / مداحی خداحافظ سیاهی غم
کلیپ شهادت امام رضا 1402 / مداحی حاج محمود کریمی
کلیپ شهادت امام رضا 1402 / مداحی صدامو داری یا نه
کلیپ شهادت امام رضا 1402 / مداحی امام رضا
کلیپ شهادت امام رضا 1402 / مداحی زائر حرم
کلیپ شهادت امام رضا 1402 / مداحی حاج میثم مطیعی
کلیپ شهادت امام رضا 1402 / مداحی سید مجید بنی فاطمه
کلیپ شهادت امام رضا 1402 / نوحه زیبای ای صفای قلب زارم
کلیپ شهادت امام رضا 1402 / یا امام رضا سلام / محمد حسین پویا
حکایت مرد سلمانی و امام رضا علیه السلام
کلیپ شهادت امام رضا 1402 / مدح امام رضا صابر خراسانی
کلیپ شهادت امام رضا 1402 / مداحی سید امیر حسینی
کلیپ شهادت امام رضا 1402 / شاه خراسان رضا... _ جواد مقدم
کلیپ شهادت امام رضا 1402 / یا رضا (ع) .. _ جواد مقدم
کلیپ شهادت امام رضا 1402 / مداحی مطیعی در شب شهادت امام رضا
کلیپ شهادت امام رضا 1402 / مداحی کربلایی حسین عینی فرد
کلیپ شهادت امام رضا 1402 / سید مجید بنی فاطمه - منو دریاب
کلیپ شهادت امام رضا 1402 / مداحی محمد حسين پویانفر
تعقیبات نماز ظهر
مداحی شاه پناهم بیده حسین طاهری
دانلود مداحی الوعده وفا
مداحی سوزناک شهادت امام حسن عسکری
کلیپ ولادت حضرت محمد / سرود حاج محمود کریمی
نعت شريف در وصف حضرت محمد (ص)
مداحی ای صنما - سید مجید بنی فاطمه
مداحی ای صنما - محمد کمیل
نوحه ذکر لب جون و بریرِحسین - حاج مهدی رسولی
نوحه امام حسین / نماهنگ استودیویی شنیدی یا نه ؟
نوحه ترکی سنگین حاج مهدی رسولی
مداحی حماسی حسین طاهری
نوحه امام حسین / نماهنگ استودیوی علم بزن
نوحه امام حسین / نماهنگ استودیویی شور شیرین
نوحه یابن الطه - شور - حاج محمود کریمی
نوحه امام حسین / نماهنگ استدویی وابسته
نوحه امام حسین / نماهنگ استودیویی دلشوره
حاج مهدی رسولی / ذکر لب جون و بریر حسین.
نوحه امام حسین / نماهنگ استودیویی چند زبانه واحسینا
مداحی شهادت حضرت معصومه / فاطمه کشور ما سلام بانو
شهادت حضرت معصومه (س) - نماهنگ استدویی هوای شهر
شهادت حضرت معصومه / آوای محبت
شهادت حضرت معصومه / مداحی حمید رضا علیمی
مداحی عربی / معصومة هي فاطم
مداحی شهادت حضرت معصومه - حسین طاهری
مداحی کربلایی رضا شیخی زمینه شهادت حضرت معصومه
مداحی و روضه وفات حضرت معصومه(س)
نوحه افغانستانی شهادت حضرت معصومه
مداحی وفات حضرت معصومه
مداحی حضرت معصومه / حاج مهدی رسولی
کربلایی نریمان پناهی - نماهنگ استودیویی خداحافظ
کربلایی حسین حاجی - نماهنگ فارسی عربی استودیویی خادم لک
مداحی حاج سید مجید بنی فاطمه - من عقیلة العربم
حاج سید رضا نریمانی - نماهنگ استودیویی پناه
حاج سید مجید بنی فاطمه - کشتی به گل نشسته اومده
نماهنگ استودیویی علمتو بالا بگیر - حاج حنیف طاهری
مداحی حاج محمود کریمی - تقلا نکن کاری ازم برنمیاد
مداحی کربلایی سجاد محمدی - نماهنگ استودیویی نامه
نوحه داری میری میدون عزیز دلم - حاج مهدی رسولی
مداحی حاج حنیف طاهری - نماهنگ استودیویی چشام تو رو نمیبینه
محمد حسین مهدی پناه - نماهنگ استودیویی نظری کن
مداحی سید امیر حسینی - نماهنگ استودیویی دخیل
مداحی حاج مهدی رسولی - شور - غوغا میکنه ابالفضل
مداحی حاج سید رضا نریمانی - نماهنگ استودیویی روز واقعه
مداحی کربلایی حسین - پای غمت گیرم حسین
مداحی کربلایی سید مهدی حسینی - نماهنگ استودیویی کربلا لازمم
مداحی حاج سید مجید بنی فاطمه - گریه گریه گریه زندگیم همینه
مداحی کربلایی مجتبی رمضانی - نماهنگ استودیویی گره های زندگیم
مداحی کربلایی محسن عرب خالقی - نماهنگ استودیویی آب وآتش
مداحی حاج محمدرضا طاهری - نماهنگ استودیویی بساط روضه
مداحی حاج مهدی رسولی - شور - زندگی ما باید شهیدانه باشه
نماهنگ دل و دل دار سجاد محمدی
حاج مهدی رسولی - نماهنگ استدویی فاطمه مادرمه
مداحی سید رضا نریمانی - رفیق دلشکسته ها - باب حاجات
حاج سید رضا نریمانی - میدونی تو رو بی حد و اندازه دوست دارم
مجموعه آثار ماندگار ایام فاطمیه - حاج مهدی رسولی
مداحی فاطمیه 1445 - حاج سید مجید بنی فاطمه
مداحی حاج محمود کریمی - دور از جون روز به روز خسته تر
مداحی حاج محمود کریمی - ایام فاطمیه
مداحی حاج مهدی رسولی - نماهنگ تنظیم دیجیتال گئجه یاری
مداحی کربلایی حسین طاهری - نوحه عربی انا نباهی بفاطمه
مداحی حاج مجتبی رمضانی - نماهنگ استودیویی دلگیر
مداحی حاج محمود کریمی - واحد - پای قولی که دادی
مداحی حاج سید مجید بنی فاطمه - نوحه - العطش
مداحی حاج محمود کریمی - نماهنگ استودیویی دیشب تا صبح
مداحی حاج سید مجید بنی فاطمه - بعد رفتنت زهرا
مداحی حاج سید مجید بنی فاطمه - بسم الله النور تب داری بد جور
مداحی حاج مهدی رسولی - ای نهضت بیداری یا فاطمة الزهرا
مداحی کربلایی حسین طاهری - شور - دست تو دست گریه
مداحی حاج محمود کریمی - زمینه - با ظلم راه نیومدی
حاج مجتبی رمضانی - نماهنگ استودیویی امام عشق علی یا علی
مداحی مهدی رسولی - نماهنگ استدویی فاطمه مادرمه
نوحه صاحب قبر بی نشون سلام مادر - مهدی رسولی
نوحه ایام فاطمیه - نماهنگ مادر
مداحی ایام فاطمیه- نوحه تو مادر ساداتی
نماهنگ استودیویی سایه چادر - مداحی ایام فاطمیه
نماهنگ استدویی گل چادر گلدارت - حاج محمود کریمی
نماهنگ استودیویی ماتم عالمین - حاج مجتبی رمضانی
مجموعه آثار ماندگار ایام فاطمیه - حاج سید مجید بنی فاطمه
حاج مهدی رسولی - نماهنگ فاعتبروا - ترجمه عربی انگلیسی اردو
نماهنگ استودیویی انا نباهی بفاطمه - مداحی ایام فاطمیه
نماهنگ استودیویی ترکی یارالی زهرا - ویژه ایام فاطمیه
نماهنگ استودیویی بی مردم - مهدی رسولی
نماهنگ استودیویی تسبیحات حضرت زهرا (س) - مهدی رسولی
حاج محمودکریمی فاطمیه(ای کاش روضه مادرانقدرداغ نبود)
مداحی میثم مطیعی (مادر رفت شبونه) نوحه ایام فاطمیه
مداحی مهدی رسولی بی مردم
مداحی صاحب قبر بی نشون سلام مادر
مداحی ایام فاطمیه ترکی - حاج مهدی رسولی
مداحی صبح روز سه شنبه
مداحی الله اکبر این همه جلال
مداحی هنوز تو گوش تاریخ میپیچه صدای زنگ سیلی
مجموعه آثار ماندگار ایام فاطمیه اشک یاس - حاج محمود کریمی
مداحی حاج محمود کریمی - ایام فاطمیه اول
حاج مهدی رسولی - خیر انا اعطینا زهراست
حاج سید مجید بنی فاطمه - زمینه - اسم مادر عین عشقه
نماهنگ استودیویی صاحب قبر بی نشون سلام مادر
نماهنگ استودیویی قتلگاه مدینه - ویژه ایام فاطمیه
حجت الله علی حجج الله - ایام فاطمیه 1445
نماهنگ استودیویی راه زهرا - ویژه ایام فاطمیه 1445
مداحی کربلایی حسین طاهری - شور - مولانا علی امنا زهرا
فقط از حسینم بگو برام - مداحی بنی فاطمه
مداحی حاج محمود کریمی - مداحی مثه پاییز زرد اومدم
نماهنگ استودیویی دعای مادر - فاطمیه 1445
نماهنگ استودیویی عکس دست - با ترجمه عربی انگلیسی ترکی
لالا لالا محسن جان - ایام فاطمیه - ترجمه عربی انگلیسی
مداحی حاج مهدی رسولی - زمینه - شما ام بنینی اغیثینی
کربلایی حسین طاهری - نوحه ی اینجا کربلا اینجا نینوا - شور
مداحی حاج سید مجید بنی فاطمه - زمینه - هر درد مرهمی داره
نماهنگ استودیویی خونه ی ساده - ویژه ایام فاطمیه 1402
توو سکوت شب میرسه به گوش نبض علی - ایام فاطمیه
نوحه عجل لولیک الفرج یا الله - ایام فاطمیه
مجید بنی فاطمه - هنوز تو گوش تاریخ میپیچه صدای زنگ سیلی
تو که تب حال منو تو شب عزات میبینی - ایام فاطمیه دوم
مداحی سوزناک مقام همدمی فاطمه رسیده به فضه خادمه - فاطمیه
نماهنگ استودیویی انت الهادی - ویژه ایام شهادت امام هادی (ع)
کربلایی حسین طاهری - راس تو میرود بالای نیزه ها
مجید بنی فاطمه - زهرا جان علی خیلی تنها شده
مجتبی رمضانی - نماهنگ استودیویی یادم نمیره
حاج محمود کریمی - مولای بی زهرا تنها ترینه
محمود کریمی - مرآت ز پای تا سر زهرا زینب (س)
حسین طاهری - قیامت کردی - شهادت حضرت زینب (س)
مهدی رسولی - واحد ترکی - گیدیم قرا که یعنی عزاداریوم آقا...
سید رضا نریمانی - نماهنگ استودیویی عشق خاص
محمود کریمی _ نماهنگ استودیویی انقدر خستم
محمود کریمی - دیدی جدایی اومد از راه
سید مجید بنی فاطمه - منو تنها نذار، با این چشمای خیس
مداحی محمد اسداللهی - نماهنگ استودیویی فقط حسین
حاج مهدی رسولی - نوحه ترکی طوبی لمن نادی یا فاطمه
محمد حسین پویانفر- گلچین مداحی پویانفر
نماهنگ عجب سروی - حاج محمود کریمی
نوحه باب حاجات - کربلایی سيد رضا نريمانی
منم باید برم (وصیت نامه) - رضا نریمانی
مداحی «ماشاءالله» - کربلایی حسین طاهری
سید جواد ذاکر - نوحه جانسوز غریب مادر
مداحی زیبای ریح الدموع
محمد الجنامي - درب العشك
سفره الى الله - الرادود حيدر البياتي النجفي
حس خوب - با نوای کربلایی سید رضا نریمانی
محمود کريمی - نماهنگ استدویی سلام آخر
سید رضا نریمانی - نماهنگ استدویی رزق اشک
مداحی فصل به فصل... - طاهری
«اگه دیوونه ندیده ای » - حسین طاهری
نوحه مجنون - کربلایی جواد مقدم
نماهنگ کربلا قطعا جنت الاعلامه - کربلایی جواد مقدم
مداحی جدید سوزناک الا ام البنین با متن
حنیف طاهری - نماهنگ ماه نهان
نماهنگ درد زیاده - کربلایی حسین ستوده
حسين ستوده - نماهنگ حالم بده
حاج مهدی رسولی - نماهنگ استودیویی تنهاترین
حاج مهدی رسولی - نان خونین
مداحی حاج مهدی رسولی - واحد عربی - حیدر حیدر علی
مداحی حاج مهدی رسولی - لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
مداحی حاج سید مجید بنی فاطمه - زمینه - خسته و تنها چه غریبون
مداحی حاج مهدی رسولی - سلامم به نجف به ایوان علی
مجید بنی فاطمه - حیف از این سرو رعنا حیف از این قد و بالا
مداحی حاج مهدی رسولی - اِلهی اِنْ کانَ صَغُرَ
سید مجید بنی فاطمه - ابتدا علی انتها علی
مهدی رسولی - « روضه حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام »
مهدی رسولی - شور - مرگ به من اگر دمی ز مرتضی جدا شوم
مجید بنی فاطمه - یا حامل الوا
مجید بنی فاطمه - منو ببخش اما بزم شراب منو کشت
ای با خبر از درد همه ولی همه بی خبر از درد علی علی علی
مجتبی رمضانی - نماهنگ ارباب بیا بزرگی کن واسم
مهدی رسولی - از کرب و بلا خاکم نجفه که صحن علی بیت الشرفه
نماهنگ استودیویی منصوره ی قرآن کربلا، زینب زینب
مداحی سربند سرخ - امید خیمه ها - محمود کریمی
مهدی رسولی - نماهنگ استودیویی
کربلایی حسین ستوده - نماهنگ پریشونم
پیام کیانی - قبر شیش گوشه به زوار حسین می نازد
جواد مقدم - نماهنگ یا رفیق من لا رفیق له کربلایی
مجید بنی فاطمه - دخیلک یا امام صادق
محمود کریمی - جفت - اگر تمام زمین را نهند در دستم
مهدی رسولی - شور - قبوله رو خاک حسین نماز عاشق
مهدی رسولی - واحد عربی - إنَّ الله أَمَرَنی بِولایة علی
مهدی رسولی - نماهنگ قبله نما
جواد مقدم - من امدم باز ببینم
مجتبی رمضانی _ نماهنگ استودویی عجب روزی خدا بهم داد
مع الحسین - حاج ابوذر روحی
مداحی برای شهادت ابراهیم رئیسی و همراهانش
مداحی ماشاءالله - حسین طاهری
مداحی أتحداک - حسین طاهری
نوحه یا ابالفضل بگو ببین چی ها میکنه
محمود کریمی - اگر تمام زمین را نهند در دستم
مهدی رسولی - غم توکور ساقی غم
نوحه جدید 2024 - آغوش - مهدی عابد
نوحه امام حسین _ دیوونه کربلاتم.
نوحه زیبای ابالفضل با وفا - مرتضی باب
نوحه جدید اگه علم نیفتا - مرتضی باب
حسین طاهری _ شور _ دریای جود و کرم اباالفضل
مداحی بسیار زیبا دست سقا
حسین طاهری - شور - و صلی الله علی الحسن بنازم شیر جمل حسن
محرم ۱۴۰۲ - دلواپسم
مداحی عزیزم حسین ویژه محرم
مهدی رسولی - تا به کی باید که در یاد تو گریان سوختن
حسین طاهری - زمینه - جوهر میشد اگر که دریا
حسین طاهری - شور - میشه بهم بگی سپردیمون به کی ؟
مجید بنی فاطمه - زمینه - جانم ای علیا مخدره زهرا
دعای عرفه سیدالشهدا - محسن فرهمند آزاد
مجید بنی فاطمه - زمینه - زندگی کائنات بسته به موی حسین
مهدی رسولی / زمینه / کجا بره سائل آل موسی بن جعفر
مجید بنی فاطمه - زمینه - سلام ابن الرضا
محمود کریمی - زمینه - یادگار کربلا
محمود کریمی - نماهنگ استودیویی بدون تو
بنی فاطمه - زمینه - شال عزای مادرتون رو بچهها رو شونه بزاری
نماهنگ استودیویی شب مهتاب - مسعود پیرایش
مداحی کریمی - زمینه - لاله و یاس و شقایق، شد نثار صادق
رضا نریمانی - نماهنگ استودیویی بی قرار کربلا
محمدرضا نوشه ور - نماهنگ استودیویی فراق حرم
حنیف طاهری - نماهنگ استودیویی سربلند
مجید بنی فاطمه - زمینه - راه چاره برام نموند
مداحی عربی - طوفان الدم الرادود خضر عباس
محمود کریمی توو خیمههای داغدیده - محرم 1403
محمود کریمی - حال غریبی تووی دشته
مداحی عربی - كوكب مشايه الرادود حيدر البياتي
مداحی عربی - زيارة مذبوح حيدر بياتي قصائد المشاية
مداحی عربی - علي وياي الرادود حيدر البياتي جديد2024
مداحی عربی - موقف الحسن حيدر البياتي
مداحی عربی - حي على التطبير
مداحی دلتنگم آه ای سامرا - مداحی شهادت امام حسن عسکری
مداحی شهادت امام حسن عسکری
شهادت امام حسن عسکری - مداحی میثم مطیعی
مهدی رسولی -واحد - نوحه مریدان حسین
مداحی حاج محمود کریمی - سر به هوا بودم
تلاوت زیبا و سوزناک قرآن حامد شاکرنژاد
محمود کریمی - جونه جونه جونه زینب؛ نم نمه بارونه زینب
نماهنگ استودیویی سایه سر - حمید علیمی
گر نگاهی به ما کند زهرا - مجید بنی فاطمه
نماهنگ استودیویی امید آخرم - مجتبی رمضانی
نماهنگ استودیویی سبک زندگی فاطمی - مجتبی رمضانی
پر خون پیراهنش، لالهکاری بسترش - حنیف طاهری
و هو الکریم - مداحی مهدی رسولی
آیا از حذف این لیست پخش اطمینان دارید؟
0نظر ثبت شده
لیست پخش ایجاد شد.
نظر شما ثبت گردید و پس از تایید منتشر خواهد شد.